شماره 406
شماره 406 1- ماه ابروان: اضافه ي تشبيهي، ابروان از جهت خميدگي، به هلال ماه مانند شده است. معشوق گفت: تو که براي ديدن ماه نو بيرون آمدي و آن را بر من ترجيح …
شماره 406 1- ماه ابروان: اضافه ي تشبيهي، ابروان از جهت خميدگي، به هلال ماه مانند شده است. معشوق گفت: تو که براي ديدن ماه نو بيرون آمدي و آن را بر من ترجيح …
شماره 405 1- خرابات: – فرهنگ. پير خرابات: پير مي فروش که در نظر حافظ قطب و راهنماست – پير مغان در فرهنگ. صحبت: مصاحبت و هم نشيني. هوا: ميل و آرزو، عشق. سوگند …
شماره 404 1- رندان: جمعِ رند و رند شخصي که ظاهرش در ملامت و باطنش در سلامت باشد – فرهنگ. نظر: نگاه، توجّه، عنايت. ميکده: ميخانه و خرابات. به گروه رندان عاشق پيشه بهتر …
شماره 403 1- لعل: سنگ قيمتي سرخ رنگ. شراب لعل: اضافه ي تشبيهي، شراب از جهت سرخي، به لعل مانند شده است. کشيدن: نوشيدن. جبين: پيشاني. مه جبين: زيبارو. مذهب: شيوه و روش. آنان …
شماره 402 1- نکته: سخن دقيق و باريک، مضمون نغز و لطيف. دلکش: زيبا و دلربا. خال: نقطه ي سياهي که مظهر زيبايي و زينت بخش چهره ي معشوق و يکي از لوازم حسن …
شماره 401 1- خاک راه کسي شدن: کنايه از فرمانبر و مطيع کسي گشتن، در برابر کسي تواضع بسيار نشان دادن. دامن افشاندن: کنايه از ترک کردن و دور داشتن و نيز ناز و …
شماره 400 1- بالابلند: بلندبالا و بلندقد. عشوه: – 8 / 249. نقش باز: کنايه از نيرنگ باز و حيله گر. قصّه کوتاه کردن: مطلب را به پايان رساندن، داستان را تمام کردن. زهد: …
شماره 399 1- کرشمه و غمزه: – 8 / 249. بازار: کنايه از رونق و رواج و بازار شکستن، از رونق و رواج انداختن. ساحري: جادوگري. ناموس: شهرت و آوازه. سامري: – 7 / …
شماره 398 1- نور چشم: کنايه از فرزند و شخص بسيار عزيز و گرامي. ساغر: جام و پياله ي شراب. اي نور چشم من، با تو سخني دارم، آن را بشنو و به کار …