غزل 135
غزل شمارة 135 1- چـو باد عَـزمِ سـرِ کـویِ یار خـواهم کرد نَفَس به بویِ خوشش مُشکبار خواهم کرد 2- به هَرزِه بی مَی و مَعشوق عُمر میگذرد بِطالَتَم بـس، از امـروز …
غزل شمارة 135 1- چـو باد عَـزمِ سـرِ کـویِ یار خـواهم کرد نَفَس به بویِ خوشش مُشکبار خواهم کرد 2- به هَرزِه بی مَی و مَعشوق عُمر میگذرد بِطالَتَم بـس، از امـروز …
*غزل 134* بُلبُلی خونِ جِگَر خورد و گُلی حاصِل کرد بادِ غیرت به صَدَش خار پَریشان دل کرد 1- بُلبُلی خونِ دلی خورد و گُلی حاصِل کرد بادِ غیرت به صَدَش خار …
*غزل 133* 1- صوفی نهاد دام و، سَرِ حُقّه باز کرد بُنیـادِ مَکــر با فَلَکِ حُقّه باز کرد بازیِّ دَهر بِشکَنَدَش بِیضه در کُلاه زیرا که عَرضِ شَعبَده با اَهل ِراز کرد …
غزل 132 1- به آبِ روشنِ مَی عارِفی طَهارت کرد عَلَی الصَّباح که مَیخانه را زیارت کرد همین که ساغَرِ زرّینِ خور نِهان کردند هـِلالِ عیـد به دُور قـَدَح اشـارت کرد 2- …
*غزل 131* 1- بیا که تُرکِ فلک خوانِ روزه غارَت کرد هِـلالِ عـیــد، به دور قـَدَح اشارت کرد 2- ثَـوابِ روزه و حجِّ قَبول آن کَس بُرد که خاکِ مَیکَدة عشق را …
غزل 130 1- سَـحَــر بُلبُل حکایـت با صَبا کرد که عشقِ رویِ گُل با ما چهها کرد از آن رنگِ رُخم ، خون در دِل انداخت و از این گُلـشن به خارَم …
*غزل 129* 1- اگر نه بادهِ غَمِ دل ز یادِ ما بِبَرَد نَهـیبِ حادثه بُنیادِ ما ز جا بِبَرَد وَگر نه عقل به مستی فروکَشد لَنگر چگونه کشتی از این وَرطِۀ بَلا …
*غزل 128* 1- نیست در شهر نگاری که دلِ ما بِبَرَد بختم ار یار شود ، رَختَم از این جا ببرد 2- کو حریفی کَشِ سرمَست که پیشِ کَرَمَش عـاشــقِ سـوخـتــه دل …
*غزل 127* 1- روشـنیِ طَلعـتِ تو ماه ندارد پیشِ تو گُل، رونَقِ گیاه ندارد 2- گوشـۀ ابروی توسـت مَنزِلِ جانم خوشترِ از این گوشه پادشاه ندارد 3- تا چه کند با رُخِ …