- شماره 456
1- نوبهار: – 6 / 235. دميدن: روييدن، رستن. بين گُل و گِل جناس ناقص است.
آغاز بهار است. وقت را غنيمت بدان و بکوش تا شاد و خوش باشي؛ زيرا چه بسيار گل ها برويد و تو در خاک خفته باشي.
2- من نمي گويم که اکنون با چه کسي هم نشين و هم دم باش و چه چيزي را بنوش؛ زيرا اگر خود باهوش و عاقل باشي، اين نکته را به خوبي درک مي کني.
ساقيا، سايه ي ابر است و بهار و لبِ جوي
من نگويم چه کن، ار اهلِ دلي، خود تو بگوي
(غزل 1 / 485)
3- چنگ: – 8 / 29. پرده: ايهام دارد: 1- سربسته و پوشيده 2- پرده از اصطلاحات موسيقي، نغمه و آهنگ 3- شايد مراد پرده ي سماع باشد – 6 / 30. وعظ: – 4 / 164. قابل: پذيرنده، لايق و سزاوار.
چنگ در پرده همين پند را مي دهد، ولي زماني وعظ او تأثير دارد و سودمند است که تو پذيرا و لايق آن باشي.
4- چمن: سبزه و گياه، مجازاً باغ. ورق: برگ درخت و گل و گياه. حال: – 2 / 7. حيف: – 2 / 90.
در باغ، هر برگي چون دفتري است که از حالات خاص و واردات الهي سخن مي گويد. حيف است که تو از کار همه ي اين حال ها بي خبر و غافل بماني.
5- نقد عمر: ايهام دارد: 1- اضافه ي تشبيهي، عمر به نقد مانند شده است و نقد در معني سرمايه و سيم و زر مسکوک است. 2- زندگي حاضر و مهيّا. بين غصّه و قصّه جناس لاحق است.
اگر پيوسته در فکر داستان مشکلات زندگي باشي، غم و غصّه ي دنيا عمر گران بهاي تو را بيهوده از بين خواهد برد.
6- واقف: آگاه و بصير. منزل: – 9 / 94.
هر چند بين ما و معشوق راهي دراز و پرخطر است، ولي اگر به مراحل و منزل هاي راه آگاه باشي، طي کردن آن آسان است.
7- مدد: کمک و ياري. بخت: اقبال و سعادت. شاهد: – 7 / 11. مطبوع شمايل: – 3 / 446.
اي حافظ، اگر بخت و سعادت بلند، تو را ياري کند، در دام آن معشوق زيباروي دلربا گرفتار خواهي شد.