- شماره 396
1- قدح: جام و پياله ي شراب. دور فلک: گردش روزگار. درنگ: توقّف و سکون که با شتاب تضادّ است.
اي ساقي، هنگام صبح است، جام شراب را پر کن تا بنوشيم و مست گرديم و از آنجا که گردش روزگار به سرعت مي رود و سپري مي شود، پس تو نيز شتاب کن.
2- خراب در مصراع اوّل به معني ويران و در مصراع دوم به معني مست و مدهوش است که بين آن دو جناس تامّ مي باشد.
اي ساقي، قبل از آنکه اين دنياي فاني و ناپايدار ويران گردد، ما را با نوشيدن جام شراب گلرنگ، مست و مدهوش کن.
3- خورشيد مي و مشرق ساغر: اضافه ي تشبيهي، مي از جهت درخشندگي به خورشيد و ساغر به مشرق که محلّ طلوع خورشيد است، مانند شده است. برگ عيش: توشه ي عيش و عشرت. بين خورشيد، مشرق و طلوع تناسب و بين طلب و ترک تضادّ است.
خورشيد درخشان باده از مشرق پياله طلوع کرد، اگر خواهان توشه ي عيش و عشرت هستي، خواب را رها کن و به باده نوشي بپرداز.
4- چرخ: روزگار و فلک. کردن: ساختن. زنهار: شبه جمله است، هوشيار و آگاه باش.
روزي که فلک از گل وجود ما کوزه ها بسازد، آگاه باش که کاسه ي سر ما را از شراب پرکني.
5- زهد: پارسايي، پرهيزکاري، دوري از دنيا – فرهنگ. توبه: – 1 / 141. طامات: – 2 / 175. باده ي صافي: شراب پاکيزه ي سر خم است که به دُرد آميخته نباشد. خطاب کردن: سخن گفتن.
ما اهل زهد و تقوا و توبه و لاف و گزاف هاي صوفيانه نيستيم، با ما از جام شراب صاف و بي غش سخن بگو.
6- صواب: درست. عزم جرم: قصد محکم و استوار.
اي حافظ، کار درست نوشيدن شراب است؛ پس برخيز و عزم خود را جزم کن و به باده نوشي بپرداز.