• شماره 386

1- خدا را: به خاطر و براي خدا. خرقه: لباس رسمي صوفيان – فرهنگ. خرقه پوشان: کنايه از صوفيان. رندان: جمعِ رند و رند شخصي که ظاهرش در ملامت و باطنش در سلامت باشد – فرهنگ.

به خاطر خدا با صوفيان خرقه پوش کمتر معاشرت کن و نشست و برخاست داشته باش و روي خود را از ما آزادگان رند عاشق پيشه ي بي سر و سامان پنهان مکن.

2- وقت: از اصطلاحات صوفيه است و آن، حال و وصفي است که بر سالک مستولي مي گردد – فرهنگ. آلودگي: ريا، گناه و فسق و فجور. قبا: – 5 / 50.

خواجه در اينجا خرقه را که رمز معنويّت صوفيه است، آلوده مي داند و قباي رندان مي فروش را که آلوده به مي است، از آن پاک تر دانسته است و مي فرمايد: در خرقه ي ريايي صوفيان گناه و آلودگي فراوان است. خوشا حال و وصفي که در پاکي قباي رندان مي فروش است.

3- صوفي: پيرو طريقت تصوّف – فرهنگ. درد: – فرهنگ. صافي: پاک و باصفا، به دور از آلودگي و در معني شراب صاف و پاک، با دُرد ايهام تناسب است. عيش: شادي و خوشي. درد: گل و لاي ته شراب که شراب خواران کم بضاعت به بهاي کم مي نوشند و مستي آن بيشتر است. دردنوشان: کساني که جام شراب را تا ته سر مي کشند، باده نوشان قهّار، کنايه از رندان عاشق پيشه ي مست. بين صوفي و صافي صنعت شبه اشتقاق و از جهتي جناس لاحق و نيز بين دَرد و دُرد جناس ناقص است.

در وجود اين صوفيان رياکار درد عشقي نديدم. اميد است که عيش و نوش باده نوشان سرمست، پاک و باصفا باشد.

4- نازک طبع: داراي طبعي ظريف و لطيف، حسّاس و زودرنج. گراني ها: کنايه از بدخلقي ها، ملالت ها. دلق پوشان: کنايه از صوفيان دلق پوش – خرقه در فرهنگ. بين نازک طبعي و گراني ها تضادّ است.

تو طبعي حسّاس و زودرنج داري و بدخلقي و ملالت هاي گروهي صوفيان دلق پوش را نمي تواني تحمّل کني.

5- چو: چون، وقتي که، هنگامي که. مست و مستور: – 5 / 65. نوش: شهد و عسل، هر چيز شيرين. بين مست و مستور و بين نوش و زهر تضادّ است.

اکنون که مرا مست و مدهوش کرده اي، روي از من پنهان مکن و در حالي که شراب نوشين و گوارا به من نوشانده اي، به کامم زهر مريز؛ به عبارت ديگر، وقتي که شراب گواراي وصل را به من داده اي، مرا به زهر فراق مبتلا مکن.

6- غبن: فريب و ريا. سالوسيان: فريب کاران، رياکاران. صراحي: ظرف بلورين با گردن باريک و دراز که از آن در پياله شراب مي ريزند. خون دل بودن صراحي: ايهام دارد: 1- پرشراب بودن صراحي. 2- غمگين بودن صراحي. بربط: – 5 / 137.

بيا رياي اين صوفيان فريبنده را ببين که چگونه صراحي خونين دل و اندوهگين است و بربط در خروش و فغان.

7- دل گرمي: ايهام دارد: 1- کنايه از سوز و آتش دل 2- قهر و غضب.

اي صوفي رياکار، از سوز و آتش دل حافظ دوري کن، زيرا که سينه ي پر درد او مانند ديگ، در جوش و خروش است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا