• شماره 367

1- فتوي (فتوا): – 7 / 244. پير مغان: پير ميکده و طريقت – فرهنگ. نديم: يار و هم دم موافق.

سخن و فتوايي قديمي از پير مغان به ياد دارم و آن اينکه، نوشيدن مي در جايي که معشوقي هم دم و هم پياله نيست، حرام است.

در مذهبِ ما باده حلال است، وليکن

بي رويِ تو اي سروِ گُل اندام، حرام است

(غزل 3 / 46)

2- دلق: لباس ژنده اي که درويشان به تن کنند – خرقه در فرهنگ. صحبت: مصاحبت و هم نشيني. ناجنس: بدجنس و بدذات، ناياب و فرومايه. اليم: دردناک.

سرانجام اين خرقه ي ريايي را پاره خواهم کرد، زيرا هم نشيني روح پاک و لطيف با ياري ناجنس و بدذات، عذابي سخت و دردناک است.

3- مگر: به اميد آنکه. (لغت نامه). جرعه فشاندن: – 6 / 120. جانان: معشوق و محبوب هم چون جان عزيز. ميخانه: – فرهنگ.

به اميد آنکه معشوق جرعه اي از شراب لبش بر من عاشق بيفشاند و مرا کامياب کند، مدّت مديدي است که ساکن کوي ميکده و خرابات شده ام.

4- نسيم سحر: باد صبحگاهي – صبا در فرهنگ. عهد: پيمان.

گويا خدمت گزاري ديرينه ي من از ياد او رفته است. اي باد صبا که پيک عاشقاني، عهد و پيمان قديمي را به ياد او بياور.

5- عظيم رميم: استخوان پوسيده – 7 / 36.

اگر پس از گذشت سال ها بر سر خاکم گذر کني، استخوان هاي پوسيده ام زنده خواهند شد و رقصان و شادان سر از خاک برخواهند آورد.

6- خلق کريم: خوي بخشنده و بزرگوار.

معشوق دل فريب ما که به صد اميد و آرزو دل ما را برد و عاشق خود ساخت، ظاهراً نبايد خوي بخشنده و کريمانه عهد و پيمان را فراموش کند! (ولي خواجه در جاي ديگر فرموده است: هزار وعده ي خوبان يکي وفا نکند)

7- تنگ دل: دل تنگ و اندوهگين. کار فروبسته: کار پيچيده و به هم گره خورده و ايهامي به بسته بودن غنچه دارد. دم صبح: ايهام دارد: 1- اوّل صبح 2- نفس و باد صبحگاهي. مدد: ياري و کمک. انفاس نسيم: نفس هاي نسيم سحر و باد صبا.

به غنچه بگو که از کار پيچيده و فروبسته ي خود دل تنگ و آزرده نباشد، زيرا که در صبح از نفس و وزش باد صبا ياري خواهد گرفت و شکوفا خواهد شد.

8- دردر: – فرهنگ. حکيم: اهل حکمت، دانشمند و فرزانه – 4 / 186.

اي دل شيدا و مجنون، درد عشقت را از راه ديگري درمان کن و در پي چاره ي ديگري باش؛ زيرا درد عاشق هرگز با طبيب درمان نخواهد شد.

9- معرفت: شناخت و آگاهي – فرهنگ. گوهر معرفت: اضافه ي تشبيهي، معرفت به گوهر و جواهر مانند شده است. نصاب: در شرع، مقدار مالي که بر آن زکات واجب مي شود. بين نصيب و نصاب جناس لاحق است.

تلاش کن تا معرفت و شناخت به دست آوري که توشه ي آخرت سازي؛ زيرا که زر و سيم و مال و ثروت فراوان نصيب ديگران خواهد شد.

10- آدم: حضرت آدم (ع) و نيز مجازاً بني آدم هم مي تواند باشد. صرفه بودن: پيشي گرفتن. رجيم: رانده شده و ملعون.

دامي که شيطان گسترده، بسيار سخت و دردناک است، مگر لطف و عنايت الهي ياري نمايد، وگرنه آدم از فريب شيطان رانده شده رها نمي گردد و از او پيشي نمي گيرد.

11- دولت: اقبال و سعادت. سليم: سالم و درست.

اي حافظ، اگر مال و ثروت نداري، چه اهمّيّتي دارد؟ سپاس گزار خدا باش؛ چه سعادتي بهتر و بالاتر از اينکه داراي لطفت سخن و ذوق و قريحه ي سالم و درست هستي؟

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا