- شماره 357
1- خرابات: – فرهنگ. مغان: پيشوايان و موبدان دين زردشتي. نور خدا: تجلّي و جلوه ي حق. در قرآن در قسمتي از آيه ي 35، سوره ي نور (24) از نور بودن خدا ياد شده است: اَللهُ نُورُ السّمَواتِ وَالاَرضِ …، خدا نور آسمان ها و زمين است.
در ميکده ي مغان، تجلّي نور الهي را مشاهده مي کنم و چه شگفت انگيز است که چه نوري را از کدامين جايگاه مي بينم!
2- جلوه فروختن: تظاهر و خودنمايي کردن، افاده و فخرفروشي کردن. ملک الحاج: امير و سرپرست حاجيان، ملک الحاج مانند واعظ از شخصيّت هاي منفي و دوست نداشتني خواجه است. خانه خدا: صاحب خانه، کنايه از خداوند.
اي امير حاجيان، بر من تظاهر و خودنمايي مفروش؛ زيرا که تو فقط خانه را مي بيني، ولي من خدا و صاحب خانه را.
3- بتان: جمعِ بت و بت استعاره از معشوق زيبا که عاشق، او را تا حدّ پرستش مي پرستد. نافه: – 2 / 1. نافه گشودن: گشودن سر نافه و بوي خوش پراکندن و در اينجا به معني باز کردن حلقه هاي گيسوي معشوق و بازي کردن با آن است.
فکر دور: فکر بعيد، بين کلمه ي دور با خطا که نام سرزميني دور است و در اينجا مراد نمي باشد، تناسب است. خطا: اشتباه و در معني نام سرزمين معروف مشک خيز، با نافه ايهام تناسب است.
در آرزو و اشتياق گشودن حلقه هاي خوش بوي زلف معشوقان زيبا هستم، ولي فکر دور و محالي است و من همانا خطا مي بينم؛ يعني رسيدن به يار، فکر محال و خيال باطلي بيش نيست.
4- نظر: توجّه و عنايت.
بيت را از دو چشم انداز مي توان نگاه کرد و اين دو پهلو و طنزآميز سخن گفتن از ويژگي هاي خاصّ خواجه است؛ يکي آنکه، سوز دل، اشک روان، آه سحر و ناله ي شب را درد و رنج بدانيم و يا آنکه، تمام اينها را از مقامات عرفاني و حالات عشق تصوّر کنيم که در اين صورت خواجه همه ي اينها را حاصل لطف و توجّه معشوق مي داند.
5- نقش: صورت و تصوير و در اصطلاح موسيقي با راه و پرده در معني موسيقي ايهام تناسب است – 1 / 123. راه خيال: اضافه ي تشبيهي، خيال از جهت طول و دراز بودن، به راه مانند شده است. هر لحظه چهره ي زيباي تو در خيال من نقش مي بندد. به چه کسي مي توانم بگويم که در اين پرده ي پرنقش و نگار خيال چه ها مي بينم؟ مصراع اوّل را به گونه ي ديگر نيز مي توان معنا نمود: هر لحظه راه خيال، چهره ي زيباي تو را براي من نقش مي زند.
6- مشک و نافه: – 2 / 1. ختن: – 3 / 176. سحر: انتهاي شب که هنگام راز و نياز عاشقان باشد. صبا: نسيم صبحگاهي – فرهنگ. بين مشک و صبا از نظر قدما ارتباط دارد – 5 / 192. بين مشک، ختن و نافه و بين سحر و صبا تناسب است.
بوي خوشي را که نسيم صبا هر سحرگاه از معشوق با خود مي آورد و من مي شنوم، آن قدر خوش بو و معطّر است که حتّي مشک ختن و نافه ي چين هم به پاي آن نمي رسد.
7- نظربازي: – 1 / 193. محبّان: دوست داران.
اي دوستان، بر نظربازي حافظ عيب مگيريد، زيرا که من او را از دست داران شما مي بينم.
عاشق و رند و نظربازم و مي گويم فاش
تا بداني که به چندين هنر آراسته ام
(غزل 2 / 311)