• شماره 295

1- بو: ايهام دارد: 1- اميد و آرزو 2- نسيم و رايحه. شدن: رفتن. بلبل: – 1 / 77. بي دل: عاشق و دل باخته. دماغ: مغز، خاطر و انديشه.

سحرگاه با بوي خوش گلستان لحظه اي به باغ رفتم تا چون بلبل عاشق، دماغ خود را درمان کنم.

2- گل سوري: – 5 / 141.

جلوه گري گل سرخ را مي ديدم که در شب تاريک، در درخشندگي و تابندگي مانند چراغ روشن بود.

3- حسن: جمال و زيبايي. فراغ: بي اعتنايي و فراموشي، آسوده و دور.

گل سرخ چنان به زيبايي و جواني خود مغرور بود که از دل عاشق بلبل هيچ خبر نداشت و نسبت به غم عشق او آسوده و بي اعتنا بود.

4- نرگس: – 5 / 24. رعنا: زيبا. لاله: – 9 / 58. سودا: – 1 / 36.

گل نرگس زيبا از حسرت و افسوس اشک مي باريد و گل لاله از عشق و جنون صد داغ بر جان و دل خود داشت.

5- زبان کشيدن: کنايه از زبان درازي کردن. سوسن: – 6 / 43. شقايق: – 9 / 87. ايغاغ: مرحوم علّامه محمّد قزويني مي نويسد: «ايغاغ به دو غين معجمه که ايقاق با دو قاف نيز نويسند، به ترکي يا به مغولي به معني نمّام و سخن چين و ساعي است.» (ديوان حافظ، قزويني – غني، 200)

گل سوسن زبان شمشير مانند خود را به قصد سرزنش و مؤاخذه کشيده بود و گل شقايق چون سخن چينان دهان خود را گشوده بود.

6- صراحي: ظرف بلورين با گردن باريک و دراز که از آن در پياله شراب مي ريزند. اياغ: جام و پياله ي شراب. يکي (سوسن) مانند باده نوشان سرمست، جام شراب به دست داشت و ديگري (شقايق) چون ساقي مستان، ساغر باده به دست گرفته بودو.

7- گل: گل سرخ. رسول: ايهام دارد: 1- پيک و قاصد 2- حضرت رسول (ص). بلاغ: ابلاغ کردن و پيام رساندن. مصراع دوم اشاره است به قسمتي از آيه ي 99 سوره ي مائدة (5)، آيه ي 54 سوره ي نور (24) و آيه ي 18 سوره ي عنکبوت (29): وَ ما عَلَي الرَّسُولِ اِلَّا البَلاغُ، بر پيامبز جز رسانيدن پيام وظيفه اي نيست.

اي حافظ، شادي و عشرت و جواني را چون گل غنيمت بدان که همانا وظيفه ي رسول رساندن پيام است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا