- شماره 272
1- سوخته: کنايه از عاشق و دردکشيده که در اينجا مراد يا خود حافظ است و يا دل تنگ در مصراع اوّل.
اي يار، برگرد و هم دم جان اين دل تنگ من شو و محرم اسرار پنهاني اين سوخته در آتش عشق باش.
2- ميکده: – ميخانه در فرهنگ. عشق: بزرگ ترين و محوري ترين سخن عارفان است و آن عبارت است از شوق و دوست داشتن شديد – فرهنگ. ميکده ي عشق: اضافه ي تشبيهي، عشق از جهت شراب دهندگي و مستي، به ميکده مانند شده است. ساغر: جام و پياله ي شراب.
اگرچه ماه رمضان باشد، از آن باده ي معرفت که در ميخانه ي عشق مي فروشند، دو سه پياله به من بنوشان؛ يعني در هر زمان شراب عشق و معرفت را مي توان نوشيد و حلال است.
3- خرقه: لباس رسمي صوفيان – فرهنگ. چو: چون، وقتي که. در خرقه آتش زدن: کنايه از ترک ريا و تزوير کردن – 7 / 17. عارف: دانا و شناسنده. سالک: رهرو – فرهنگ. رندان: جمعِ رند و رند شخصي که ظاهرش در ملامت و باطنش در سلامت باشد – فرهنگ.
اي عارف رونده ي راه حق، وقتي آتش در خرقه ي ريايي زدي، کوششي کن تا پيشرو و سرحلقه ي رندان و وارستگان عالم باشي.
4- نگران در مصراع اوّل، به معني مضطرب و پريشان و در مصراع دوم، به معني نگرنده و منتظر است که بين آن دو جناس تامّ است.
به معشوق که مي گفت دلم مضطرب و نگران توست، بگو که اينک به سلامت مي رسم، منتظر باش.
5- دل خون شدن: کنايه از سخت اندوهگين و آزرده خاطر شدن. لعل: سنگ قيمتي سرخ رنگ، استعاره از لب معشوق. درج: صندوقچه ي کوچکي که در آن جواهرات گران بها را نگاه مي داشتند، در اينجا استعاره از دل. مهر و نشان: – 6 / 34.
دلم در حسرت و آرزوي بوسه از آن لبان سرخ حيات بخش، اندوهگين و آزرده خاطر شد. اي دل پر از عشق و محبّت، هم چنان با همان مهر و نشان باقي بمان و در عشق خود پايدار باش.
6- غبار بر دل نشستن: کنايه از آزردگي و رنجش پيدا کردن. سرشک: اشک.
اي اشک سيل آسا براي اينکه از غم و غصّه غبار رنجش و آزردگي بر دل يار ننشيند، در پي نامه ي من روان باش تا اندوه را از دل او بشويي.
تا به دامن ننِشيند ز نسيمش گَردي
سيل خيز از نظرم رهگذري نيست که نيست
(غزل 4 / 73)
7- جام جهان بين: جام جمشيد – جام جهان نما در فرهنگ. نظر: نگاه، توجّه و عنايت. آصف: – 1 / 171. جمشيد: – 4 / 28. جمشيدمکان: کنايه از بلندمرتبه و والامقام. آصف جمشيدمکان: کنايه از خواجه جلال الدّين توران شاه – مقدّمه و بيت 8 غزل 3.43.
به حافظ که در آرزوي داشتن جام جهان نماست، بگو که پيوسته مورد نظر و توجّه آصف جمشيدمکان باشد.