- شماره 244
1- معاشران: دوستان، هم نشينان. بدين قصّه اش دراز کنيد: با اين قصّه و ماجرا يعني باز کردن گره و پيچ و تاب زلف يار، شب را دراز کنيد و نيز خواجه چنين پنداشته است که موي سياه بلند معشوق، سياهي شب را مي تواند درازتر نمايد. کلمه ي قِصّه، قُصَّه را در ذهن تداعي مي کند که در عربي به معني موي پيشاني است. (لغت نامه) که در اين صورت بين قصّه و زلف ايهام تبادر است. ضبط مرحوم خانلري به جاي «قصّه» «وُصله» است که از خواجه بعيد است که در اشعار خود از اين کلمه ي مهجور و دور از ذهن استفاده نمايد.
اي دوستان، گره از گيسوي يار باز کنيد و با قصّه ي باز کردن زلف يار، شب خوش عاشقان را طولاني تر کنيد.
2- خلوت انس: مجلس و خلوت دوستان هم دل و يک رنگ. و ان يکاد: بخشي از آيه ي 51، سوره ي قلم (68) وَاِن يَکادُ الَّذِينَ کَفَرُوا لَيُزلِقُونَکَ بِاَبصارِهِم لَمّا سَمِعُوا الذِّکرَ وَ يَقُولُونَ اِنَّهُ لَمَجنُونٌ، و کافران چون قرآن را شنيدند، نزديک بود که تو را با چشمان خود به سر درآورند و مي گويند که او ديوانه است. مفسّران در شأن نزول اين آيه نوشته اند که مشرکان از ميان قريش، مردي را که به بدي و شوري چشم مشهور بود، برانگيختند تا حضرت رسول (ص) را چشم بزند و خداوند با فرستادن اين آيه، حضرت رسول (ص) را از چشم زدن محفوظ داشت. فراز کردن: از اضداد است و در معني باز کردن و بستن هر دو آمده است. (لغت نامه)
مجلس انس دوستان هم دل و يک رنگ حاضر و مهيّاست و ياران همگي جمع اند. «وَاِن يَکاد» بخوانيد و در را ببنديد تا بيگانگان وارد نشوند و يا با خواندن آن، از چشم زخم نهراسيد و در را باز کنيد.
3- رباب: – 8 / 29. چنگ: – 8 / 29. هوش: عقل و استعداد، جان و دل و باگوش جناس لاحق است. اهل راز: عارفان، اهل باطن.
رباب و چنگ به آواز بلند مي گويند که پيام عارفان و صاحب دلان را با گوش جان و دل بشنويد و عمل کنيد.
4- پرده دريدن: کنايه از افشاي راز کردن، رسوا ساختن. کارساز: کارسازنده، چاره گر، کنايه از خداوند.
سوگند به جان دوست که اگر به لطف و عنايت خداوند اعتماد کنيد، به يقين غم عشق راز شما را برملا نخواهد کرد و رسوا نمي شويد.
5- ناز: عشوه، عدم التفات معشوق به عاشق. نياز: خواهش و تمنّا، گدايي و درخواست، در اينجا احتياج و نياز به معشوق. بين ناز و نياز جناس زايد است.
ميان عاشق و معشوق بسيار فاصله و تفاوت است. هرگاه معشوق ناز کرد، ناز او را بکشيد و با تمام وجود بخريد و به او ابراز نياز و تمنّا کنيد.
6- موعظه: پند و نصيحت. پير صحبت: پير مجلس انس و عشرت، پيري که سالک پيوسته در خدمت اوست و با او هم نشين و ملازم است. مصاحب ناجنس: هم نشين و دوست بد و ناباب.
نخستين پند و اندرز پير مجلس انس و عشرت اين است که از هم نشين بد و ناباب دوري کنيد.
7- حلقه: مجلس و انجمن. عشق: بزرگ ترين و محوري ترين سخن عارفان است و آن عبارت از شوق و دوست داشتن شديد – فرهنگ. فتوا: «فرمان فقيه و مفتي، آنچه فقيه ويسد براي مقلّدان خود.» (لغت نامه). نماز کردن: منظور خواندن نماز ميّت است.
هرکس که در اين مجلس دلش به عشق زنده نيست، هرچند به ظاهر زنده است؛ ولي به فتواي من بر او نماز ميّت بخوانيد.
هرگز نميرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جريده ي عالَم دوامِ ما
(غزل 3 / 11)
8- انعام: عطا و بخشش.
و اگر حافظ از شما احسان و بخششي طلب کند، او را به لب شيرين معشوق دلربا حواله کنيد.