• شماره 165

1- مهر: عشق و دوستي. قضاي آسمان: حکم الهي، سرنوشت.

عشق و دوستي به زيبارويان سياه چشم از سر من بيرون نخواهد رفت. سرنوشت الهي اين گونه است و تغيير نخواهد يافت.

2- رقيب: – 5 / 88. فرمودن: کردن (لغت نامه). مگر: پرسشي است براي تأکيد. گردون: آسمان، فلک.

رقيب رنج و آزار بسيار کرد و جاي صلح و آشتي باقي نگذاشت. مگر آه و ناله ي شب زنده داران به سوي آسمان نخواهد رفت؟ يعني بي شک آه آنها به سوي آسمان خواهد رفت و تأثير خود را خواهد گذاشت.

3- روز ازل: روز الست. روزي که سرنوشت انسان براساس مشيّت الهي نوشته شد – 1 / 24. رندي: لاابالي گري و بي قيدي و رسوايي – فرهنگ. قسمت: سرنوشت و تقدير.

از روز ازل کاري به جز رندي براي من مقدّر نشده است. هرچه در آن روز تعيين شده باشد، کم و زياد نخواهد شد و تغيير نمي کند.

عيبم مکن به رندي و بدنامي اي حکيم

کاين بود سرنوشت ز ديوانِ قسمتم

(غزل 4 / 313)

4- خدا را: به خاطر و براي خدا. محتسب: – 1 / 41. دف: – 5 / 158. ساز: ايهام دارد: 1- نغمه و آهنگ 2- طريق و شيوه. افسانه: سخنان و کارهاي بي اساس. قانون: اساس و قاعده و در معني نام نوعي سازي زهي که در اينجا مراد نيست، با دف و ني ايهام تناسب است.

اي محتسب، به خاطر خدا ما را با صداي دف و ني رها کن و به حال خود بگذار که ساز دين و شريعت از اين کارها بي نظم و قانون نخواهد شد.

5- مجال: امکان و توانايي، فرصت. کنار: بغل، آغوش.

تنها فرصت و مجال من همين است که با معشوق پنهاني در خيال خودم عشق بازي کنم. از آغوش و بوسه چه بگويم که ميسّر نخواهد شد و من به وصال او نخواهم رسيد.

6- لعل: سنگ قيمتي سرخ رنگ. شراب لعل: اضافه ي تشبيهي، شراب از نظر سرخي به لعل مانند شده است.

اي دل، وقتي شراب سرخ و جاي راحت و آسوده و ياري چون ساقي مهربان داري، اکنون اگر حالت خوش نباشد، پس چه وقت خوش خواهد بود؟

7- شدن: از بين رفتن.

اي ديده، با اشک خود نقش غم را از صفحه ي سينه ي حافظ مشوي و پاک مکن، زيرا اين نشان عشق معشوق، هميشه خونين است و پاک نخواهد شد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا