- * غزل 484 *
تو مَگَر بر لَبِ آبی به هَوَس نَنشینی
وَرنه، هر فِتنه که بینی همه از خود بینی
1- تو مَگَر بر لَبِ آبی به هَوَس بِنشینی
وَرنه، هر فِتنه که بینی همه از خود بینی
2- به خُدایی که تویی بندة بُگزیدة او
که بَرین چاکِرِ دیرینه کَسی نَگزینی
گَر امانَت به سَلامت بِبَرم، باکی نیست
بی دِلی سَهل، اگر از پِی نبود بی دینی
3- گَر امانَت به سَلامت بِبَرم، باکی نیست
بی دِلی سَهل بود، گر نبود بی دینی
4- ادب و شرم تُرا خُسرَوِ مَهرویان کرد
آفَرین بر تو ،که شایستة صَد چَندینی
عَجَب از لُطفِ تو ای گُل که نِشَستی با خار
ظاهِرا مَصلَحَتِ وقت در آن می بینی
5- عَجَب از لُطفِ تو ای گُل که نِشَستی با خار
ظاهراً مَصلَحَتِ وقت در آن می بینی
6- صَبر بَر جورِ رَقیبت چِکُنَم گر نکنم؟
عاشقانرا نبود چاره به جُز مسکینی
حِیفَم آید که خَرامی به تماشایِ چَمَن
که تو خوشتر ز گُل و تازه تر از نسرینی
7- بادِ صُبحی به هَوایَت زِ گُلستان برخاست
که تو خوشتر ز گُل و تازه تر از نسرینی
8- شیشه بازیِّ سِرِشکَم نِگَری از چپ و راست
گر بَرین مَنظَرِ بینش، نَفَسی بنشینی
سخنِ بی غَرَض از بندة مُخلِص بِشِنو
ای که مَنظورِ بزرگانِ حقیقت بینی
9- سخنی بی غَرَض از بندة مُخلِص بِشِنو
ای که مَنظورِ بزرگانِ حقیقت بینی
10- نازَنینی چو تو پاکیزه دِل و پاک نهاد
بِهتَر آنَست، که با مَرُدمِ بَد ننشینی
سِیلِ این اشکِ رَوان صَبرِ دلِ حافظ بُرد
بَلَغَ الطّاقَهُ یَا مُقلَهَ عَینیِ بِینیِ
11- سِیلِ این اشکِ رَوان صَبر و دلِ حافظ بُرد
بَلَغَ الطّاقَهُ یَا مُقلَهَ عَینیِ بِینیِ
تو بِدین نازُکی و دِلکَشی ،ای مایۀ ناز
لایقِ بندگیِ خواجه جَلالُ الدّینی
12- تو بِدین نازُکی و سَرکَشی ،ای شمعِ چِگِل
لایقِ بندگیِ خواجه جَلالُ الدّینی
******************************
وزن غزل 484 : فعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن (بحر رمل مثمن مخبون اصلم)
1- تو مَگَر بر لَبِ آبی به هَوَس بِنشینی
وَرنه، هر فِتنه که بینی همه از خود بینی
موضوع بیت:تکبر
مضمون بیت: معشوق و فتنه ي برخاسته
معنی واژگان:مگر: جز اين که /آب: در اين جا نهر و جويبار معني مي دهد/ هوس: ميل و رغبت زودگذر/ مي خواهد بگويد تو در حال قيام و برخاستن فتنه ها برپا مي کني، بنابراين هر وقت بنشيني فتنه هم از بين مي رود./ خوش قد و قامت بودن يار/ به هوس: از روي ميل و اشتياق.
قواعد: مگر: قيد تأکيد است، حتماً، يقيناً، همانا.
واج آرایی: تکرار حرف «ب» در بيت و حرف «ن» در مصراع دوم
معنی بیت: مرحوم علامة قزوینی در حاشیة صفحة 343 دیوان حافظ در توضیح «بنشینی» نوشته اند«چنین است باثبات فعل در جمیع نسخ خطی که نزد اینجانب موجود است از قدیم و جدید بدون استثناء بعضی نسخ چاپی ننشینی (با نون) و آن تحریف است ظاهراً و مقصود شعر واضح است یعنی اگر خواهی که فتنة که در جهان از برخاستن خود برپا کردة بنشیند، باید لحظة بر لب آبی به هوس بنشینی ورنه یعنی اگر برخیزی هر فتنة که بینی همه از خود بینی، واین مضمونی است بسیار شایع نزد شعرا، سعدی گوید:
بنشین یک نفس ای فتنه که برخاست قیامت
فتنه نادر بنشیند چو تو در حال قیامی …
در صفحة 597 جامع نسخ دیوان حافظ تألیف فرزاد در متن، «ننشینی» بجای «بنشینی» آمده که در آن صورت معنی چنین تواند بود: تو جز آنکه به خواهش دل خود بر کنار آینة آبی ننشینی تا مفتون جمال خود نشوی و اگر بنشینی بر شمایل زیبای خود عاشق می شوی آنگاه هر محنت که بینی از شیفتگی بر خود دیده باشی، سعدی گوید:
جرم بیگانه نباشد که تو خود صورت خویش
گر در آیینه ببینی برود دل ز برت
…………………………..
2- به خُدایی که تویی بندة بُگزیدة او
که بَرین چاکِرِ دیرینه کَسی نَگزینی
موضوع بیت:غیرت عاشقی
مضمون بیت: بيم از رقيب
معنی واژگان:به خدا: قسم به خدا /بگزيده: انتخاب شده/ چاکر: بنده، نوکر/ ديرينه: قديمي /نگزيني: انتخاب نکني
آرایه ها: تناسب و ترادف در بنده و چاکر / نوعی جناس در بگزيده و نگزيني
واج آرایی:تکرار حرف «اي»
معنی بیت: به آن خداوند که تو پرستندة برگزیدة وی می باشی، تو را سوگند می دهم که بر خدمتگزار قدیم خود دیگری را ترجیح ندهی و اختیار نکنی.
………………………..
3- گَر امانَت به سَلامت بِبَرم، باکی نیست
بی دِلی سَهل بود، گر نبود بی دینی
موضوع بیت:عهد(وفای به عهد)
مضمون بیت: عاشقي و دينداري
معنی واژگان:امانت: مقصود امانتي است که روز ازل خدا به عهده ي انسان گذاشته است و عرفا آن را به عشق تعبير مي کند/ به سلامت: بدون نقص و عيب/ باک: ترس /بي دلي: عاشقي
آرایه ها: سجع در امانت و سلامت
واج آرایی:تکرار حروف «ب» و «ي»
معنی بیت: اگر امانت الهی یعنی عشق را ایمن از دستبرد هوی و هوس نگاه دارم، از چیزی دیگر مرا بیمی نیست، اگر دین من که همان پیمان عهد ازل است، استوار بماند و خلافی از من سر نزند، عاشقی آسان می نماید.
………………………
4- ادب و شرم تُرا خُسرَوِ مَهرویان کرد
آفَرین بر تو ،که شایستة صَد چَندینی
موضوع بیت:ادب(ادب سالک شرط رسیدن به کمال است)
مضمون بیت: شرم و ادب يار
معنی واژگان:ادب: آداب داني/ شرم: حيا /خسرو: پادشاه/ مهرويان: زيبارويان صدچندين: عنوانهايي بيش از اين/ صد چندين اشاره دارد به خسروي مهرويان
آرایه ها:تناسب در ادب و شرم
واج آرایی: تکرار حرف «ر»
معنی بیت: خوی نیک و حیا تو را در میان مه جبینان سروری بخشید، تو را تحسین باد که سزاوار بس آفرینی.
…………………………………
5- عَجَب از لُطفِ تو ای گُل که نِشَستی با خار
ظاهراً مَصلَحَتِ وقت در آن می بینی
موضوع بیت:تقیه (مقام تقیه از نامحرمان)
مضمون بیت: تعجب از لطف يار
معنی واژگان:لطف: مهرباني/ خار: شايد مقصود رقيب (به معني کنوني) باشد/ ظاهراً: اين طور که پيداست /مصلحت: صلاح انديشي، موقعيت شناسي
آرایه ها: تضاد در گل و خار
واج آرایی: تکرار آوای «t»
معنی بیت: ای گل از نرمی و لطافت تو شگفت می آید که با رقیب خار صفت همنشین باشی، آشکارست که تو به حکم صلاح حال چنین کرده ای.
………………………………
6- صَبر بَر جورِ رَقیبت چِکُنَم گر نکنم؟
عاشقانرا نبود چاره به جُز مسکینی
موضوع بیت:صبر-تسلیم
مضمون بیت: صبر عاشق و بيچارگي آن
معنی واژگان:جور: ظلم و ستم/ رقيب: محافظ، نگهبان /مسکين: بيچارگي
آرایه ها: تضاد در جور و مسکيني
واج آرایی:تکرار حرف «ر»
معنی بیت: اگر برستم نگهبان و مراقب تو شکیبایی نکنم، چه توانم کرد، بیدلان را گزیری از ضعف و ناتوانی در محنت عشق نباشد.
………………………………
7- بادِ صُبحی به هَوایَت زِ گُلستان برخاست
که تو خوشتر ز گُل و تازه تر از نسرینی
موضوع بیت:تسبیح
مضمون بیت: معشوقي برتر از گل و گلستان
معنی واژگان:باد صبح: نسيم بامدادي/ هوايت: عشق تو، دوست تو/ گلستان: در اين بيت مبدأ باد صبح است/ خوشتر: دلپذيرتر/ نسرين: نوعي گل که سفيد و کوچک و صدبرگ است
قواعد: باد صبحی: موصوف و صفت نسبی
آرایه ها:تناسب در باد و هوا و برخاستن با هم و گلستان و گل و نسرين/گل و خار: در اينجا استعاره از انسان خوب و دوست داشتني و آدم پست و فرومايه/هوا: آرزو و اشتياق و در معني باد که در اينجا مراد نيست، با باد ايهام تناسب است.
واج آرایی:تکرار حرف «ب»
معنی بیت: نسیم بامدادی به هواداری تو گلزار را ترک کرد، زیرا تو از گل مطبوعتر و بیش از نسرین با طراوتی.
………………………….
8- شیشه بازیِّ سِرِشکَم نِگَری از چپ و راست
گر بَرین مَنظَرِ بینش، نَفَسی بنشینی
موضوع بیت: اشک عاشق و تأثیرآن
مضمون بیت: اشک عاشق
معنی واژگان:شيشه بازي: شعبده بازی و حیله گری ،فني است از رقاصي که رقاصان شيشه و صراحي پر از آب و گلاب بر سر گذارند و رقص آغازند که شيشه از سر نمي افتد/سرشک: اشک خونين منتظر/ بينش: چشم /نفسي: لحظه اي
آرایه ها: بیت دارای تشخیص است
واج آرایی: تکرار حرف «ش»
معنی بیت: اگر بر روزن بینایی یا چشم من قدم نهی، شعبده بازی و رقص قطره های سرشک مرا از این سو و آن سو توانی دید.
…………………..
9- سخنی بی غَرَض از بندة مُخلِص بِشِنو
ای که مَنظورِ بزرگانِ حقیقت بینی
موضوع بیت:پیر (پند پذیری از پیر)
مضمون بیت: پند و اندرز به دوست
معنی واژگان:غرض: مقصود بد/ بنده: در اينجا به معني «من» است/ مخلص: با صفا، داراي خلوص نيت/ منظور: مورد نظر، مورد توجه و اطمينان /حقيقت بين: کساني که اصل و حقيقت چيزها را مي بينند
واج آرایی: تکرار حرف «ن» در دوبیت
معنی بیت: ای آنکه بزرگان اهل معنی به تو عنایت دارند، یک سخن نیالوده به غرض از چاکر پاک اعتقاد خود گوش کن
10- نازَنینی چو تو پاکیزه دِل و پاک نهاد
بِهتَر آنَست، که با مَرُدمِ بَد ننشینی
موضوع بیت:همنشینی (همنشینی با خوبان)
مضمون بیت: پند و اندرز به دوست
معنی واژگان: نازنين: شخص با لطف و مهربان، شخص زيبا و لطيف و خوش اندام /پاکيزه دل: کسي که دلش صاف و پاک باشد/ پاک نهاد: کسي که سرشتش پاک و باصفاست.
آرایه ها: تناسب درپاکیزه دل و پاک نهاد / تضاد در پاکیزه دل و پاک نهاد با مردم بد
واج آرایی: تکرار حرف «د»
معنی بیت: نازپروردی مانند تو پاکدل و پاک سرشت باید که با بدان هم صحبتی نکند.
…………………….
11- سِیلِ این اشکِ رَوان صَبر و دلِ حافظ بُرد
بَلَغَ الطّاقَهُ یَا مُقلَهَ عَینیِ بِینیِ
موضوع بیت:حدیث فراق
آرایه ها: در بیت اغراق وجود دارد/ملمع
واج آرایی: تکرار حرف «ر» در مصراع اول
معنی بیت: این سرشک که مانند سیل جاری است ،شکیبایی و دل حافظ را با خود برد، تاب و طاقتم به پایان رسید، ای مردمک دیده از من جدایی بجوی تا بیش نگریم.
…………………………………….
12- تو بِدین نازُکی و سَرکَشی ،ای شمعِ چِگِل
لایقِ بندگیِ خواجه جَلالُ الدّینی
موضوع بیت:مدح ممدوح
مضمون بیت: مدح وزير
معنی واژگان:نازکي: لطافت، فربهی معتدل و ظرافت /سرکشي: گردن فرازی، غرور و بي اعتنايي به ديگران/ شمع چگل: چگل ناحيه اي است در قرقيزستان که مردم آن به زيبايي مشهور هستند و شمع چگل به معني زيباي زيبايان آن سامان است چشم و چراغ خوبان شهر حسن خیز چگل (به کسر اول و دوم) در ترکستان/ لايق: شايسته بندگي: در اينجا کنيزي/ خواجه جلال الدين: مقصود وزير جلال الدين تورانشاه است که وزير شاه شجاع و يار و ياور حافظ بوده است.
آرایه ها: شمع چگل: به استعاره مراد یار زیبا/ تشخیص
واج آرایی: تکرار حروف «ک» و «گ» و نزدیکی مخرج آن ها
معنی بیت: اي شمع زيبارويان چگل، تو با همه ي ظرافت و زيبايي، سزاوار بندگي خواجه جلال الدّين توران شاه هستي.
محصول بيت ــ خواجه خطاب به يك محبوب مىفرمايد: اى زيبابى چگل، تو بدين ظرافت و دلبرى لايق مجلس خواجه جلال الدينى، سابق بر اين ضمن غزلى ذكرى از جلال الدين گذشت، پس احتياج به تكرار ندارد.
……………………