* غزل 481 *
1-بِشنو این نُکته که خود را زِ غَم آزاده کُنی
خون خوری، گر طَلَبِ روزیِ نَنهاده کنی
2-آخِرُالاَمر گِلِ کوزه گران خواهی شد
حالیا فِکرِ سَبو کن که پُر از باده کنی
3-گر از آن آدمیانی که بِهِشتَت هَوَسَست
عِیش با آدَمِئی چند پَری زاده کنی
4-تَکیه بر جایِ بزرگان نَتَوان زد به گَزاف
مَگَر اَسبابِ بزرگی همه آماده کنی
5-اَجرها باشَدَت، ای خُسرَوِ شیرین دَهَنان
گر نِگاهی سویِ فَرهادِ دِل افتاده کنی
خاطِرَت کِی رَقَمِ فِیض پَذیرَد، هَیهات
مَگَر از نقشِ پراکَنده وَرَق ساده کنی
6-خاطِرَت کِی رَقَمِ فِیض پَذیرَد، هَیهات
مَگَر از نقشِ پراگَنده وَرَق ساده کنی
کارِ خود گر به خُدا بازگُذاری حافظ
ای بَسا عِیش که با بَختِ خداداده کنی
7-کارِ خود گر به کَرَم بازگُذاری حافظ
ای بَسا عِیش که با بَختِ خداداده کنی
8-ای صَبا بندگیِ خواجه جَلالُ الدّین کن
که جَهان پر سَمَن و سوسنِ آزاده کنی
******************************
وزن غزل 481: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (بحر رمل مثمن مخبون محذوف)
1-بِشنو این نُکته که خود را زِ غَم آزاده کُنی
خون خوری، گر طَلَبِ روزیِ نَنهاده کنی
موضوع بیت: قضا و قدرالهی (تسلیم به قضا و قدر الهی)
مضمون بیت: رزق و روزي و طلب آن
معنی واژگان:نکته: مسأله دقيق، موضوع باريک/ آزاده کني: رها کني، فارغ و آسوده کني/ خون خوري: غصه مي خوري /روزي ننهاده: قسمت و نصيب نامقدر
آرایه ها: خون خوري کنایه از غصه مي خوري
واج آرایی: تکرار حرف «ن»
معنی بیت: این لطیفه را گوش کن تا خویشتن را از بند اندوه برهانی: اگر به جستن رزقی که از دیوان قسمت برای تو مقرر نشده است، برخیزی، بدست تو نمی رسد و دلخون و غمگین می شوی.
…………………………………
2-آخِرُالاَمر گِلِ کوزه گران خواهی شد
حالیا فِکرِ سَبو کن که پُر از باده کنی
موضوع بیت: غنیمت شمردن فرصت
مضمون بیت: خوشباشي
معنی واژگان:آخرالامر: عاقبت/ کوزه گران: سازندگان کوزه ي سفالين/ حاليا: اکنون /سبو: کوزه/ باده: شراب
آرایه ها: تضاد در آخرالامر و حاليا / تناسب در سبو و کوزه / تناسب در گل و کوزه و سبو
واج آرایی:تکرار حروف «ک» و «گ»
معنی بیت: آخر کار و سرانجام پیکر خاک شدة تو گل کوزه گران خواهد گشت، اکنون در فکر یافتن کوزه ای باش تا از می پرکنی و بنوشی.
…………………………………..
3-گر از آن آدمیانی که بِهِشتَت هَوَسَست
عِیش با آدَمِئی چند پَری زاده کنی
موضوع بیت: اولیاءالهی (دل سپردن به اولیاء)
مضمون بیت: بهشت در اين دنيا
معنی واژگان:هوس: عشق و هدف نفساني /آدميئي چند: چند انسان/ پري زاده: پري نژاد، يعني زيبارو و لطيف و خوش اندام/ يعني همين دنيا را براي خود بهشت ساز
آرایه ها: نوعي تضاد در آدم و پري / تناسب در بهشت و عيش
واج آرایی:تکرار حروف «آ» و «ش»
معنی بیت: اگر از آن آدمیزادگانی که آرزوی بهشت داری با چند آدمیزادة فرشته نژاد به عیش و نوش بپرداز.
………………………………
4-تَکیه بر جایِ بزرگان نَتَوان زد به گَزاف
مَگَر اَسبابِ بزرگی همه آماده کنی
موضوع بیت: کشش و کوشش (کوشش برای رسیدن به مقامات)
مضمون بیت: بزرگان و جايگاه آنها
معنی واژگان:تکيه زدن: به مسند و کرسي و صندلي نشستن/ گزاف: بيهوده، ناروا/ مگر: جز اين که/ اين بيت ضرب المثل معروفي شده است.
آرایه ها: نوعي جناس در بزرگان و بزرگي
واج آرایی:تکرار حروف «ب»
معنی بیت: بر مسند بزرگان به خودستایی و لاف و گزاف تکیه زدن میسر نیست، جز آنکه همة اسباب بزرگی از فضل و علم و خوی نیک را فراهم سازی.
………………………….
5-اَجرها باشَدَت، ای خُسرَوِ شیرین دَهَنان
گر نِگاهی سویِ فَرهادِ دِل افتاده کنی
موضوع بیت: عنایت (تمنّای عنایت از معشوق)
مضمون بیت: آرزوي توجه معشوق
معنی واژگان:اجر: پاداش (خدايي)/ خسرو: پادشاه با اشاره به خسرو پرويز عاشق شيرين/ شيرين دهن: شيرين زبان، آن که سخنان يا بوسه هايش شيرين است/ نگاه: توجه/ فرهاد: عاشق ديگر شيرين، عاشق/ دل افتاده: دل سوخته
آرایه ها: تلميح به داستان خسرو و شيرين/ تناسب در خسرو و شيرين و فرهاد و دل افتاده
واج آرایی:تکرار حرف «ر»
معنی بیت: ای شهریار نوشین لبان، اگر عنایتی به فرهاد دل از دست دادة عاشق خود بکنی، ثواب بسیار خواهی یافت.
……………………………..
6-خاطِرَت کِی رَقَمِ فِیض پَذیرَد، هَیهات
مَگَر از نقشِ پراگَنده وَرَق ساده کنی
موضوع بیت: تخلیه ،تحلیه ،تجلیه
مضمون بیت: رسيدن به وحدت از کثرت
معنی واژگان:خاطر: دل/ رقم: نشان/ فيض: عطا و لطف الهي/ هيهات: دور است، هرگز/ مگر: جز اين که/ نقش پراکنده: کثرت/ ورق: مقصود، صفحه ي دل است/ ساده کني: به وحدت بپردازي و از کثرت آن را دور کني
قواعد: هیهات: به فتح اول و سکون دوم در سیاق فارسی از اصوات (شبه جمله) است برای بیان تحسر و تأسف و استبعاد، نیز نگاه کنید به غزل 38 شمارة (5)
آرایه ها: تضاد در نقش پراکنده با ساده /تناسب در رقم و نقش و ساده
واج آرایی:تکرار آوای «t»
معنی بیت: نشان موهبت و فیض جمعیت خاطر دور است که بر لوح دل تو نگاشته شود (بعید است که به آرامش دل برسی)، جز آنکه از نقش افکار پریشان صفحة دل را پاک سازی.
………………………
7-کارِ خود گر به کَرَم بازگُذاری حافظ
ای بَسا عِیش که با بَختِ خداداده کنی
موضوع بیت: مقام توکّل
مضمون بیت: حافظ و کارهاي او و خداوند
معنی واژگان:کرم: بزرگواري (خدا) /بازگذاري: بسپاري/ اي بسا: چه بسيار/ عيش: شادي و نشاط و طرب /بخت خداداده: خوشبختي که از طرف خدا به تو داده شده است
قواعد: بخت خداداده: موصوف و صفت مفعولی
واج آرایی: تکرار حروف «ک» و «گ»
معنی بیت: ای حافظ، اگر کار خود را به بخشش و لطف الهی تفویض کنی، با قسمت و بخش خداداد شادیها و خوشیها خواهی کرد.
………………………….
8-ای صَبا بندگیِ خواجه جَلالُ الدّین کن
که جَهان پر سَمَن و سوسنِ آزاده کنی
موضوع بیت: خدمت
مضمون بیت: مدح وزير
معنی واژگان:صبا: بادي که از طرف شمال يا مشرق مي وزد و پيامبر ميان عاشق و معشوق است/ بندگي: نوکري و خد متگزاري /خواجه: وزير/ جلال الدين: جلال الدين تورانشاه وزير شاه شجاع و دوست حافظ که نام او توران شاه بوده است و حافظ در چند غزل وی را ستوده است/سمن: گل سفيد ياسمن/ سوسن آزاده: گلي است سفيد و داراي ده گلبرگ
آرایه ها:تناسب در سمن و سوسن و صبا
واج آرایی:تکرار آوای «s»
معنی بیت: اي صبا، خدمت گزار خواجه جلال الدّين باش تا جهان را از بوي خوش گل هاي سمن و سوسن عطرآگين کني.
محصول بيت ــ خواجه به طريق غلو مىفرمايد: اى صبا، خواجه جلال الدين را بندگى كن تا در اثر خدمت به او جهان را پر از سمن و سوسن نمائى.
يعنى اخلاق حميده او را در عالم نشر دهى و جهان را پر گل و سوسن نمائى.
……………………….