- *غزل 469*
1-اَتَت رَوائِحُ رَندِ الحِمــــی وَ زادَ غَرامی
فِدایِ خاکِ دَرِ دوست باد جانِ گِرامی
2-پَیامِ دوست شَنیدن سَعادت است و سلامت
مَنِ المُبَلِّغُ عَنـّـــی اِلـــی سُعـــادَ سَلامی
3-بیا به شامِ غَریبان و آبِ دیدۀ من بین
بِسانِ بادۀ صافــی در آبگیــنۀ شامی
4-إذا تَغَرّدَ عَن ذِی الأراکِ طائِرُ خَیرٍ
فَلا تَفَــرَّدَ عَـــن رَوضِهِا اَنِیـنُ حَمامی
بَسی نَماند، که روزِ فِـراقِ ما به سَر آید
رَأیتُ مِن هَضَباتِ الحِــمی قِبابَ خِیامِ
5-بَسی نَماند، که روزِ فِـراقِ یار سَر آید
رَأیتُ مِن هَضَباتِ الحِــمی قِبابَ خِیامِ
6-خوشا دَمی که درآیی و گویَمَت به سلامت
قَدِمــتَ خَیـــرِ قُدومٍ نَزَلـتَ خَیرَ مَقامِ
7-بَعِدتُ مِنکَ وَ قَــد صِـــرتُ ذائِباً کَهِلال
اگر چه رویِ چو ماهَت، ندیدهام به تَمامی
وَ اِن رَغِبتُ بِخُلـدٍ وَ صِرتُ ناقِضَ عَهدٍ
فَمـــا تَطَیَّبَ نَومی وَ مَا استَطـــابَ مَنامی
8-وَ اِن دُعِیتُ بِخُلـدٍ وَ صِرتُ ناقِضَ عَهدٍ
فَمـــا تَطَیَّبَ نَفسی وَ مَا استَطـــابَ مَنامی
امید هَست که رویَت به کامِ خویش ببینم
تو شاد گشته به فرماندهی و، من به غُلامی
9-امید هَست که زودَت به بَخـتِ نیک ببینم
تو شاد گشته به فرماندهی و، من به غُلامی
چو سِلکِ دُرِّ خوشاب است نَظمِ خوبِ تو حافظ
که گاهِ لُطف سَبَق میبـــــرد ز نَظمِ نظامی
10-چو سِلکِ دُرِّ خوشاب است شِعرِ نَغزِ تو حافظ
که گاهِ لُطف سَبَق میبـــــرد ز نَظمِ نظامی
************************
وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن(بحر مجتث مثمن مخبون)
1-اَتَت رَوائِحُ رَندِ الحِمــــی وَ زادَ غَرامی
فِدایِ خاکِ دَرِ دوست باد جانِ گِرامی
موضوع بیت:ایثار( جانفشانی در راه محبوب)
آرایه ها: ملمع
واج آرایی: تکرار حرف «د»
معنی بیت: بوی خوش عود اقامتگاه معشوق فراز آمد و بر شیفتگی من افزود، جان عزیز برخی و فدای غبار آستان دوست باد.
……………………………………….
2-پَیامِ دوست شَنیدن سَعادت است و سلامت
مَنِ المُبَلِّغُ عَنـّـــی اِلـــی سُعـــادَ سَلامی
موضوع بیت:خبرگیری از یار
مضمون بیت: پيام ميان عاشق و معشوق
معنی واژگان:سعادت: خوشبختي/ سلامت: عافيت (معنوي)/ سعاد: از عرايس شعري عرب است که حافظ آن را در معني عام يعني معشوق استعمال کرده است
آرایه ها:جناس در سعادت و سعاد /ملمع
واج آرایی: تکرار حرف «س»
معنی بیت: پیغام یار شنودن نیک بختی و ایمنی است، کیست که از من به سعاد (معشوق من) سلام برساند.
…………………………….
3-بیا به شامِ غَریبان و آبِ دیدۀ من بین
بِسانِ بادۀ صافــی در آبگیــنۀ شامی
موضوع بیت:اشک غربت
مضمون بیت: دلتنگي و گريه ي عاشق
معنی واژگان:شام غريبان: معمولاً افراد غريب و دور از وطن به هنگام شام بسيار افسرده و دلتنگ هستند/ آب ديده: اشک/ بسان: مانند، همچون/ باده ي صافي: شراب صاف و زلال/ آبگينه ي شامي: شيشه اي که ساخت شام بوده است
آرایه ها: نوعی جناس و ایهام تناسب در شام با شامي / تشبيه اشک عاشق به شراب صاف و زلال
واج آرایی:تکرار حرف «ب» و «ي»
معنی بیت: در محفل شبانه ی آوارگان دور از وطن گام بنه و سیل اشک مرا ببین که مانند شراب پالوده در شیشه ی شفاف شامی است؛ شام (سوریه) به ویژه حلب از قدیم در ساختن شیشه معروف بوده است. نگاه کنید به صفحه ی 272 گلستان به کوشش نگارنده.
……………………………….
4-إذا تَغَرّدَ عَن ذِی الأراکِ طائِرُ خَیرٍ
فَلا تَفَــرَّدَ عَـــن رَوضِهِا اَنِیـنُ حَمامی
موضوع بیت:خبر گیری از یار
آرایه ها:ملمع
واج آرایی: تکرار حرف «ر»
معنی بیت: چون مرغ سعادت از ذی الاراک نغمه سراید ؛ از باغ و مرغزار ذی الاراک (محلی است در یمامه) ناله ی کبوتر دل من جدا مباد(مقصود آن که خدا کند که کبوتر دلم با آن پرندگان هم آواز شوند.)
…………………………………………
5-بَسی نَماند، که روزِ فِـراقِ یار سَر آید
رَأیتُ مِن هَضَباتِ الحِــمی قِبابَ خِیامِ
موضوع بیت:وصال (نمایان شدن آثار وصال)
آرایه ها: ملمع
واج آرایی: تکرار حرف «ر»
معنی بیت: به زودی ایام جدایی از دوست به پایان می رسد، چه از کوه ها و پشته های جایگاه ویژه ی معشوق قبه های خیمه ها را دیدم.
…………………………………………
6-خوشا دَمی که درآیی و گویَمَت به سلامت
قَدِمــتَ خَیـــرِ قُدومٍ نَزَلـتَ خَیرَ مَقامِ
موضوع بیت:یار(خوش آمد گویی به درآمدن یار)
آرایه ها: ملمع
واج آرایی: تکرار حرف «ت»
معنی بیت:بسیار دلپذیر است آن نفس که از در درآیی و من در حالیکه تندرست آمده ای، بگویم: در آمدی بهترین در آمدن و فرود آمدی در بهتر جایگاهی.
……………………………………
7-بَعِدتُ مِنکَ وَ قَــد صِـــرتُ ذائِباً کَهِلال
اگر چه رویِ چو ماهَت، ندیدهام به تَمامی
موضوع بیت:حدیث فراق
آرایه ها: ملمع
واج آرایی: تکرار حروف «ت» و «د» . نزدیکی مخرج آن ها
معنی بیت: از تو دور شدم و همانا چون ماه یک شبه گداختم ، اگر چه چهره ی چون ماه تو را به کمال ندیده ام.
………………………………….
8-وَ اِن دُعِیتُ بِخُلـدٍ وَ صِرتُ ناقِضَ عَهدٍ
فَمـــا تَطَیَّبَ نَفسی وَ مَا استَطـــابَ مَنامی
موضوع بیت: مراتب عبادت کنندگان
آرایه ها: ملمع
واج آرایی: تکرار آوای «t»
معنی بیت: و اگر خوانده شوم به بهشت جاودان و در همان حال پیمان دوستی را بشکنم، جان من خوش نمی شود و خوابم گوارا نمی گردد که گفته اند:
یارا بهشت صحبت یاران همدم است.
………………………………………
9-امید هَست که زودَت به بَخـتِ نیک ببینم
تو شاد گشته به فرماندهی و، من به غُلامی
موضوع بیت:رؤیت (آرزوی دیدار یار)
آرایه ها: فرمانده و غلام باهم در تضادند.
واج آرایی: تکرار حروف «ت» و «د» و نزدیکی مخرج آن ها/ تکرار حرف «ب»
معنی بیت: اميدوارم که به کمک بخت مساعد و نيک به زودي تو را ببينم؛ در حالي که تو به فرمانروايي شادماني و من به بندگي شاد و خرسندم.
محصول بيت ــ اميدوارم كه طالع بلند ياريم كند و تو را هرچه زودتر ببينم. پس تو به فرماندهى و من به فرمانبردارى شاد گرديم. تو به پادشاهى خرسند گردى و من از اينكه بنده تو شدهام مسرور شوم.
من ارچه هيچ ندارم سزاى صحبت شاهان
زبهر كار ثوابم قبول كن به غلامى
…………………………………………
10-چو سِلکِ دُرِّ خوشاب است شِعرِ نَغزِ تو حافظ
که گاهِ لُطف سَبَق میبـــــرد ز نَظمِ نظامی
موضوع بیت:حافظ و شعر او
مضمون بیت: شعر حافظ
معنی واژگان:سلک: رشته/ دُرِّ خوشاب: مرواريد آبدار/ نغز: دلکش/ گاه لطف: وقتي که از نظر لطافت و ظرافت سنجيده شود/ سبق بردن: پيش افتادن، پيشي گرفتن/ نظم: شعر، در استعمال اين کلمه دو نکته هست يکي اين که شعر نظامي را (شعر) نمي گويد بلکه (نظم) مي گويد که درجه اي فروتر از شعر است (اگرچه اين تفکيک دو اصطلاح جديد است) /نظامي: ابومحمد الياس بن يوسف نظامي گنجه اي، شاعر داستانسراي بزرگ قرن ششم که وفاتش در سال 614 است.
آرایه ها:نوعی جناس در نظم و نظامي/تناسب در سلک و در خوشاب و نظم
واج آرایی: تکرار آوای «z»
معنی بیت: کلام منظوم تو ، ای حافظ ، چون رشته ی مروارید است که در مقام باریک اندیشی و شیرینی بر شعر حکیم نظامی گنجوی پیشی می جوید.
…………………………………