- *غزل 459*
1- زین خوش رَقَم که بر گُلِ رُخسار میکَشی
خَط بر صَحیفــة گُل و گُلــزار میکشی
2- اشکِ حَرَم نِشیـــنِ نَهانخانة مــرا
زان سویِ هَفت پَرده به بازار میکشی
کاهِل رَوی چو بادِ صبا را به بویِ زلف
شیرین به قِیدِ سِلسِله در کار میکشی
3- کاهِل رَوی چو بادِ صبا را به بویِ زلف
هر دَم به قِیدِ سِلسِله در کار میکشی
4- هر دَم به یادِ آن لَبِ مَیگون و چَشمِ مَست
از خَلوَتـَـم به خانـة خَمّار میکشی
5- گفتی سَرِ تو بستــــة فِتــراکِ ما شود
سَهل است اگر تو زَحمَتِ این بار میکشی
گفتی سَرِ تو بستــــة فِتــراکِ ما سَزَد
سَهل است اگر تو زَحمَتِ این کار میکشی
با چشم و ابـرویِ تو چه تَدبیر ِدل کنم؟
وَه زین کمان که بر سَرِ بیمار میکشی
6- با چشم و ابـرویِ تو چه تَدبیر ِدل کنم؟
وَه زین کمان که بر منِ بیمار میکشی
بازآ که چَشمِِ بَد زِ رُخـت دور میکنم
ای تازهِ گُل که دامن از این خار میکشی
7- بازآ که چَشمِِ بَد زِ رُخـت دَفع میکند
ای تازهِ گُل که دامن از این خار میکشی
حافظ دگر چه میطَلَبی از نَعیمِ دَهر؟
مَی میچشی و، طـُّرة دِلدار میکشی
حافظ دگر چه میطَلَبی از نَعیمِ دَهر؟
مَی میکشی و، طـُّرة دِلدار میکشی
8- حافظ دگر چه میطَلَبی از نَعیمِ دَهر؟
مَی میخوری و، طـُّرة دِلدار میکشی
******************************
وزن غزل: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن ( بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
1- زین خوش رَقَم که بر گُلِ رُخسار میکَشی
خَط بر صَحیفــة گُل و گُلــزار میکشی
موضوع بیت:ترجیح صفات معشوق حقیقی بر معشوقان مجازی
مضمون بیت: خط چهره ي يار
معنی واژگان:خوش رقم: خط خوش، مقصود خط يار است يعني موهاي نرم و لطيفي است که در اطراف چهره ي معشوق پديدار مي شود. (در تعبيري ديگر خطوطي است که در موقع آرايش، معشوق بر چهره ي خود مي کشد)/ خط کشيدن بر: محو کردن و از بين بردن/. صحيفه: پهنه، صحن /گلزار: گلستان/ مفهوم شعر چنين است که وقتي خط معشوق پديدار مي شود زيبايي گل و گلزار را محو مي کند و ديگر کسي به گل و گلزار توجهي ندارد.
قواعد: گل رخسار (اضافه تشبيهي) يعني چهره ي معشوق به گل تشبيه شده است.
آرایه ها:تناسب در رقم و کشيدن و خط و صحيفه
واج آرایی:تکرار حرف «ر»
معنی بیت: از طرح دلپذیری که با زلف خود بر رخسار رسم میکنی، قلم محو بر دفتر گل و گلستان میکشی.
…………………………..
2- اشکِ حَرَم نِشیـــنِ نَهانخانة مــرا
زان سویِ هَفت پَرده به بازار میکشی
موضوع بیت:نازونیاز
مضمون بیت: اشک عاشق و عمل معشوق
معنی واژگان:حرم نشين: در پرده، پرده نشين /نهانخانه: خلوت خانه/ هفت پرده: مقصود هفت پرده ي چشم است/ به بازار کشيدن: برملا کردن، آشکار کردن
آرایه ها:تناسب در حرم نشين و نهانخانه و پرده / تضاد در حرم نشين و نهانخانه با بازار
واج آرایی:تکرار حرف «ن»
معنی بیت: سرشکم را که در نهانخانة چشم من خلوت نشین است، از پس هفت پردة دیده بیرون میکشی و آشکار میسازی.
………………………………
3- کاهِل رَوی چو بادِ صبا را به بویِ زلف
هر دَم به قِیدِ سِلسِله در کار میکشی
موضوع بیت:سالک مجذوب و مجذوب سالک
مضمون بیت: باد صبا و زلف معشوق
معنی واژگان:کاهل رو: باد صبا را معمولاً بيمار و بطيء الحرکت مي دانند/ صبا: بادي که از طرف شمال يا شرق مي وزد و پيام آور و پيام بر ميان عاشق و معشوق است/ بوي: رايحه، آرزو /قيد: بند/ سلسله: زنجير،/ کشيدن: به کار وادار کردن
آرایه ها: سلسله: استعاره است از زلف درکار /تناسب در صبا و بو و زلف و قيد و سلسله و کشي/ایهام در بوی
واج آرایی: تکرار حرف «و»
معنی بیت: سست پوئی افتان و خیزان مانند بادصبا را بهوای بوی خوش گیسوی خویش هر نفس پای در زنجیر بحرکت و جنبش و امیدواری؛ مقصود آنکه عاشق ناتوان را بر عشق ورزی سخت بر می انگیزی.
………………………………
4- هر دَم به یادِ آن لَبِ مَیگون و چَشمِ مَست
از خَلوَتـَـم به خانـة خَمّار میکشی
موضوع بیت: سالک مجذوب و مجذوب سالک
مضمون بیت: علت مستي عاشق
معنی واژگان:هر دم: همواره/ ميگون: به رنگ شراب، سرخ/ مست: خمارآلود،/ خانه ي خمّار: ميخانه ،می فروش
قواعد: سرخ مست: صفت چشم
آرایه ها: تناسب در ميگون و مست و خانه ي خمار
واج آرایی:تکرار حرف «م» در بيت و تکرار حرف «خ» در مصراع دوم
معنی بیت: هر نفس مرا بیاد لب لعل فام و چشم مخمور خود از خلوت خانه بسرای می فروش میبری تا مگر با نوشیدن باده از بند غم رها شوم.
………………………….
5- گفتی سَرِ تو بستــــة فِتــراکِ ما شود
سَهل است اگر تو زَحمَتِ این بار میکشی
موضوع بیت:عشق و اسارت(استقبال از اسارت )
مضمون بیت: عاشق فداکار
معنی واژگان:فتراک: ترک بند اسب، بندي که بر زين اسب بسته شده است/ سهل است: ساده است، اهميتي ندارد
آرایه ها: تناسب در بسته و فتراک و بار / در اينجا سر به باري تشبيه شده است که بر تن عاشق سنگيني مي کند
واج آرایی: تکرار حرف «س»
معنی بیت: ای محبوب، گفتی که سر عاشق باید بر فتراک معشوق آویخته شود، اگر تو رنج و زحمت این کار را تحمل کنی، از نظر ما دشوار نیست و بجان و دل می پذیریم.
…………………………………..
6- با چشم و ابـرویِ تو چه تَدبیر ِدل کنم؟
وَه زین کمان که بر منِ بیمار میکشی
موضوع بیت:یار(اعجاز چشم و ابروی یار)
مضمون بیت: دل بيمار عاشق و چشم و ابروي معشوق
معنی واژگان:تدبير: فکر و چاره و انديشه/ وه: واي/ از کمان: در زمان قديم گاهي که بيمار با معالجات عادي و معمولي بهبود حاصل نمي کرد، بالاي سر او کمان مي کشيدند اکنون معشوق با کمان ابرو و تير مژگان چنين کاري مي کند که عاشق مي ترسد اين کار عشق او را زيادتر کند و بيمار دل او را بيشتر سازد
آرایه ها: تناسب در چشم و ابرو و کمان و کشيدن / تناسب در کمان و بيمار
واج آرایی:تکرار حروف «ب» و «ن»
معنی بیت: با وجود افسون چشم و ابروی تو نمیتوانم چاره ای برای دل شیدای خود کنم؛ شگفتا از این کمان جفا که بر من میکشی و قصد جانم میکنی.
………………………….
7- بازآ که چَشمِِ بَد زِ رُخـت دَفع میکند
ای تازهِ گُل که دامن از این خار میکشی
موضوع بیت:عنایت (طلب عنایت از محبوب)
مضمون بیت: آرزوي بازگشت يار
معنی واژگان:تازه گل: محبوب جوان/ چشم بد: چشم زخم، آنچه به خاطر ديده ي ناپاک باعث رنج و زحمت مي شود/ رخ: / دفع مي کند: دور مي کند، برکنار مي کند/ خار: مقصود عاشق است دامن کشيدن: دوري کردن، اعراض کردن
آرایه ها: تازه گل: باستعاره یار گل ا ندام مقصود است /تضاد در گل و خار / تضاد در دامن کشيدن و باز آمدن
واج آرایی:تکرار حرف «د»
معنی بیت: ای گل تازه و با طراوت که ازین خار ناچیز ( باستعاره مراد عاشق خاکسار) اعراض میکنی باز گرد که خار وجود من بلا گردان چشم بد از جمال تست.
………………………………
8- حافظ دگر چه میطَلَبی از نَعیمِ دَهر؟
مَی میخوری و، طـُّرة دِلدار میکشی
موضوع بیت:عشق(عشق به کام)
مضمون بیت: حافظ و خوشباشي
معنی واژگان:نعيم: وسيله ي خوشي و شادکامي و خوشگذراني در زندگي/ دهر: روزگار/ طره: قسمتي از موي سر که بر روي پيشاني ريخته است و توسّعاً به معني زلف و گيسو است/ دلدار: معشوق/ میکشی: بسوی خود می آوری و چنگ در میزنی.
قواعد: نعیم دهر: اضافة تخصیصی
آرایه ها:تناسب در می خوردن و طره کشیدن
واج آرایی: تکرار حرف «ي»
معنی بیت: اي حافظ، اکنون که شراب مي نوشي و دست بر زلف يار مي کشي، ديگر از نعمت روزگار چه مي خواهي؟
محصول بیت – ای حافظ از نعمت های دنیا دیگر چه میخواهی ، شراب که میخوری و طرۀ دلدار هم در دستت است ، یعنی هم باده مینوشی و هم بوس و کنار دلدار برایت میسر است پس غیر از اینها دیگر از دنیا چه میخواهی .
………………………….