- *غزل 452*
1- طُفِیلِ هَستیِ عِشقَند، آدمیّ و پَری
ارادَتـــی بِنُما تا سَعادَتــــی بِبَری
2-بکوش خواجه و از عِشق بینَصیب مباش
که بَنده را نَخَرَد کس به عِیـبِ بیهنری
مَی ِصَبوح و شَکَرخوابِ صُبحدَم، تا چند؟
به عُذرِ نیم شَبی کوش و نالۀ سحـری
3- مَی ِصَبوح و شَکَرخوابِ صُبحدَم، تا چند؟
به عُذرِ نیم شَبی کوش و گریة سحـری
تو خود چه لُعبَتی ای نازنینِ شَعبَده باز
نه در برابرِ چَشمــیّ نه غایـِـــب از نظری
تو خود چه لُعبَتی ای شَهسَوار ِشیرین کار
نه در برابرِ چَشمــیّ نه غایـِـــب از نظری
زِ هِجر و وَصلِ تو در حِیرَتَم چه چاره کنم
نه در برابرِ چَشمــیّ نه غایـِـــب از نظری
4- تو خود چه لُعبَتی ای شَهسَوار ِشیرین کار
که در برابرِ چَشمــیّ و غایـِـــب از نظری
نمی روی زِ دِلِ ما بُرون و این عَجَب است
که هر صَباح و مَسا شَمعِ مجلسِ دگری
5- هِزار جانِ مُقَدَّس بسوخت زیــن غیرت
که هر صَباح و مَسا شَمعِ مجلسِ دگری
6- زِ مَن به حضرتِ آصِف که میبَرَد پَیغام ؟
که یاد گیر دو مِصرَع زِ مَن به نَظمِ دَری
7- بیا که وَضعِ جَهان را چُنان که من دیدم
گر امتحان بِکُنی مَی خوریّ و غَم نخوری
کُلاهِ سَروَریـَـــت کَج مَباد بر سَر ِحُسن
که زیبِ بَخت و، سَزاوارِ تَخت و تاجِ سری
8- کُلاهِ سَروَریـَـــت کَج مَباد بر سَر ِحُسن
که زیبِ بَخت و، سَزاوارِ مُلک و تاجِ سری
9- به بویِ زُلف و رُخَت میروند و میآیند
صَبا به غالیه سائی و، گُل به جلوه گری
10- چو مُستَعِدِّ نظـر نیستی وِصال مَجوی
که جامِ جَم نَکُنَد سود وَقتِ بیبَصَری
11- دُعایِ گوشه نِشیـــنان بـَـلا بگرداند
چرا به گوشة چَشمی به ما نِمینِگَری
بیا و مُلکِ دِل از ما بِخَـــر به مایة حُسن
و از این مُعامله غافِل مَشو که حِیف خوری
12- بیا و سَلطَنَــت از ما بِخَـــر به مایة حُسن
و از این مُعامله غافِل مَشو که حِیف خوری
13- طَریقِ عِشق، طَریقی عَجَب خَطَرناک است
نَعوذُبِاللََّه اگــــر رَه به مَقصَــــدی نبری
*چو هر خَبَر که شَنیدَم دری به حِیرَت داشت
از این سِپَس من و مَستی و وَضعِ بی خَبَری
*مرا در این ظُلُمات آنکه رَه نمایی کرد
نیازِنیم شبی بود و گریۀ سَحَری
14- به یُمنِ هِمَّتِ حافظ امید هَست که ،باز
اَرَی، اُسامــِـــرُ لَیلایَ لَیلـَـهَ القَمــَــرِ
*******************************
وزن غزل:مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن(بحر مجتث مثمن مخبون محذوف)
1- طُفِیلِ هَستیِ عِشقَند، آدمیّ و پَری
ارادَتـــی بِنُما تا سَعادَتــــی بِبَری
موضوع بیت:عشق(همه چیز از آن عشق است)
مضمون بیت: عشق و انسان
معنی واژگان:طفيل: وابسته، معلول غايي، و نیز نگاه کنید به غزل354بیت(5)/ هستي: وجود/ پري: جن مؤنث (که در اينجا در مفهوم مطلق جن به کار رفته است بنابراين آدمي و پري در مفهوم انس و جن به کار رفته است و مي بينيد که در اينجا از فرشته نامي به ميان نيامده است زيرا فرشته عشق نداند که چيست …)/ ارادت: دوستي و اراده، توجه به همان هستي عشق/ سعادت: خوشبختي/ اين بيت اشاره است به آيه شريفه و ما خلقت الجنّ والانس الا ليعبدون (الذاريات 56) و نيز اشارتي دارد به حديث قدسي کنت کنزاً مخفيّا…/ در اين بيت خلقت انس و جن وابسته به عشق شده است يعني اول عشق خلق شده است سپس انس و جن يعني اگر عشق خلق نمي شد انس و جن نيز خلق شده است بنابراين انسان بدون عشق مبنايي براي خلقت نداشته است و از اين جهت خوشبخت نيست
آرایه ها:تلمیح به آیه ی 56 (الذاريات 56) و نيز اشارتي دارد به حديث قدسي کنت کنزاً مخفيّا…
واج آرایی:تکرار حرف «ي»
معنی بیت: آفرینش آدمیزاد او و فرشته به تبع وجودعشق است،پس تو هم درمهرورزی اخلاصی نشان بده تا نیک بخت شوی.
……………………………………
2-بکوش خواجه و از عِشق بینَصیب مباش
که بَنده را نَخَرَد کس به عِیـبِ بیهنری
موضوع بیت:عشق(عشق بالاترین هنر)
مضمون بیت: هنر عشق
معنی واژگان:خواجه: مراد آزاد، آزاده (آن کس که بنده نيست)/ نصيب: بهره/ بنده: پرده/ حافظ عشق را هنر بزرگ انس و جن مي داند و خواجه اگرچه ظاهراً بنده نيست اما باطناً بنده اي از بندگان خداست و در بازار برده فروشان کسي بنده ي بي هنر را نمي خرد
آرایه ها:تضاد در خواجه و بنده / تناسب در بنده و خريدن و عيب و هنر /تضاد در عيب و هنر
واج آرایی:تکرار حروف «ب» و «ن»
معنی بیت: ای سرور جهدکن و از هنر عشق بهره ای به دست آور تا مقبول درگاه محبوب شوی،چه بردۀ عیبناک را کس خریدار نباشد.
……………………………………..
3- مَی ِصَبوح و شَکَرخوابِ صُبحدَم، تا چند؟
به عُذرِ نیم شَبی کوش و گریة سحـری
موضوع بیت:گریۀ سحری-غفلت (دوری از غفلت)
مضمون بیت: تشويق به عبادت و بندگي
معنی واژگان:مي صبوح: شراب صبحگاهي، شرابي که در صبح براي دفع درد سر مي نوشند/ شکرخواب صبحدم: خواب شيرين بامدادي/ عذر نيم شبي: استغفار و عذرخواهي که در نيم شبان شخص عاصي به درگاه الهي مي آورد/گريه ي سحري: گريه اي که هر سحر به خاطر گناهان و تقصيرات در پيشگاه حق بنده ي گناهکار مي کند
قواعد: عذرنیم شبی:موصوف و صفت نسبی.
آرایه ها: نيم شبي و سحري در مقابل صبوح و صبحدم آمده است.
واج آرایی:تکرار حرف «ش» و آوای «s»
معنی بیت: بادۀ بامدادی نوشیدن و خواب خوش صبحگاهی بس است،برخیز و به عذر خواهی شبانه و گریستن سحرگاهی همت گمار.
………………………….
4- تو خود چه لُعبَتی ای شَهسَوار ِشیرین کار
که در برابرِ چَشمــیّ و غایـِـــب از نظری
موضوع بیت:یار(یار غایب)
مضمون بیت: نمونه اي از قبض و بسط
معنی واژگان:خود: واقعاً/ لعبت: بازيچه، شعبده باز/ شهسوار: سوار ماهرو دلير و چابک /شيرين کار: کسي که کارهاي زيبايي مي کند که ديگران از کردن آن عاجزند/ برابر چشم: حاضر/ غايب از نظر: ناديدني يکي از مظاهر شيرين کاري سوار ماهر آن است که گاهي ديده مي شود و گاهي ديده نمي شود و اين حالت، حالت شعبده بازي است، درراه معشوق حقيقي اين حالت يعني عدم وصال دائم صدق مي کند
آرایه ها: تناسب در لعبت و در برابر چشم بودن و غايب از نظر بودن
واج آرایی: تکرار حرف «ي»
معنی بیت: ای سوار یگانۀ خوش حرکات در عرصۀ عشق زیبا روئی شگفت کار و افسونگری،چه از دیدۀ سرپنهان ولی در چشم دل پیدائی.
…………………………………
5- هِزار جانِ مُقَدَّس بسوخت زیــن غیرت
که هر صَباح و مَسا شَمعِ مجلسِ دگری
موضوع بیت:غیرت عاشقی
مضمون بیت: غيرت عاشق
معنی واژگان:مقدس: پاک، اشاره است به جانهاي عاشقان حقيقي/ بسوخت: ناراحت شد، تباه شد/ غيرت: احساس اين که معشوق به ديگري توجه دارد و نسبت به او توجهي ندارد، احساس بيگانگي/ صباح: بامداد، صبح/ مسا: شام، شب/ شمع: روشني بخش
آرایه ها: تناسب در سوختن و شمع و مسا / نشانه ي رسيدن سالکان ديگر به وصال معشوق و عدم توفيق عاشق
واج آرایی: تکرار آواي «s»
معنی بیت: ازرشک آن که هربامدادوشامگاه محفل افروز بزم اغیاری؛جان های پاک بیدلان درآتش حسرت گداخت.
………………………..
6- زِ مَن به حضرتِ آصِف که میبَرَد پَیغام ؟
که یاد گیر دو مِصرَع زِ مَن به نَظمِ دَری
موضوع بیت:یار(پیام به سوی یار)
مضمون بیت: توجه به وزير
معنی واژگان:حضرت: دربار، پيشگاه/ آصف: وزير حضرت سليمان که در اينجا اشاره است به وزير ملک جم يعني فارس که احتمالاً قوام الدين صاحب عيار است/ يادگير: حفظ کن، از بر کن/ دو مصرع: مصرع مخفف مصراع، نيمي از يک بيت است/ نظم دري: شعري به زبان فارسي شعر پارسی دری یعنی منسوب به دربار یا به اصطلاح امروز زبان رسمی یا زبان معیار/ اين مصرعها بيت هفتم همين غزل است
قواعد: نظم دری:موصوف و صفت
آرایه ها:تناسب در مصرع و نظم دری
واج آرایی: تکرار حرف «ر»
معنی بیت: کیست که ازمن پیامی به درگاه آصف زمان وزیرعصر برساند که این دو مصراع از سخن مرا به شعر پارسی دری به خاطر بسپار
………………………….
7- بیا که وَضعِ جَهان را چُنان که من دیدم
گر امتحان بِکُنی مَی خوریّ و غَم نخوری
موضوع بیت:غنیمت شمردن فرصت
مضمون بیت: خوشباشي و شادي
معنی واژگان:بيا که: توجه کن/ وضع: نهاد، طبيعت/ مي خوري: شراب مي خوري، يعني در حالت شادي و بي خبري به سر مي بري/ توصيه ي حافظ به وزير وقت شاد بودن و غصه نخوردن است
آرایه ها:تضاد در خوری و نخوری
واج آرایی:تکرار حرف «ي»
معنی بیت: نهادوحال عالم را آنگونه که من شناختم و آزمودم،اگرتو هم آزمون کنی،باده می نوشی و غصه خوردن را رها می کنی.
………………………………
8- کُلاهِ سَروَریـَـــت کَج مَباد بر سَر ِحُسن
که زیبِ بَخت و، سَزاوارِ مُلک و تاجِ سری
موضوع بیت:یار (توصیف صفات یار)
مضمون بیت: مدح وزير و آرزوي نداشتن تکبر و غرور او
معنی واژگان:سروري: آقايي/ بخت: خوشبختي/ سزاوار ملک: شايسته دستگاه پادشاهي /تاج سر: باعث افتخار/ سرحسن:تارک جمال
قواعد: کلاه سروری:تشبیه صریح.
آرایه ها: سرحسن: استعارۀ مکنیه/ تناسب در سر (در سروري) با سر در مصراع اول و دوم / تناسب در کلاه و تاج
واج آرایی:تکرار حرف «س»
معنی بیت: برفرق جمال تو تاج بزرگی همواره راست و استوار بماناد،چه تو آرایش طالع و شایستۀ فرمانروائی و دیهیم فخر بر تارک مائی.
…………………………….
9- به بویِ زُلف و رُخَت میروند و میآیند
صَبا به غالیه سائی و، گُل به جلوه گری
موضوع بیت:یار(وصف زلف و رخ یار)
مضمون بیت: زلف و چهره ي معشوق
معنی واژگان:بوي: آرزو/ رخ: چهره /صبا: بادي که از مشرق يا شمال مي وزد و پيغام بر و پيغام آور ميان عاشق و معشوق است/ غاليه سائي: معطر کردن فضا /جلوه گري: خود را به همه نشان دادن و جلوه کردن
آرایه ها:در بيت لف و نشر مرتب است يعني غاليه سايي مربوط به زلف و جلوه گري گل مربوط به رخ است/ رفتن و آمدن مربوط به هر دو است
واج آرایی: تکرار حرف «ي»
معنی بیت: به آرزوی دیدار گیسو و چهرۀ تو نسیم بهار به مشک افشانی میپردازدو ماه درآسمان نمایان میشود.
………………………………..
10- چو مُستَعِدِّ نظـر نیستی وِصال مَجوی
که جامِ جَم نَکُنَد سود وَقتِ بیبَصَری
موضوع بیت:بصیرت و بی بصیرتی
مضمون بیت: استعداد و حال
معنی واژگان:مستعد: آماده/ نظر: به اعتباري توجه معشوق و به اعتباري اهل نظر بودن /عاشق وصال: رسيدن به محبوب/ جام جم: جام جمشيد که گويند وقتي در آن نگاه مي کرده است تمام جزئيات دنيا را مي ديده است/ بي بصري: نابينايي
قواعد: بی بصری: اسم مصدر مرکب ازصفت و یای مصدری.
آرایه ها:تناسب در نظر و بصر
واج آرایی: تکرار آواي «s»
معنی بیت: چون آمادگی و شایستگی آن نداری که دیده به دیدار معشوق روشن کنی؛آهنگ وصال مکن که به جام جهان نمای جم با دیدۀ بینا نظرتوان کرد.
……………………………
11- دُعایِ گوشه نِشیـــنان بـَـلا بگرداند
چرا به گوشة چَشمی به ما نِمینِگَری
موضوع بیت:عنایت (تمنای عنایت )-دعا(دعا در حق محبوب)
مضمون بیت: آرزوي توجه يار
معنی واژگان:گوشه نشينان: عاشقان گوشه نشين/ بلا بگرداند: بلا را دور مي کند /گوشه ي چشم: نگاه دزدانه، توجه کم
آرایه ها: تناسب و نوعي جناس در گوشه (در گوشه نشينان) و گوشه (در گوشه چشم) / تناسب در گرداندن با گوشه ي چشم / تناسب در گوشه چشم و نگريستن / نوعي جناس در بگر (در بگرداند) و نگر (در نمي نگري)
واج آرایی:تکرار حروف «ش» و «ي»
معنی بیت: دعای خیرگوشه گیران کوی محبت بلا گردان تواست؛پس چرا به دیدۀ عنایتی به عاشقان خود نگاهی نمی کنی.
…………………………………….
12- بیا و سَلطَنَــت از ما بِخَـــر به مایة حُسن
و از این مُعامله غافِل مَشو که حِیف خوری
موضوع بیت:عنایت (تمنای عنایت از محبوب)
مضمون بیت: حسن معشوق و سلطنت او
معنی واژگان:سلطنت: پادشاهي، پادشاهي بر دلها /مايه: سرمايه/ حسن: زيبايي /معامله: داد و ستد /حيف خوردن: افسوس خوردن
آرایه ها: تناسب در مايه و خريدن و معامله و حيف خوردن / معشوق حسن دارد و عاشق سلطنت مي فروشد
واج آرایی:تکرار حرف «م»
معنی بیت: بیا و با سرمایۀ زیبائی فرمانروائی بردل های مارا به دست آور و این دادوستد را فراموش مکن که دریغ خواهی خورد.
……………………………….
13- طَریقِ عِشق، طَریقی عَجَب خَطَرناک است
نَعوذُبِاللََّه اگــــر رَه به مَقصَــــدی نبری
موضوع بیت:عشق(راه بی پایان عشق)
مضمون بیت: راه عشق
معنی واژگان:عجب: عجيب، بسيار/ نعوذبالله: پناه مي برم به خدا/ مقصد: هدف
آرایه ها: تناسب در طريق و راه بردن و مقصد
واج آرایی:تکرار آوای «t»
معنی بیت: راه عاشقی راهی بسیار دشوار وپرمهلکه است؛پناه برخدا؛اگرراه به حضور مرشدی دل آگاه نیابی تا تورا دستگیر شود و به سرمنزل مقصودبرساند و ازگمراهی برهاند.
………………………..
14- به یُمنِ هِمَّتِ حافظ امید هَست که ،باز
اَرَی، اُسامــِـــرُ لَیلایَ لَیلـَـهَ القَمــَــرِ
موضوع بیت:همّت ( همّت بلند)
مضمون بیت: آرزوي ديدن يار
معنی واژگان:يمن: مبارکي/ همت: توجه و اراده ي قلبي، دعاي خير/ باز: دوباره
آرایه ها:ملمع
واج آرایی:تکرار آوای «h»
معنی بیت: به فرخندگی و میمنت دعای حافظ امید میرود که باردیگر ببینم که با لیلای خود(محبوب خود)درشب مهتابی افسانه میگویم.
……………………………..