- *غزل 451*
1- خوش کرد یاوَری فَلَکَــت روزِ داوَری
تا شُکر، چون کُنیّ و چه شُکرانه آوَری؟
2- آن کس که اوفتاد، خُدایَش گرفت دست
گـــو بر تو باد تا غَـــمِ افتادگان خوری
3- در کویِ عِشق شوکتِ شاهی نمیخَرَند
اِقرارِ بَندِگـــی کـُــن و ،اظهارِ چاکری
4- ساقی به مُژدگانیِ عِیش از دَرَم درآی
تا یک دَم از دِلَم غَمِ دُنیا به دَربـَـری
5- در شاهراهِ جاه و بزرگی خَطَر بَسیست
آن بِه، کـــز این گَریوه سَبُکبار بُگذری
6- سلطان و فِکرِ لَشکَر و سودایِ تاج و گَنج
دَرویــش و اَمنِ خاطـِــر و کُنجِ قَلَندَری
7- یک حَرفِ صوفیانه بِگویَم اجازَت است
ای نورِ دیده صُلح بِه از جَنگ و داوَری
8- نیلِ مُراد بر حَسَبِ فِکر و هِمَّت است
از شاه نَذرِ خیــــر و زِ توفیق یاوَری
9- حافِظ، غُبارِ فَقر و قَناعَت زِ رُخ مَشوی
کاین خاک، بِهتَر از عَمَلِ کیمیاگـَـری
******************************
وزن غزل: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن ( بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
1- خوش کرد یاوَری فَلَکَــت روزِ داوَری
تا شُکر، چون کُنیّ و چه شُکرانه آوَری؟
موضوع بیت:توفیق – مقام شکر
مضمون بیت: تشويق ممدوح به اداي شکر و شکرانه
معنی واژگان:خوش: به خوبي/ ياوري: کمک/ داوري: جنگ و جدال/ چون: چگونه/ شکرانه: چيزي که به عنوان سپاس و شکر هزينه مي کنند (چه مادي و چه معنوي)/
آرایه ها: جناس در ياوري و داوري/ جناس در شکر و شکرانه
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ک» و «ي»
معنی بیت: گردون روز خصومت و پیگار با خصم نیک بتو مدد کرد تا بنگریم که سپاس چگونه میگزاری و بشکر این پیروزی چه نیازی بدرویشان خواهی داد؟
………………………………
2- آن کس که اوفتاد، خُدایَش گرفت دست
گـــو بر تو باد تا غَـــمِ افتادگان خوری
موضوع بیت:عنایت (طلب عنایت از یار)
مضمون بیت: تشبيه به خدا با تکرار کارهاي او
معنی واژگان:اوفتاد: از پا افتاد، ذليل شد/ دست گرفتن: کمک کردن و نيرودادن/ غم خوردن: به فکر کسي بودن، جانب کسي را گرفتن/ افتادگان: از پا فتادگان، بيچارگان و ناتوانان
آرایه ها:نوعی جناس در اوفتاد و افتادگان
واج آرایی:تکرار حرف «ت»
معنی بیت: کسی که از پای اوفتاد، خداوند دستگیر وی شد، پس اکنون ای افتاده که خدا دست ترا گرفت، بر تست که بر ضعیفان رحم آوری.
…………………………
3- در کویِ عِشق شوکتِ شاهی نمیخَرَند
اِقرارِ بَندِگـــی کـُــن و ،اظهارِ چاکری
موضوع بیت:تواضع و فروتنی
مضمون بیت: عشق و بندگي و چاکري
معنی واژگان:شوکت: جلال و شکوه/ اقرار: اعتراف/ اظهار: نشان دادن/ چاکري: نوکري
آرایه ها:تضاد در شاهي و بندگي/تضاد در شاهي و چاکري / تناسب در بندگي و چاکري
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ي»
معنی بیت: در کوی محبت شکوه سلطنت را بپشیزی نمی خرند، در اینجا بعجز و عبودیت اعتراف کن و خدمتی بنما تا باشد که سعادتی ببری.
……………….
4- ساقی به مُژدگانیِ عِیش از دَرَم درآی
تا یک دَم از دِلَم غَمِ دُنیا به دَربـَـری
موضوع بیت:رؤیت (تمنای دیدارساقی)
مضمون بیت: ساقي و از بين بردن غم دنيا
معنی واژگان:مژدگاني: در اينجا به معني مژده يعني بشارت به کار رفته است (همان گونه که در جاي ديگر مژده به معني مژدگاني به کار برده شده است: (دل دادمش به مژده و خجلت همي برم)/ عيش: شادي و طرب
آرایه ها: تضاد در عيش و غم / تضاد در از در درآمدن و به در بردن
واج آرایی:تکرار «د» و «ر» و «م»
معنی بیت: ای ساقی، مژدة خوشدلی برسان و برای گرفتن مژدگانی از در فراز آی تا یک لحظه از دل من اندوه دنیا را دور سازی.
……………………………..
5- در شاهراهِ جاه و بزرگی خَطَر بَسیست
آن بِه، کـــز این گَریوه سَبُکبار بُگذری
موضوع بیت:تعلق (ترک تعلق- مقام بی تعلقی )
مضمون بیت: سبکباري و توفيق
معنی واژگان:شاهراه: راه بزرگ و طولاني/ گريوه: گردنه (گريو=گردن +هـ)/ سبکبار: بدون تعلق، بدون تعلّقات مادي، نامقيّد (ضد گرانبار)
قواعد:شاهراه جاه و بزرگي: (اضافه تشبيهي) يعني جاه و بزرگي (مقام و عظمت) به شاهراه تشبيه شده است و در شاهراه گردنه هاي بسياري وجود دارد.
آرایه ها:تناسب در شاهراه و خطر و گريوه و سبکبار و گذاشتن
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «گ» و «ک»
معنی بیت: در راه گشادة رسیدن بمقام و دست یافتن بشکوه و جلال، دشواری و مهلکه فراوان است؛ همان بهتر که از این گردنه مجرد و سبکبار بگذری و بار گران ستمگری بر دوش نکشی تا گرفتار خطر نشوی.
…………………………….
6- سلطان و فِکرِ لَشکَر و سودایِ تاج و گَنج
دَرویــش و اَمنِ خاطـِــر و کُنجِ قَلَندَری
موضوع بیت:تعلق (ترک تعلق- مقام بی تعلقی )
مضمون بیت: فرق سلطان و درويش
معنی واژگان:سودا: خيال/ درويش: صوفي حقيقي، فقير راستين/ امن خاطر: جمعيت خاطر، آسودگي خاطر/ کنج قلندري: گوشه ي درويشي و بي نيازي/ و: در مصراع اول و دوم به مفهوم تقريب و معني «با» است
قواعد: و: حرف اضافه است در اینجا مفید معنی ملازمت
آرایه ها:تضاد در سلطان با درويش / نوعی جناس در گنج و کنج / تناسب در سلطان و لشکر و تاج و گنج / تناسب در درويش و امن خاطر و کنج قلندري
واج آرایی:تکرار حرف «ن»
معنی بیت: خاطر پادشاه با نگرانی از سپاه خود و با اندیشة ربودن دیهیم و خزانه دیگر شاهان همواره ملازم و مشغول است ولی فقیر با آسوده دلی و زاویة وارستگی قرین است.
………………………………
7- یک حَرفِ صوفیانه بِگویَم اجازَت است
ای نورِ دیده صُلح بِه از جَنگ و داوَری
موضوع بیت:جدال(ترک بحث و جدل)
مضمون بیت: صوفيان و صلح
معنی واژگان:حرف: سخن /صوفيانه: عارفانه، آنچه از سر صفا و خلوص نيت باشد/ نور ديده: نور چشم، فرزند گرامي /جنگ و داوري: جنگ و جدال
قواعد: حرف صوفیانه: موصوف و صفت نسبی
آرایه ها: تضاد در صلح با جنگ و داوري
واج آرایی:تکرار آوای «s»
معنی بیت: اگر رخصت است یک سخن بی ریا و درویشانه بگویم: ای فروغ دیدة من، آشتی از ستیزه و خصومت بهتر است که گفته اند الصلح خیر.
………………………………
8- نیلِ مُراد بر حَسَبِ فِکر و هِمَّت است
از شاه نَذرِ خیــــر و زِ توفیق یاوَری
موضوع بیت:همّت(همت بلند) – توفیق
مضمون بیت: تشويق شاه به خير و خيرخواهي
معنی واژگان:نيل: رسيدن / مراد: آرزو /برحسب: مطابق، بنابر/ همت: اراده/ نذر خير: عهد و پيمان مذهبي در راه خير و صلاح مردم/ توفيق: موافقت خدا با کسي در امري/ ياوري: کمک، ياري
واج آرایی:تکرار حرف «ر»
معنی بیت: اگر رخصت است یک سخن بی ریا و درویشانه بگویم: ای فروغ دیدة من، آشتی از ستیزه و خصومت بهتر است که گفته اند الصلح خیر.
……………………………..
9- حافِظ، غُبارِ فَقر و قَناعَت زِ رُخ مَشوی
کاین خاک، بِهتَر از عَمَلِ کیمیاگـَـری
موضوع بیت:مقام فقروقناعت
مضمون بیت: فقر و قناعت
معنی واژگان: عمل کيمياگري: کاري که باعث به دست آوردن طلا مي شود/ غبار فقر: گرد فقر، در اين بيت حافظ فقر و قناعت را بهتر از داشتن طلا و ثروت مي داند.
قواعد:غبار فقر و قناعت (اضافه تشبيهي) يعني فقر و قناعت به غبار تشبيه شده است.
واج آرایی:تکرار آوای «gh»
معنی بیت: ای حافظ، گرد درویشی و خرسندی را از چهره پاک مکن که این غبار اکسیری است که بر صنعت کیمیا فضیلت و برتری دارد.
………………………………