* غزل 440 *

1-سَحَر با باد میگفتم ،حَدیثِ آرزومندی

 خَطاب آمد که، واثِق شو به الطافِ خداوندی

2-دُعایِ صبح وآهِ شب ،کِلیدِ گَنجِ مَقصودست

   بِدین راه و روش میرو ،که با دلدار پیوندی

3-قَلَم را ،آن زبان نَبوَد که سِرِّ عشق گوید باز

           وَرایِ حَدِّ تَقریرَست، شرحِ آرزومندی

اَلا اِی یوسفِ مِصری ،که کَردَت سَلطَنَت مَشغول

  پدر را بازپُرس آخِر، کجا شد مِهرِ فرزندی؟

4-اَلا اِی یوسفِ مِصری ،که کَردَت سَلطَنَت مَغرور

  پدر را بازپُرس آخِر، کجا شد مِهرِ فرزندی؟

5-جهانِ پیرِ رَعنا را، تَرَحُّم در جِبلَِّت نیست

    ز مِهرِ او چه می پُرسی، درو هِمَّت چه می بندی؟

هُمایی چون تو عالی قَدر،حِرصِ استخوان حِیفَست

    دِریغ آن سایة دولَت ،که بر نااهل افکندی

6-هُمایی چون تو عالی قَدر،حِرصِ استخوان تاکی

    دریغ آن سایة همّت ،که بر نااهل افکندی

7-دَرین بازار اگر سودیست، با درویشِ خُرسَندَست

 خدایا مُنعِمَم گردان، به درویشیّ و خرسندی

*دِل اندر زُلفِ لیلی بَند و کارِ عِشقِ مَجنون کن

که عاشِق را زیان دارد مقالاتِ خِرَدمَندی

*به خوبان دل مده حافِظ ببین آن بی وفایی ها

که با خوارزمیان کردند تُرکانِ سَمَرقَندی

8-به شِعرِ حافِظِ شیراز، می رَقصَند و می نازند

     سیه چَشمانِ کِشمیریّ و، تُرکانِ سَمَرقندی

***************************

وزن غزل 440: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (بحر هزج مثمن سالم)

1-سَحَر با باد میگفتم ،حَدیثِ آرزومندی

 خَطاب آمد که، واثِق شو به الطافِ خداوندی

موضوع بیت:توکل ( چنگ یازی به لطف یار )

مضمون بیت: عشق و لطف خدا

معنی واژگان:حديث: ماجرا، داستان (با اشاره به حديث که اصطلاحي مذهبي است)/آرزومندي: عشق، شيفتگي/ خطاب آمد: (از جانب غيب) چنين گفته شد/ واثق: مطمئن، معتمد (با اشاره به اصطلاحي در علم حديث)/ الطاف: مهربانيها: لطف ها

قواعد: واثق: اسم فاعل از وثوق

آرایه ها: نوعی جناس در با و باد / ايهام تناسب در حديث و واثق

واج آرایی:تکرار آوای «s»

معنی بیت: سحرگاهان با باد صبا که پیک عاشقانست داستان اشتیاق خود را به دیداریارباز می گفتم.باد مرا مخاطب ساخت و گفت: که ای بیدل مشتاق بر لطفهای نهانی خداوند اعتماد کن

………………………………..

2-دُعایِ صبح وآهِ شب ،کِلیدِ گَنجِ مَقصودست

   بِدین راه و روش میرو ،که با دلدار پیوندی

موضوع بیت:دعا-گریۀ سحری

مضمون بیت: تعليم عاشق براي رسيدن به وصال

معنی واژگان: مي رو: هميشه برو/ که: تا/ دلدار: معشوق.

قواعد: مي رو: فعل امر استمراري/

گنج مقصود:تشبیه صریح

آرایه ها: تضاد در صبح و شب / گنج مقصود: مقصود يعني عشق و آرزو به گنج تشبيه شده است که کليد گشايش آن دعاي سحرگاهي و آه شبانگاهي است، گنجینة مراد.

واج آرایی:تکرار حرف «د» در مصراع اول و تکرار حرف «ر» در مصراع دوم

معنی بیت: دعای صبحگاهی و آه شبانه در گنج مراد را به روی تو می گشاید، برین طریقه و شیوه مداومت کن که به وصال دلدار خواهی رسید.

…………………………..

3-قَلَم را ،آن زبان نَبوَد که سِرِّ عشق گوید باز

           وَرایِ حَدِّ تَقریرَست، شرحِ آرزومندی

موضوع بیت:عشق (اسرار عشق)

مضمون بیت: شرح و بيان عشق ممکن نيست

معنی واژگان:سرّ عشق: راز عشق/ بازگفتن: بيان کردن/ وراي حدّ تقرير: بالاتر از قدرت بيان/ آرزومندي: عشق

آرایه ها:تناسب در ميان قلم و زبان و سر و بازگفتن و تقرير و شرح / چون قلم اندر نوشتن مي شتافت – چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت (مولوي)/ گرچه تصوير زبان روشنگرست – ليک عشق بي زبان روشن تر است (مولوي)

واج آرایی: تکرار حرف «ر»

معنی بیت: خامه را آن اندازه توان گفتار نیست که راز عشق را نیک بگوید، چه بیان اشتیاق از حد تحقیق و اثبات فراترست.

………………………………

4-اَلا اِی یوسفِ مِصری ،که کَردَت سَلطَنَت مَغرور

  پدر را بازپُرس آخِر، کجا شد مِهرِ فرزندی؟

موضوع بیت:ذکر ( هشدار )

مضمون بیت: تحريک فرزند به مهر و دوستي

معنی واژگان:يوسف مصري: اشاره است به حضرت يوسف در زماني که عزيز مصر شده بود و نيز مي تواند اشاره به ممدوح باشد/ مغرور: فريفته/ بازپرس: خبري از او به دست آور، تفقّدي کن/ مهر فرزندي: عشق و علاقه اي که فرزند نسبت به پدر خود دارد

قواعد: الا: هان از اصوات است برای تنبیه و آگاهی.

آرایه ها: تناسب در يوسف و مصر و سلطنت و پدر و فرزندي

واج آرایی: تکرار حرف «ر»

معنی بیت: هان ای یوسف که به فرمانروایی کشور مصر فریفته شدی، از حال یعقوب پدر پیر مهجور خود به تفقد پرسشی کن آخر محبت فرزندی تو کجا رفته است؟

…………………………….

5-جهانِ پیرِ رَعنا را، تَرَحُّم در جِبلَِّت نیست

  ز مِهرِ او چه می پُرسی، درو هِمَّت چه می بندی؟

موضوع بیت:دنیا و بی اعتباری آن( پرهیز از دنیا)

مضمون بیت: دنياي بي مهر و عطوفت

معنی واژگان:پير: در اينجا يعني آن که سالهاي زيادي را پشت سر گذاشته است/ رعنا: در اينجا نظر به معني عربي آن است که در عربي در مفهوم احمق و خودآراست که مي توان در سياق شعري آن را گستاخ معني کرد/ جبلت: سرشت، طبيعت/ ترحم: مهرباني کردن و رحمت آوردن/ مهر: دوستي، محبت/ همّت بستن: توجه کردن و تکيه و اعتماد و اطمينان کردن.

قواعد: رعنا: مخفف رعناء مؤنث ارعن صفت اینجا به معنی فریفته به خود یا فریبا، نیزنگاه کنید به غزل 92 شمارة (2) .

آرایه ها:تشخیص

واج آرایی: تکرار حرف «ر»

معنی بیت: عالم کهنسال فریبا را رحم و مهر در سرشت نیست، از محبت او با خود مپرس و عنایت و توجه خود را به جهان معطوف مدار.

………………………………..

6-هُمایی چون تو عالی قَدر،حِرصِ استخوان تاکی

    دریغ آن سایة همّت ،که بر نااهل افکندی

موضوع بیت:انسان و قدرشناسی از مقام خویش

مضمون بیت: انسان و ندانستن قدر خود

معنی واژگان:هما: مرغ سعادت که گويند استخوان مي خورد و جانور نمي آزارد و سايه اش بر سر هرکس بيفتد او فردي خوشبخت خواهد شد، يعني سايه اش همايون است، در اين بيت انسان به هما تشبيه شده و مقصود از استخوان مال و منال دنياست/ دريغ: حيف از/ سايه ي همت: همت و کوشش و اهتمام به سايه ي هما تشبيه شده است/ نااهل: مقصود افراد ثروتمندي است که همان «استخوان» را در اختيار دارند و انسان گاهي مدح و ستايش آنها را بر زبان مي آورد و لطف و مرحمت خود را نصيب آنان مي کند

آرایه ها:تناسب در  هما و استخوان و سايه و افکندن / تضاد در عالي قدر و نااهل

واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ي»

معنی بیت: همایی مانند تو والا رتبه تا چند حریص بر استخوان است به کنایه یعنی تا کی به فرومایگان ناکس امید بسته ای، جای بسی افسوس است که به ناشایستگان عنایت کردی که قابلیت ندارند.

………………………………….

7-دَرین بازار اگر سودیست، با درویشِ خُرسَندَست

 خدایا مُنعِمَم گردان، به درویشیّ و خرسندی

موضوع بیت:مقام فقر و قناعت

مضمون بیت: فقير و قناعت

معنی واژگان:بازار: مقصود از اين بازار دنياست/ درويش: فقير/ درويشي: فقر/ منعم: توانگري که قدرت بخشش دارد/ خرسندي: قناعت/خرسند: قانع

قواعد: اگر: حرف ربط در اینجا مفید معنی جزم و تحقیق.

آرایه ها: تناسب در بازار و سود و منعم / تضاد در منعم و درويش

واج آرایی: تکرار حرف «ر»

معنی بیت: در بازار جهان به یقین سودی توان برد و این بهره نصیب درویش قانع است. پروردگارا، به نعمت فقر و قناعت مرا توانگر ساز و از دیگران بی نیاز کن.

…………………………….

8-به شِعرِ حافِظِ شیراز، می رَقصَند و می نازند

     سیه چَشمانِ کِشمیریّ و، تُرکانِ سَمَرقندی

موضوع بیت:حافظ و شعر او

مضمون بیت: شعر حافظ و زيبارويان سراسر جهان

معنی واژگان:به شعر حافظ شيراز: همراه با خواندن شعر حافظ شيراز/ مي نازند: ناز و کرشمه مي کنند/ شمير: ناحيه اي در شبه قاره هند که زنان سياه چشم آنجا به زيباي مشهورند/ ترک: در ضمن معني اصلي به معني زيبارو است/ سمرقند: شهري از شهرهاي ماوراءالنهر که اکنون يکي از شهرهاي ازبکستان است/ مرحوم علامه ي قزويني در ذيل اين بيت چنين نوشته اند: چنين است بيت مقطع اين غزل در اکثر نسخ ديوان که به دست است، نخ(نسخة نخجوانی)  ور(= نسخة اسمعیل مرات)  به جاي اين بيت، بيت ذيل را دارند: به خوبان دل مده حافظ ببين آن بي وفايي ها – که با خوارزميان کردند ترکان سمرقندي، و گويا در حقيقت خواجه بيت مقطع را ابتدا به همين نحو فرموده بوده و بعدها به بيت متن تبديل کرده است چه مورخ مشهور قریب العصر حافظ عبدالرزاق سمرقندی در کتاب مطلع السعدین و مجمع البحرین در ذیل حوادث سنة 781 تصریح کرده که خواجو این غزل را با همین مقطع یعنی به خوبان دل مده الخ در اشاره به فتح خوارزم بدست امیر تیمور در اواسط سنة هفتصد و هشتاد و یک و نهب و تخریب آن بلده که در آن عصر مشهور آفاق و موطن صنا دید عالم و مسکن نحاریر بنی آدم بود، فرموده است….

قواعد: ترکان سمرقندی: موصوف و صفت نسبی.

آرایه ها: ترکان سمرقندی: به ایهام مقصود معشوقان زیبای سمرقند/تناسب در  شيراز و کشمير و سمرقند / تناسب در سيه چشمان و ترکان و رقصيدن و نازيدن

واج آرایی: تکرار حرف «ي» و «ش»

معنی بیت: خواجه در هر فرصتي با شيوه ي مخصوص به خود شعرش را مي ستايد و مي فرمايد: با شنيدن شعر حافظ شيرازي، سياه چشمان کشميري و ترکان زيباروي سمرقندي مي رقصند و بر خود مي نازند و فخر مي کنند.

محصول بيت ــ سيه‌چشمان كشميرى و تركان سمرقندى چنان تحت‌تأثير شعر حافظ قرار مى‌گيرند كه بى‌اختيار مى‌رقصند و مى‌غلطند.

مقصود اين است: شعر حافظ چنان به اين‌ها جذبه مى‌دهد كه بى‌اختيار بعضى مى‌رقصند و برخى مى‌غلتند.

………………………

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا