* غزل 437 *
1- ای قصّة بهشت ،زِ کویَت حِکایَتی
شَرحِ جَمالِ حور، زِرویَت رَوایتی
اَنفاسِ عیسی، از لبِ لَعلَت، لطیفه ای
آبِ خَضِر، زنوشِ دهانَت کِنایتی
2- اَنفاسِ عیسی، از لبِ لَعلَت، لطیفه ای
آبِ خَضِر، زنوشِ لَبانَت کِنایتی
هر پاره، از دلِ من و از غُصّه قِصِّه ای
هر سَطری از خِصالِ تو از رَحمت آیتی
3- هر پاره، از دلِ من و از غُصّه قِصِّه ای
هر سَطری از خِصالِ تو، و ز رَحمت آیتی
4-کی عَطر سایِ مجلسِ روحانیان شدی
گُل را اگر نَه بویِ تو کردی رعایتی
در آرزویِ خاکِ رَهِ یار، سوختیم
یادآور ای صَبا، که نکردی، حمایتی
5- در آرزویِ خاکِ درِ یار، سوختیم
یادآور ای صَبا، که نکردی، حمایتی
ایدِل، به هَرزه دانش ودینت، زِ دست رفت
صَد مایه داشتیّ و نکردی کِفایتی
6- ایدِل، به هَرزه دانش و عمرت، به باد رفت
صَد مایه داشتیّ و نکردی کِفایتی
بویِ دلِ کَبابِ من، آفاق را گرفت
وین آتشِ درون بِکُنَد هَم ،سِرایتی
7- بویِ دلِ کَبابِ من، آفاق را گرفت
این آتشِ درون بِکُنَد هَم ،سِرایتی
8- در آتش ار خیالِ رُخَش، دست میدهد
ساقی بیا ،که نیست زِ دوزَخ شکایتی
دانی مُرادِ حافظ ازین درد و غُصّه چیست؟
از تو کِرِشمه ای و، زِ خُسرو عنایتی
***************************
وزن غزل 437 : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
1- ای قصّة بهشت ،زِ کویَت حِکایَتی
شَرحِ جَمالِ حور، زِرویَت رَوایتی
موضوع بیت: یار(وصف یار)
مضمون بیت: کوي و روي معشوق
معنی واژگان:قصّه: داستان با طنزي که نشانه هاي عدم حقيقت در آن است/ حکايت: مقصود سخني ساده و اشاره اي جزئي است/ جمال: زيبايي/ حور: زنان سياه چشم و زيباي بهشتي (در عربي جمع و در فارسي مفرد به حساب مي آيد)/ روي: چهره، صورت/ روايتي: مقصود خبري جزئي و تصوري کم رنگ.
آرایه ها:نوعی جناس در کوي و روي /تناسب در قصه و حکايت و شرح و روايت / نوعی جناس در رويت و روايت
واج آرایی:تکرار حرف «ت» در بيت و حرف «ر» در مصراع دوم.
معنی بیت: ای آنکه داستان دلکش مینو حکایتی از کوی دلفریب تست و تفصیل زیبایی سیه چشمان بهشتی یک سخن از حسن بی پایان تو باشد.
…………………………………
2- اَنفاسِ عیسی، از لبِ لَعلَت، لطیفه ای
آبِ خَضِر، زنوشِ لَبانَت کِنایتی
موضوع بیت: یار(وصف لب نوش یار)
مضمون بیت: زندگي و لبان معشوق
معنی واژگان:انفاس: نفس هاي (جانبخش)، دم هاي (زندگي بخش)/ لب لعل: لب گلگون/ لطيفه: نکته اي مختصر توأم با لطف و ظرافت/ آب خضر: آب زندگي، آب حيات/ نوش لبان: لبان شيرين، اشاره به «نوش» ريشه ي نوشيدن/کنايت: نشانه اي مختصر، اشاره اي کوتاه./ عیسی: حضرت عیسی مسیح که از معجزاتش زنده کردن مردگان بوده است به اذن خداوند، نگاه کنید به آیة 49 سورة آل عمران (2)، به ضرورت حفظ وزن شعر الف مقصوره آخر کلمة عیسی ممال می شود/
خضر: به کسر اول و سکون دوم نام پیغمبر معروف (ارمیا) نقل از فرهنگ آنندراج، در اینجا به ضرورت حفظ وزن شعر حرف دوم مکسور خوانده می شود.
آرایه ها:تلمیح به معجزه حضرت عیسی/ لعل استعاره از لب
واج آرایی: تکرار حرف «ل» در مصراع اول و حرف «ن» در مصراع دوم.
معنی بیت: نفسهای جان بخش عیسی یک نکتة بسیار دلپذیر از سخن جان پرور لبان لعل فام تست و از آب حیات که خضر پیامبر با نوشیدن آن زندگی جاودان یافت به کنایه لب نوشین و حیات بخش تو مقصود است.
………………………….
3- هر پاره، از دلِ من و از غُصّه قِصِّه ای
هر سَطری از خِصالِ تو، و ز رَحمت آیتی
موضوع بیت: یار(حکایت غم عشق یار)
مضمون بیت: غم عشق و رحمت معشوق
معنی واژگان:پاره: قسمت، قطعه/ غصّه: غم و اندوه/ قصه: داستان/ سطر: رديف نوشته/ خصال: جمع خصلت، خويها، عاداتت/ رحمت: مهرباني، بخشايش/ آيت: نشانه، آيه
قواعد: و: در اینجا حرف اضافه است مفید معنی ملازمت، نیز نگاه کنید به غزل 56 شمارة (3)
آرایه ها:نوعی جناس در غصّه و قصّه /تناسب در سطر و آيت و رحمت / نوعی تناسب در دل و غصه
واج آرایی:تکرار آواي «s»
معنی بیت: هر جزوی از دلم ملازم با داستانی از اندوه است و هر خطی از دفتر خصلتها و دهشهای نیک تو همراه نشانه ای از بخشایش ایزدی است.
………………………………..
4-کی عَطر سایِ مجلسِ روحانیان شدی
گُل را اگر نَه بویِ تو کردی رعایتی
موضوع بیت: تبعیّت(تبعیّت از معشوق مقام بلند در پی دارد)
مضمون بیت: بوي معشوق
معنی واژگان:عطرساي: کسي که در مجالس و محافل مشک و عنبر را مي ساييده است تا مجلس و محفل معطر شود، خوشبوکننده ي محفل/روحانيان: نيکان: پسنديدگان/ رعايت: توجه، دستگيري، نوازش
آرایه ها: تناسب در عطرسای و گل و بوی
واج آرایی:تکرار حرف «ي»
معنی بیت: اگر بوی خوش تو پاس خاطر گل را نمی داشت، هیچگاه گل این رتبه نمی یافت که در محفل اهل دل عطر افشانی کند.
…………………………..
5- در آرزویِ خاکِ درِ یار، سوختیم
یادآور ای صَبا، که نکردی، حمایتی
موضوع بیت: عنایت ( طلب عنایت از یار )
مضمون بیت: خاک در يار
معنی واژگان:سوختن: از ميان رفتن، به نابودي نزديک شدن/ صبا: بادي که از طرف شمال يا مشرق مي وزد و پيام آور و پيامبر ميان عاشق و معشوق است/ حمايت: جانب داري، کمک
آرایه ها: تناسب در صبا و خاک
واج آرایی:تکرار حرف «و»
معنی بیت: ای صبا، در اشتیاق غباری از آستان جانان سوختیم، به یاد داشته باش که به رعایت حال ما نپرداختی و گردی از آن بارگاه نیاوردی.
……………………………
6- ایدِل، به هَرزه دانش و عمرت، به باد رفت
صَد مایه داشتیّ و نکردی کِفایتی
موضوع بیت: غنیمت شمردن فرصت
مضمون بیت: بيهودگي
معنی واژگان:اي دل: اي عزيز من/ هرزه: بيهودگي/ صد: نشانه ي کثرت/ مايه: سرمايه/کفايت کردن: از خود جربزه اي نشان دادن
واج آرایی:تکرار حرف «ي» و «د»
معنی بیت: دلا، علم و زندگانی را بیهوده تباه کردی، چه سرمایة فراوانی از این دو داشتی ولی از خود کاردانی و هنری نشان ندادی.
………………………….
7- بویِ دلِ کَبابِ من، آفاق را گرفت
این آتشِ درون بِکُنَد هَم ،سِرایتی
موضوع بیت: عشق/ سوز عاشق در کائنات اثر گذار است)
مضمون بیت: آتش عشق و سرايت آن
معنی واژگان:آفاق: دنيا/ سرايت: تأثير، اثر کردن، جاري شدن/ دل کباب: دل سوخته،
قواعد: دل کباب: موصوف و صفت
آرایه ها: تناسب در آتش و بو
واج آرایی:تکرار حرف «ب»
معنی بیت: بوی دل سوختة من کران تا کران جهان را فرا گرفت، آتش سوزان ضمیر من نیز از سینه زبانه می کشد و از من در می گذرد و به دیگران می رسد.
……………………………
8- در آتش ار خیالِ رُخَش، دست میدهد
ساقی بیا ،که نیست زِ دوزَخ شکایتی
موضوع بیت:تسلیم و رضا
مضمون بیت: خيال چهره ي دوست
معنی واژگان:خيال رخش: تصوّر طلعت او، تصور چهره ي او/ دست دادن: ميسر شدن/ ساقي بيا: اي شراب دهنده بيا و باعث مستي و شادي شو.
آرایه ها:تناسب در آتش و دوزخ
واج آرایی:تکرار حروف «س» و «ش»
معنی بیت: اگر در آتش سوزنده هم نقش روی او را بتوانم دید، ای ساقی، بیا تا بگویم که به این امید از آتش دوزخ هم شکوه ای نخواهم داشت.
……………………………….
9-دانی مُرادِ حافظ ازین درد و غُصّه چیست؟
از تو کِرِشمه ای و، زِ خُسرو عنایتی
موضوع بیت: ناز و نیاز(ناز از محبوب و نیاز از عاشق)- عنایت
مضمون بیت: حسن طلب
معنی واژگان:مراد: هدف، آرزو/ کرشمه: به گوشه ي چشم نظر کردن و ناز و غمزه فروختن که کنايه از توجه معشوق به عاشق است/ خسرو: پادشاه/ عنايت: توجه، احسان انعام/ در شعر حسن تخلّص و حسن طلب هست
آرایه ها:تناسب در درد و غصه
واج آرایی:تکرار آواي «s»
معنی بیت: آيا مي داني که آرزو و خواست حافظ از بيان اين همه درد و غصّه چيست؟ براي اين است که از تو ناز و عشوه اي و از جانب شاه لطف و توجّهي ببيند.
محصول بيت ــ آيا مىدانى كه مقصود حافظ از خواندن درس غم و غصه چيست؟ از تو يك ناز و شيوه و از پادشاه يك لطف و احسان است.
يعنى مرادش از خواندن درس عشق، التفاتى از تو و لطف و كرمى از شاه است الحاصل تو به عنوان اين كه حافظ عاشق من است، ناز و كرشمهاى بكن و شاه هم به اين عنوان كه شاعر عاشق پيشه من است رعايتش بكند. كسى كه گفته است: همزه واقع در «كرشمه» از براى وحدت است مخالف معناى واقعى سخن گفته است.
………………………………