- *غزل 428*
سَحَرگــاهان، چو مَخمورِ شبانه
گرفتـم باده با، چَنـگ و چَغانه
1- سَحَرگــاهان، که مَخمورِ شبانه
گرفتـم باده با، چَنـگ و چَغانه
2- نَهادَم عَقــل را، رَه توشه از مَی
زِ شَهـرِ هَستیَش ،کـردم روانه
نَهادَم عَقــل را، رَه توشه از مَی
زِ مُلکِ هَستیَش ،کـردم روانه
3- نگارِ مَی فـروشم عشوهای داد
که ایمـِن گشتم، از مَکرِ زمانه
4-ز ســاقیِّ کمــان ابرو شنیدم
کــه ای تیرِ مَلامَت را نشانه
5- نَبَندی زان میان طَرفی، کمروار
اگــر خود را بِبینـی، در میانه
6- برو این دام، بر مُــرغی دگر نِه
که عَنقا را بلنـد است ،آشیانه
که بَندَد، طرفِ وَصل از عشقِ شاهی
کـه با خود عشق ورزد، جاودانه؟
7-که بَندَد، طرفِ وَصل از حُسنِ شاهی
کـه با خود عشق بازد، جاودانه؟
8- نَدیم و مُطرِب و ساقی همه، اوست
خیـــالِ آب و گـِل در رَه بهـانه
بده کشتیِّ مَی، تا خــوش بَـرآییم
از ایــن دریایِ ناپیـــدا،کـرانه
9- بده کشتیِّ مَی، تا خــوش بِـرانیم
از ایــن دریایِ ناپیـــدا،کـرانه
10-وجــــودِ ما، مُعَمّائیــست حافظ
که تَحقیقَش فُسونَ است و فَسانه
******************
وزن غزل: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (بحر هزج مسدس محذوف)
1- سَحَرگــاهان، که مَخمورِ شبانه
گرفتـم باده با، چَنـگ و چَغانه
موضوع بیت:سحر
مضمون بیت: صبوحي و تبعيد عقل
معنی واژگان:سحرگاهان: به هنگام سحر/ مخمور: خمارزده، خمار شده، داراي دردسر و رخوت/ شبانه: به خاطر نوشيدن شراب شبانگاهي/ باده: شراب/چنگ: سازي است زهي/ چغانه: سازي است ضربي (حافظ و موسيقي ص 87) قانون ، نیز نگاه کنید به غزل 241 بیت 2
قواعد: سحرگاهان «ان» پسوند زمان است
آرایه ها:تناسب در سحرگاه و مخمور شبانه و چنگ و چغانه
واج آرایی: تکرار حروف «ن» و «ب» و آواي «آ» در بيت اول
معنی بیت: هنگام سحر که هنوز نیم مست از باده گساری دوشین بودم، باز به آهنگ چنگ و قانون ساغر گرفتم. برای خرد زاد راه از باده ساختم و از کشور وجود خود او را بیرون راندم.
2- نَهادَم عَقــل را، رَه توشه از مَی
زِ شَهـرِ هَستیَش ،کـردم روانه
موضوع بیت:عقل و عشق(عقل جزیی تابع عشق )
مضمون بیت: صبوحي و تبعيد عقل
معنی واژگان: ره توشه: توشه و زاد راه.
قواعد: شهر هستي (اضافه تشبيهي) هستي يعني وجود يا انانيت را به شهر تشبيه کرده است/ ره توشه : اضافة مقلوب، اسم مرکب
واج آرایی: تکرار حرف «ر» در بيت دوم.
معنی بیت: هنگام سحر که هنوز نیم مست از باده گساری دوشین بودم، باز به آهنگ چنگ و قانون ساغر گرفتم. برای خرد زاد راه از باده ساختم و از کشور وجود خود او را بیرون راندم.
…………………………………
3- نگارِ مَی فـروشم عشوهای داد
که ایمـِن گشتم، از مَکرِ زمانه
موضوع بیت:عنایت (عنایت دوست سبب ایمنی است)
مضمون بیت: مستي و بي خبري از مکر روزگار
معنی واژگان:نگار: زيبارو/ مي فروش: ساقي/ عشوه اي داد: (مرا چنان) فريبي داد/ ايمن (ممال آمن) در امنيت، آسوده خاطر/ زمانه: روزگار
آرایه ها: تناسب در عشوه و مکر
واج آرایی: تکرار حروف «ش» و «م»
معنی بیت: معشوق زیبای باده فروش من کرشمه ای کرد که با آن از دست نیرنگ و حیلة روزگار در امان ماندم.
……………………………..
4-ز ســاقیِّ کمــان ابرو شنیدم
کــه ای تیرِ مَلامَت را نشانه
موضوع بیت: عشق (عشق و ملامت)
مضمون بیت: ترک خودبيني عاشق
قواعد:تير ملامت (اضافه تشبيهي) يعني سرزنش و ملامت را به تير تشبيه کرده است / حرف «را» بعد از ملامت علامت فکّ اضافه است يعني «نشانه ي تير ملامت»
آرایه ها: تناسب در تیر با کلمه ي «کمان» در کمان ابرو /تناسب در کمان و تير و نشانه
واج آرایی:تکرار حرف «ر» و آواي «آ» در بيت 4/ تکرار حرف «ن» و آواي «آ» در بيت 5.
معنی بیت: معشوق زیبای باده فروش من کرشمه ای کرد که با آن از دست نیرنگ و حیلة روزگار در امان ماندم.
5- نَبَندی زان میان طَرفی، کمروار
اگــر خود را بِبینـی، در میانه
موضوع بیت:سالک (سالک و رهایی از خودبینی)
مضمون بیت: ترک خودبيني عاشق
معنی واژگان: ميان: کمر/ طرف بستن: سود بردن/ کمروار: مانند کمربند/ در نسخه ی بدل در صفحه ی 297 دیوان حافظ تصحیح مرحوم قزوینی ببندی به جای نبندی و در مصراع دوم نبینی به جای ببینی آمده که بر متن ترجیح دارد/ معني مصراع اول (بيت 5) اين است که به آن کمر دسترس نخواهي يافت/ مصراع اول (بيت 5) اشاره است به باريک بودن کمر که حتي کمربند هم احساس بودن کمر را نمي کند و نيز به عاشق مي گويد که تو مانند کمربند نمي تواني به آن کمر دسترس پيدا کني./ مصراع دوم بيت تحريک به عدم خودبيني است، يعني اگر به فکر خود باشي و احساس وجود خود در عشق کني به معشوق نخواهي رسيد – تو خود حجاب خودي حافظ از ميان برخيز
آرایه ها: نوعی جناس در ميان و ميانه / تناسب در بستن و ميان و کمر
واج آرایی:تکرار حرف «ر» و آواي «آ» در بيت 4/ تکرار حرف «ن» و آواي «آ» در بيت 5.
معنی بیت: معشوق زیبای باده فروش من کرشمه ای کرد که با آن از دست نیرنگ و حیلة روزگار در امان ماندم.
……………………………………..
6- برو این دام، بر مُــرغی دگر نِه
که عَنقا را بلنـد است ،آشیانه
موضوع بیت:همت(همت بلند)
مضمون بیت: معشوق حقيقي
معنی واژگان:عنقا: سيمرغ، اشاره است به معشوق حقيقي يعني ذات باري تعالي – عنقا شکار کس نشود دام باز چين…
آرایه ها: تناسب در دام و مرغ و عنقا و آشيانه /رسيدن به معشوق حقيقي در حد هرکسي نيست، مرغ ديگر معشوق مجازي است که دسترس به او ممکن است.
واج آرایی:تکرار حرف «ن»
معنی بیت: این دام را برای صید پرنده ای دیگر بگستر، چه سیمرغ بلند آشیانست و به دام افتادنی نباشد.
…………………………..
7-که بَندَد، طرفِ وَصل از حُسنِ شاهی
کـه با خود عشق بازد، جاودانه؟
موضوع بیت:عشق
مضمون بیت: اختلاط عاشق و معشوق
معنی واژگان:بندد طرف: سود مي برد نیز نگاه کنید به غزل 12بیت 3/ وصل: رسيدن به معشوق، وصال/ حسن: زيبايي/ شاه: مقصود معشوق است/ جاودانه: براي هميشه، تا ابد، همواره/ بعضي مصراع دوم را مربوط به عاشق مي دانند و آن را تأييدي براي بيت پنجم مي دانند، اما لطافت بيت به آن است که آن را براي معشوق بدانيم، خدايي که جميل است و اولين جمالي را که دوست دارد جمال خود اوست. از طرف ديگر عاشق نمي تواند «جاودانه» خودبيني را رها کند و بيت بعد تأييد است بر اين معني.
آرایه ها:تناسب در وصل و حسن شاهی و عشق
واج آرایی:تکرار حرف «د»
معنی بیت: هیچکس از عشق بر جمال الهی بهره یاب و کامروا نخواهد شد، چه فرمانروای مطلق جهان هستی برخود همواره عشق می ورزد و چنانکه گفته اند خدا هم عاشق خویش است و هم معشوق، پس بر چنین معشوقی که می تواند عشق بورزد و به کام برسد؟
…………………………………
8- نَدیم و مُطرِب و ساقی همه، اوست
خیـــالِ آب و گـِل در رَه بهـانه
موضوع بیت:وحدت و کثرت
مضمون بیت: وحدت وجود
معنی واژگان:نديم: همنشين/ مطرب: رامشگر/ خيال: صورت، شبح/ آب و گل: انسان، معشوق زميني و ظاهري/ در ره: در راه عشق/ بهانه: وسيله، عذر
آرایه ها: آب و گل استعاره از انسان/تناسب در ندیم و مطرب و ساقی
واج آرایی:تکرار آوای «h»
معنی بیت: همنشین بزم و رامشگر و ساقی همه خداوند است یا به عبارت دیگر عشق و عاشق و معشوق همه اوست و کس جز او نیستی هست نما باشد و خیال هستی و عشق ورزی این گرفتاران عالم مادی چیزی جز یک بهانه و دست آویز نیست و اصالت و بنیادی ندارد.
…………………………………….
9- بده کشتیِّ مَی، تا خــوش بِـرانیم
از ایــن دریایِ ناپیـــدا،کـرانه
موضوع بیت:ولایت(اولیاء کشتی نجات اند)
مضمون بیت: مستي و بي خبري
معنی واژگان:کشتي مي: جام شرابي که به شکل کشتي ساخته اند/ خوش: با خوشي و طرب/ ناپيدا کرانه: بي انتها/ درياي ناپيدا کرانه: مقصود زندگي و به تعبيري مراحل مختلف عشق و سير و سلوک است/ برانیم: در صفحه ی 506 جامع نسخ دیوان حافظ تألیف مسعود فرزاد برآئیم به جای برانیم آمده است که بر متن ترجیح دارد
آرایه ها: تناسب درکشتي و راندن و دريا و کرانه
واج آرایی: تکرار آواي «آ»
معنی بیت: ای ساقی، سفینة می را به ما بسپار تا از دریای بیکران غم به سلامت به کناری رسیم و آسوده دل شویم.
……………………………….
10-وجــــودِ ما، مُعَمّائیــست حافظ
که تَحقیقَش فُسونَ است و فَسانه
موضوع بیت:انسان کامل (معرفت انسان کامل)
مضمون بیت: تحير در وجود انسان
معنی واژگان:وجود: هستي/ معما: گره کور، مسأله ي مشکل/ تحقيق: به حقيقت چيزي رسيدن/ فسون: نيرنگ، حيله، ورد جادوگران/ فسانه: داستان تخيلي و بي پايه.
آرایه ها: تناسب در معما و فسون و فسانه
واج آرایی:تکرار حرف «س»
معنی بیت: ای حافظ هستی ما در این جهان سخنی پوشیده و رازی سربسته است که پژوهش های ما دربارة آن چون گفتار افسون گران و ساحران و عزایم خوانان و داستان گویانست و راهی به مقصود نمی برد.
………………………………….