• *غزل 425*

1- دامَن، کَشان هَمی‌شُد، در شَربِ زَرکَشیده

           صَد ماه رو زِ رَشکَش، جِیـبِ قَصَب دریده

2-از تابِ آتشِ مَی، بر گـِــردِ عارضش خَوی

          چون قطره‌هایِ شَبنم بر برگِ گُل، چَکیده

لفظـی فصیــح ،شیرین ،قدّی بلند، چابک

           روئی لطیف دلکَش،چَشمی خـوشِ کَشیده

لفظـی فصیــح و شیرین ،قدّی بلند و چابک

           روئی لطیف و دلکَش،چَشمی خـوش و کَشیده

3-لفظـی فصیــحِ شیرین قدّی بلندِ چابک

           روئی لطیفِ زیبا،چَشمی خـوشِ کَشیده

4-یاقـوتِ جان فـَـزایش، از آبِ لُطف زاده

           شمشادِ خـوش خُـرامَش، در ناز پروریده

آن لعلِ دلکَشَش بین، وان خنده هایِ شیرین

          آن رفتنِ خوشش بین، وان گــامِ آرمیده

5-آن لعلِ دلکَشَش بین، وان خندة دل آشوب

          وان رفتنِ خوشش بین، وان گــامِ آرمیده

آن آهویِ سیه چَشم، از دامِ ما بُرون شد

           یاران چه چاره سازیم، با ایــن دلِ رَمیده؟

6-آن آهویِ سیه چَشم، از دامِ ما بُرون شد

           یاران چه چاره سازم، با ایــن دلِ رَمیده؟

زِنهــار تـا توانــی، اهـلِ نَظـَـر میـازار

           دُنیــا وفـا نـدارد، ای یارِ برگزیده

7- زِنهــار تـا توانــی، اهـلِ نَظـَـر میـازار

           دُنیــا وفـا نـدارد، ای نـورِ هـر دو دیده

 تا کی کَشَــم عِتیبَت، زان چشمِ دلـفریبت

           روزی کرشمـه‌ای کـن، ای نـورِ هـر دو دیده

8-تا کی کَشَــم عِتیبَت، از چشمِ دلـفریبت

           روزی کرشمـه‌ای کـن، ای یارِ برگزیده

9-گـر خاطرِ شریفت، رنجیده شد ز حافظ

            بـازآ که تـوبه کردیـم از گفته و شنیده

10-بس شُکـر، بازگویم در بندگیِّ خواجه

            گـر اوفتــد به دستـم ،آن میـوة رسیده

                  *******************

وزن غزل: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (بحر مضارع مثمن اخرب)

1- دامَن، کَشان هَمی‌شُد، در شَربِ زَرکَشیده

           صَد ماه رو زِ رَشکَش، جِیـبِ قَصَب دریده

موضوع بیت:یار( جمال یارخرامان )

مضمون بیت: خراميدن يار

معنی واژگان:دامن کشان: با ناز و غرور و تبختر راه رفتن/ همي شد: مي رفت/ شرب: پارچه کتاني نازک که اغلب در مصر مي بافتند/ زرکشيده: زربفت، پارچه اي که در آن رشته هاي طلا به کار رفته باشد/ صد: نشانه ي کثرت است/ ماه رو: زيبارو، گلچهر/ رشک: حسد، حسادت/ جيب: گريبان/ قصب: لباس کتاني.

قواعد: شرب زر کشیده : موصوف و صفت مفعولی مرکب

آرایه ها:تناسب در دامن و شرب و زر کشيده و جيب و قصب

واج آرایی:تکرار حروف «ر» و «ش»

معنی بیت: یار در جامة کتان نازک زربفت به ناز خرامان می رفت و از رشک جمال او صد زیبای ماه رخسار گریبان جامة حریر خود را چاک زدند.

…………………………..

2-از تابِ آتشِ مَی، بر گـِــردِ عارضش خَوی

          چون قطره‌هایِ شَبنم بر برگِ گُل، چَکیده

 موضوع بیت:یار(وصف یار)

مضمون بیت: چهره ي زيباي يار سرمست

معنی واژگان:تاب: حرارت/ بر گرد: در اطراف/ عارض: صورت، چهره/ خوي (xai) عرق، عرق بدن/ گل: مقصود گل سرخ (محمدي) است/ در مصراع اول وزن دوري رعايت شده است يعني «از تاب آتش مي» يا «برگرد عارضش خوي» هماهنگ و هم قافيه هستند (در زمان قديم «مي» به صورت «mai» تلفظ مي شده است.

قواعد: آتش مي (اضافه تشبيهي) يعني شراب به آتش تشبيه شده است.

آرایه ها: تشبيه قطره هاي عرق بر چهره ي يار به قطره هاي شبنم بر گلبرگهاي گل سرخ

واج آرایی:تکرار حروف «گ» و «ش»

معنی بیت: از گرمی آتش باده بر پیرامون رخسارش، خوی مانند ژاله که بر ورق گل افتاده باشد، نمایان بود.

…………………………..

3-لفظـی فصیــحِ شیرین قدّی بلندِ چابک

           روئی لطیفِ زیبا،چَشمی خـوشِ کَشیده

موضوع بیت: یار(وصف کلام و اندام و روی و دیده یار)

مضمون بیت: زيبايي هاي يار

معنی واژگان:لفظ: سخن، بيان/ فصيح: روشن، واضح/ شيرين: دل انگيز/ چابک: ظريف و رعنا/ لطيف: با لطافت و ظرافت/ خوش: دلربا، دلپذير/ کشيده (صفت چشم) بادامي، خمارآلود/ چشمی خوش کشیده: دیده ای زیبا و گشاده

واج آرایی: تکرار حرف «ي» و «ش»

معنی بیت: سخن گفتنش شيرين و روان، قامت بلند و رعنايش چست و چالاک، چهره اش لطيف و زيبا و چشمش زيبا و دل پسند و خمار بود.

محصول بيت ــ دلبرى كه نامش را برديم لفظش شيرين و فصيح و قدش بلند و خودش چابك و روى لطيف و دلكش و چشمش زيبا و كشيده است «كشيده به معناى پرفتور». حاصل اين كه دلبر با اين صفت‌هاى متصف بود.

……………………………………………………….

4-یاقـوتِ جان فـَـزایش، از آبِ لُطف زاده

           شمشادِ خـوش خُـرامَش، در ناز پروریده

موضوع بیت: یار (وصف خرامیدن یار)

مضمون بیت: لبان و قد و قامت معشوق

معنی واژگان:ياقوت: مقصود لبان معشوق است/ جان فزا: روح بخش/ زاده: به وجود آمده/ يعني لبان او هم لطيف و ظريف است و هم سخناني از روي لطف و مهرباني از اين لبها بيرون مي آيد/ خوش خرام: آن که راه رفتنش زيباست/ ناز: ناز و نوازش، ناز و نعمت/ پروريده: پرورش يافته

آرایه ها: آب لطف: لطافت و ظرافت مهرباني به آب تشبيه شده است/ یاقوت جان افزا: به استعاره مراد لب یاقوت رنگ و شمشاد خوش خرام نیز به استعاره قامت بلند/ شمشاد: استعاره است از قد و قامت معشوق.

واج آرایی: تکرار حروف «ز» و «ش» و آواي «آ»] معنی بیت: یاقوت لب روح پرورش از آب چشمه سار لطافت پدید آمده و قامت بلند خوش رفتارش به ناز تربیت یافته است.

…………………………….

5-آن لعلِ دلکَشَش بین، وان خندة دل آشوب

          وان رفتنِ خوشش بین، وان گــامِ آرمیده

موضوع بیت: یار (وصف لب و دهان و خرامیدن یار)

مضمون بیت: (لبان معشوق) (خنده ي معشوق) (رفتار معشوق)

معنی واژگان: دلکش: جذاب، جالب توجه/ خنده ي دل آشوب: خنده اي که باعث دلربايي از همگان است/ خوش: دلپذير/ گام آرميده: راه رفتن با وقار و با طمأنينه

قواعد: دل آشوب: صفت مرکب فاعلی، خنده موصوف /آرمیده: صفت گام مشتق از مادة ماضی از مصدر لازم آرمیدن

آرایه ها:لعل: استعاره است از لبان معشوق

واج آرایی:تکرار حروف «ن» و «ش»

معنی بیت: لعل دلپذیر وی را بنگر و آن تبسمی که شورانگیزست و دل را آشفتة عشق می کند، آن رفتار دلپسند وی را ببین و گام نهادن آرام و آهسته اش را بنگر.

…………………………….

6-آن آهویِ سیه چَشم، از دامِ ما بُرون شد

           یاران چه چاره سازم، با ایــن دلِ رَمیده؟

 موضوع بیت:حدیث فراق

مضمون بیت: دوري از يار

معنی واژگان:آهوي سيه چشم: مقصود معشوق زيباست/ از دام ما برون شد: به عشق ما پاسخ مساعد نداد و از ما دوري کرد/ دل رميده: دل وحشت زده و ترسيده (به جهت دوري از معشوق)

قواعد: دل رمیده : موصوف و صفت از ماده فعل ماضی به معنی فاعلی (گریزان)

آرایه ها: آهوی سیه چشم: به استعاره مراد محبوب زیبا/تناسب درآهو و سياه چشم و دام و رميده

واج آرایی:تکرار حرف «ي»

معنی بیت: آن معشوق زيباي سياه چشم دل فريب از دام عشق ما بيرون رفت. اي ياران، با اين دل بي تاب و قرار خود چه چاره کنم؟

محصول بيت ــ آن آهوى سيه چشم، از دام ما گريخت، اى ياران چاره اين دل رميده چيست. يعنى دلى كه از فراق آن آهوى سياه چشم وحشت‌زده شده، چه‌گونه علاجش كنيم.

………………………………..

7- زِنهــار تـا توانــی، اهـلِ نَظـَـر میـازار

           دُنیــا وفـا نـدارد، ای نـورِ هـر دو دیده

 موضوع بیت:پیرو استاد (هشدار پیر به مرید)

مضمون بیت: نصيحت به معشوق

معنی واژگان:زنهار: مواظب باش، آگاه باش/ اهل نظر: زيبايي شناسان، صاحب نظران/ نور هر دو ديده: روشني چشمان، کسي که ديدنش انسان را خوشحال مي کند، مقصود معشوق است

آرایه ها: تناسب در نظر و نور و ديده

واج آرایی:تکرار حروف «د» و «ر»

معنی بیت: اي معشوقي که هم چون جان عزيز و گرامي هستي، آگاه باش که تا مي تواني صاحب نظران را آزار ندهي؛ زيرا که دنياي فاني به کسي وفا نمي کند.

محصول بيت ــ زنهار تا مى‌توانى: تا آن‌جا كه برايت مقدور است عاشقان اهل نظر را ميازار. زيرا كه دنيا وفا ندارد، اى نور هر دو ديده‌ام.

…………………………..

8-تا کی کَشَــم عِتیبَت، از چشمِ دلـفریبت

           روزی کرشمـه‌ای کـن، ای یارِ برگزیده

 موضوع بیت:عنایت (تمنای عنایت از یار)

مضمون بیت: آرزوي کرشمه ي يار

معنی واژگان:عتيب (مُمال عتاب) خشم و غضب توأم با ناز و ادا/ دلفريب: زيبا، دلربا/ کرشمه کردن: به گوشه چشم نگريستن/ يار برگزيده: معشوقي که از ميان همه زيبارويان انتخاب شده باشد/ در مصراع اول وزن دوري رعايت شده است يعني «تاکي کشم عتيبت» با «از چشم دلفريبت» هماهنگ و هم قافيه هستند.

قواعد: عتیب برای قرینه سازی با فریب ممال شده است /یار برگزیده: موصوف و صفت مفعولی

آرایه ها:تناسب در چشم دلفریب و کرشمه و یار برگزیده

واج آرایی:تکرار حرف «ي»

معنی بیت: تا چند از چشم فریبای تو خشم و ملامت تحمل کنم، ای دوست یگانه و نخبه یک روز هم به ناز و غمزه نگاهی جانب ما کن.

…………………………….

9-گـر خاطرِ شریفت، رنجیده شد ز حافظ

            بـازآ که تـوبه کردیـم از گفته و شنیده

 موضوع بیت:عنایت (طلب عنایت در عذرخواهی از محبوب)

مضمون بیت: توبه ي حافظ

معنی واژگان:خاطر: دل، قلب، وجود باطني/ شريف: بزرگوار، نازنين/ رنجيده شد: غمگين شد، نگران شد

آرایه ها:نوعی تضاد و تناسب در گفته و شنیده

واج آرایی:تکرار آواي «t» و حرف «د»

معنی بیت: اگر دل بزرگوار تو از حافظ آزرده شد، بازگرد که از هرچه دیگران دربارة ما گفته اند و تو شنیده ای یا هرچه باشد خواه درست یا نادرست توبه کردیم و پوزش می خواهیم.

………………………….

10-بس شُکـر، بازگویم در بندگیِّ خواجه

            گـر اوفتــد به دستـم ،آن میـوة رسیده

 موضوع بیت:شکر (شکر در نعمت دیدار)

مضمون بیت: حافظ و وزير

معنی واژگان:بس: بسيار/ بندگي: چاکري، نوکري /خواجه: وزير (شايد تورانشاه) /ميوه ي رسيده: مقصود محبوب جوان است.

آرایه ها:میوه رسیده استعاره از محبوب جوان.

واج آرایی:تکرار حروف «گ» و «د»

معنی بیت: در خدمت آن سرور نیک سپاس می گزارم، اگر دست من به دامن آن میوة نوباوة به کمال رسیدة بوستان محبت برسد. چنانکه گفته شد در بسیاری از موارد مراد از خواجه همان خواجه جلال الدین تورانشاه وزیر شاه شجاع است.

…………………………..

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا