• *غزل 424*

از من جُدا مَشو ،که مرا نورِ دیده‌ای

                    مَحبوبِ جان و، مونـــسِ قلبِ رمیده‌ای

1-از من جُدا مَشو ،که تواَم نورِ دیده‌ای

                    آرام جان و، مونـــسِ قلبِ رمیده‌ای

2-از دامــنِ تـو دست، ندارند عـاشقان

                  پیراهنِ صَبــوریِ ایشــان، دریـده‌ای

از چَشم زَخمِ خویش، مَبادت گزند از آنک

                  در دلبری، به غایـتِ خوبـی رسیده‌ای

3-از چَشمِ بختِ خویش، مَبادت گزند از آنک

                  در دلبری، به غایـتِ خوبـی رسیده‌ای

مَنعَم کُنی ز عشق وی، ای مُفتی ِزمان

                 مَعذور دارمـت که، تـو او را ندیده‌ای

4-مَنعَم مَکُن ز عشق وی، ای مُفتی ِزمان

                 مَعذور دارمـت که، تـو او را ندیده‌ای

*داری خیالِ پُرسِشِ عُشاقِ بی نوا

            گویی که بویِ صِدق از ایشان شنیده ای

این سرزنش که کرد تو را دوست، حافظا

                بیش از گلیـم خویش، مگر پا کشیده‌ای؟

آن  سرزنش که کرد تو را دوش ، حافظا

                بیش از گلیـم خویش، مگر پا کشیده‌ای؟

5-آن سرزنش، که کرد تو را دوست، حافظا

                بیش از گلیـم خویش، مگر پا کشیده‌ای؟

          ************************

وزن غزل: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (بحر مضارع اخرب مکفوف محذوف)

1-از من جُدا مَشو ،که تواَم نورِ دیده‌ای

                    آرام جان و، مونـــسِ قلبِ رمیده‌ای

موضوع بیت:رؤیت(طلب دوام دیدار)

مضمون بیت: آرزوي دوام وصال يار

معنی واژگان:نور ديده: روشني چشم/ آرام: باعث آرامش/ مونس: همدم/ قلب رميده: دل عاشق، دل پريشان، قلب مضطرب.

آرایه ها:تناسب در جان و قلب و دیده

واج آرایی: تکرار حرف «ن»

معنی بیت: اي معشوقي که نور چشم و عزيز جاني، مرا رها مکن و از من جدا مشو؛ زيرا وجود تو سبب آرامش جان و هم دم دل شيدا و بي قرار من است.

محصول بيت ــ اى جانان از من جدا مشو كه نور ديده‌ام هستى، و همچنين سبب آرامش و راحت جان و مونس قلب رميده‌ام تواى. حاصل مطلب از من جدا مشو خيلى احتياج به تو دارم.

تمام نسخه‌ها به همين طرز بود كه نوشته شد، اما قياس اين بوده كه كلمه «آرام» به «نور ديده» عطف شود فتأمل.

……………………………………….

2-از دامــنِ تـو دست، ندارند عـاشقان

                  پیراهنِ صَبــوریِ ایشــان، دریـده‌ای

 موضوع بیت:عشق(عشق و سر گشتگی )

مضمون بیت: صبر عاشقان

معنی واژگان:از دامن دست داشتن: رها کردن (اين هم يکي ديگر از موارد حذف پيشوند مصدر يا فعل است، يعني به جاي دست برنداشتن، دست نداشتن آمده است)/ دريده اي: پاره کرده اي/ پيراهن صبوري ايشان دريده اي: صبر و شکيبايي آنان را به پايان رسانيده اي

قواعد:پيراهن صبوري (اضافه تشبيهي) يعني صبر و شکيبايي به پيراهن تشبيه شده است.

آرایه ها: تناسب در دامن و پيراهن و دريده اي

واج آرایی:تکرار حرف «ن»

معنی بیت: عاشقان تو هرگز دست از دامن تو برنمي دارند و تو را رها نمي کنند؛ زيرا که پيراهن صبر و شکيبايي آنها را پاره کرده اي؛ يعني همه ي آنها در عشق تو بي تاب و بي قرارند.

محصول بيت ــ عاشقانه از دامن تو دست برنمى‌دارند. زيرا كه پيراهن صبورى آنان را تو دريده‌اى. مراد: با عشق و محبت خود عاشقان را بى‌صبر و قرار كرده‌اى همين است كه تركت نمى‌كنند.

………………………………

3-از چَشمِ بختِ خویش، مَبادت گزند از آنک

                  در دلبری، به غایـتِ خوبـی رسیده‌ای

 موضوع بیت:دعا (دعا در حق دلبر به کمال رسیده )

مضمون بیت: دلبري در نهايت زيبايي

معنی واژگان: گزند: آسيب، صدمه/ دلبري: دل ربايي، عاشق کردن مردمان/ غايت: نهايت، آخرين حدّ/ خوبي: زيبايي/ از آنک: بدان جهت که/ چشم بخت: دیدة طالع

قواعد:چشم بخت (اضافه استعاري) يعني بخت به انساني تشبيه شده و آن انسان چشم دارد، در اين تعبير حداکثر مبالغه است يعني همه تو را چشم مي زنند، حتي بخت خودت/ بنا به تعبير ديگر مي خواهد بگويد چشم بخت تو اکنون باز و بيدار است خدا کند خوابش نبرد و بختت خواب آلود نشوند. آرایه ها: چشم بخت تشخیص دارد.

واج آرایی:تکرار حرف «ي» در مصراع دوم.

 معنی بیت: آرزومندم که از نظر بخت و دیدة طالع خویش آسیبی نبینی، چه در دلستانی و زیبائی چنان به نهایت کمال دست یافته ای که بخت نیز بر تو رشک می برد.

………………………….

4-مَنعَم مَکُن ز عشق وی، ای مُفتی ِزمان

                 مَعذور دارمـت که، تـو او را ندیده‌ای

 موضوع بیت:مقام بصیرت

مضمون بیت: محبوب همگان

معنی واژگان:منع کردن: مانع شدن، سرزنش کردن، ايراد گرفتن/ مفتي: فتوي دهنده شرعي، متشرّع/ مفتي زمان: فتوي دهنده ي دوران/ معذور دارمت: عذر ترا مي پذيرم، حق را به جانب تو مي دهم. قواعد: مفتی: اسم فاعل از افتاء مصدر باب افعال

واج آرایی:تکرار حروف «ر» و «م»

معنی بیت: ای قاضی شرع مرا از مهرورزی با وی باز مدار، من عذر تو را می پذیرم، چه معشوق مرا ندیده ای وگرنه از عشق منعم نمی کردی.

…………………………..

5-آن سرزنش، که کرد تو را دوست، حافظا

                بیش از گلیـم خویش، مگر پا کشیده‌ای؟

موضوع بیت:تبعیّت

مضمون بیت: تجاوز از حدّ عاشق

معنی واژگان:سرزنش کردن: عيب و ايراد گرفتن/ بيش از گليم خويش مگر پا کشيده اي: مثل اين که از حد خود تجاوز کرده اي/  در بيت ارسال مثل هست يعني مصراع دوم ضرب المثل است

قواعد: مگر: قید استفهام

آرایه ها:تضاد در سر و پا / بيش از گليم خويش مگر پا کشيده اي: مثل اين که از حد خود تجاوز کرده اي/  در بيت ارسال مثل هست يعني مصراع دوم ضرب المثل است

واج آرایی:تکرار حرف «ش»

معنی بیت: ای حافظ، آیا تو پای از حد خویش فراتر نهادی که به ملامت یار گرفتار آمدی؟

……………………..

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا