- *غزل 413*
1-خطِّ عـِــــذارِ یـار، که بِگـــــرِفت ماه از او
خوش حَلقهایست، لیک به در نیست راه از او
ابرویِ دوست، گوشۀ مِحرابِ دولَتَست
آن جا بِسای چِهـره و حاجت، بخواه از او
2- ابرویِ دوست، گوشۀ مِحرابِ دولَتَست
آن جا بِمال چِهـره و حاجت، بخواه از او
3- ای، جُرعه نوشِ مَجلِسِ جَم، سینه پاک دار
کایینهایست، جامِ جَهان بیـــن که آه از او
صوفی مَرا به مَیکَده بُرد از طَریقِ عِشق
این دوده بین ،که نامۀ من شد سیاه از او
کِردارِ اهل صومعهام ،کرد مـَــی پرست
این دوده بین ،که نامۀ من شد سیاه از او
4-کِردارِ اهل صومعهام ،کرد مـَــی پرست
این دود بین ،که نامۀ من شد سیاه از او
5- سُلطانِ غم، هر آن چه توانَد، بگو بکن
من بُردهام به باده فـُروشان، پناه از او
6- ساقی چراغِ مَی به رَه ِآفتاب دار
گـو بَرفُروز، مَشعَلۀ صبحگاه از او
آبـی به روزنامــۀ اعمالِ ما فَشان
بِتوان مَگَر سِتُرد، حروفِ گناه از او
7- آبـی به روزنامــۀ اعمالِ ما فَشان
باشد، توان سِتُرد، حروفِ گناه از او
حافظ، که سازِ مجلِسِ عشّاق راست کرد؟
خالــی مباد، عــرصۀ این بَزمگاه از او
8-حافظ، که سازِ مطرب عشّاق، ساز کرد؟
خالــی مباد، عــرصۀ این بَزمگاه از او
آیا از این خیال ،که دارد گِدایِ شهر
روزی بُوَد ،که یــاد کنـد، پادشاه از او؟
9- آیا در این خیال ،که دارد گِدایِ شهر
روزی بُوَد ،که یــاد کنـد، پادشاه از او؟
******************************
وزن غزل:مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
1-خطِّ عـِــــذارِ یـار، که بِگـــــرِفت ماه از او
خوش حَلقهایست، لیک به در نیست راه از او
موضوع بیت:یار (عشق و اسارت در خط عذار یار )
مضمون بیت: خط عذار يار
معنی واژگان:خطّ عذار: موهاي نرم و لطيفي که در اطراف چهره ي معشوق ظاهر مي شود/ بگرفت ماه از او : چهره ي معشوق مثل ماه است و اکنون خط عذار باعث خسوف و ماه گرفتگي شده است. ماه آسمان از او اقتباس کرد و کُلَفهاي سطح ماه اقتباس از خط عذار يار است/ خوش حلقه اي است: حلقه ي زيبايي است/ به در نيست راه از او: نجات از عشق آن ميسّر نيست، دايره ي کامل و مسدودي است
آرایه ها: خط عذار:به استعاره مرادسبزۀ عذار و رخسار/ماه:به استعاره رخسار زیبای دوست/ایهام در بگرفت ماه از او
واج آرایی:تکرار حرف «ر»
معنی بیت: ماه رخسار یار از دمیدن خط سبز عذار تیره گون گشت (یا آنکه معنی چنین است که خط عذار یار چنان زیباست که ماه با دیدن آن از رشک دچار خسوف و گرفتگی شد) این خط دایره ای (حلقه)نیکوست ولی راه بیرون شدن از آ نمی توان یافت.
……………………………….
2- ابرویِ دوست، گوشۀ مِحرابِ دولَتَست
آن جا بِمال چِهـره و حاجت، بخواه از او
موضوع بیت: نازونیاز
مضمون بیت: ابروي يار
معنی واژگان:محراب: محل نماز امام جماعت در مسجد/ دولت: خوشبختي/ بمال چهره: معمولاً عادت شده است که وقتي دستها را به درگاه خدا بلند و دعا مي کنند در پايان دعا دستها را به صورت مي مالند/ معمولاً ابروي يار را به خميدگي طاق محراب تشبيه مي کنند
قواعد: محراب دولت:تشبیه صریح
آرایه ها: تناسب در ابرو و گوشه ي محراب و چهره
واج آرایی: تکرار حرف «ب»
معنی بیت: ابروی یار کنج محراب نیک بختی است، آنجا به عجز چهره بر خاک بسای و نیاز خود را عرضه کن
……………………………..
3- ای، جُرعه نوشِ مَجلِسِ جَم، سینه پاک دار
کایینهایست، جامِ جَهان بیـــن که آه از او
موضوع بیت:پیر و استاد (روشن ضمیری پیر و ادب سالک در برابر او)
مضمون بیت: خلوص نيت بندگان
معنی واژگان:جرعه نوش: کسي که مقدار کمي شراب مي نوشد و اجازه حضور در بزم را دارد/ مجلس جم: مجلس بزم پادشاه ملک سليمان (شيراز)/ جم: جمشيد، که ايرانيان جمشيد و سليمان را يکي مي دانند و سرزمين فارس را ملک سليمان و سرزمين جم مي نامند/ سينه پاک دار: در قلب خود ناروايي نداشته باش، بي غرض و بي کينه باش/ جام جهان بين: يکي اشاره دارد به همان جام شراب ولي بيشتر توجّه به نظر و خاطر پادشاه است/ يعني خاطر و نظر پادشاه به آيينه اي تشبيه شده است، ضمناً «آه» در مقابل آيينه باعث کدورت آن مي شود و استعمال کلمه ي آه همراه آيينه در شعر فارسي سابقه دارد
آرایه ها: سلطان غم:به ایهام مراد شدت و تسلط و قدرت اندوه، در صفحه485 جامع نسخ دیوان حافظ تألیف مسعود فرزاد شیطان به جای سلطان آمده که بر متن ترجیح دارد به هر حال به هر دو صورت قابل توجیه می نماید /نوعی جناس در جم و جام
واج آرایی: تکرار حروف «ج» . تکرار آوای «ــِ» در مصراع دوم
معنی بیت: ای آنکه در محفل جم یا سلیمان ملک معنی، شراب معرفت و بادۀ عشق می نوشی سینه از زنگاز هوی و هوس پاک ساز، چه جام جهان نما یعنی ضمیر مرشد آگاه دل آیینه ای تابناک است که همه چیز را می بیند و شگفتا از این روشن بینی که وصف آن به گفت در نمی آید.
…………………………..
4-کِردارِ اهل صومعهام ،کرد مـَــی پرست
این دود بین ،که نامۀ من شد سیاه از او
موضوع بیت:صومعه و می پرستی در برابر هم
مضمون بیت: اعمال زاهدان و صوفيان
معنی واژگان:کردار: عمل، رفتار/ اهل صومعه: زاهدان و صوفيان/ مي پرست: کسي که علاقه ي بسيار به شراب و شراب خواري دارد/ نامه: مقصود نامه اعمال است که وقتي سياه باشد نشانه ي سياهکاري صاحب آن است/ اين اعمال و رفتار اهل صومعه است که باعث گناهکاري و نامه سياهي شده است/ در زمان قديم در شبها وقتي نامه اي مي نوشتند براي خشک شدن مرکّب آن، آن را روي شعله چراغ يا شعله ي شمع مي گرفتند که دود آن گاهي نامه را سياه مي کرده است.
آرایه ها: دود: استعاره کردار اهل صومعه که چون سياهکاري است به دود تشبيه شده است.
واج آرایی: تکرار حرف «ن» در مصراع دوم
معنی بیت: عمل و رفتار اهل زهد ریا که ظاهر آراسته و باطن کاسته دارند، مرا به خلاف آنان به می گساری برانگیخت ،این دود سیاه درون تاریک آنان را بنگر که مرا به می خوردن واداشت تا نامۀ عملم چون شمارنامۀ گنهکاران سیاه گشت.
…………………………………..
5- سُلطانِ غم، هر آن چه توانَد، بگو بکن
من بُردهام به باده فـُروشان، پناه از او
موضوع بیت:بادۀ تجلی (چارۀ غم دنیا بادۀ تجلی است)
مضمون بیت: غم و شراب
معنی واژگان: بگو بکن: بکند/ باده فروشان: مي فروشان، شراب فروشان/ پناه بردن: تحت حمايت کسي درآمدن/ در بعضي از نسخ شيطان غم آمده است
قواعد:سلطان غم (اضافه ي تشبيهي) يعني غم و اندوه به پادشاهي مستبد تشبيه شده است.
واج آرایی:تکرار حرف «ب»
معنی بیت: شیران اندوه(اهریمن غم)هرچه در توان دارد بگو به جای آورد من از شر وی به میکده پناه آورده ام که در آنجا نشانی از غم نباشد.
……………………………….
6- ساقی چراغِ مَی به رَه ِآفتاب دار
گـو بَرفُروز، مَشعَلۀ صبحگاه از او
موضوع بیت:بادۀ تجلی (اعجاز بادۀ تجلی)
مضمون بیت: شراب صبحگاهي
معنی واژگان: آفتاب: خورشيد/ به ره … دارد: در راه … او نگه دار/ گو برفروز: روشن کند/ مشعله ي صبحگاه: خورشيد/ اشاره است به «صبوح» (=شراب صبحگاهي)
قواعد:چراغ مي (اضافه تشبيهي) شراب به چراغ تشبيه شده است.
آرایه ها: تناسب در چراغ و آفتاب و برفروز و مشعله و صبحگاه
واج آرایی:تکرار حرف «ر»
معنی بیت: ای ساقی چراغ باده را فرا راه خورشید بگذار و بگو که قندیل بامدادی یا شمع صبح را با نور باده برافروزد.
………………………………
7- آبـی به روزنامــۀ اعمالِ ما فَشان
باشد، توان سِتُرد، حروفِ گناه از او
موضوع بیت:توبه(اعجاز آب توبه)
مضمون بیت: شراب و گناه
معنی واژگان:آب: مقصود شراب است/ روزنامه ي اعمال: نامه ي اعمال روزانه ي ما/ فشان: بريز، بپاش/ باشد: شايد، ممکن است/ ستردن: پاک کردن، زدودن/ حروف: نوشته ها، گزارش ها/ چون خطاب به ساقي است «آب» به معني شراب است/ طنزي در اين بيت هست که مي خواهد با نوشيدن شراب گناهان را از نامه ي اعمال خود پاک کند/ مقايسه کنيد با: ساقي بيار آبي از چشمه ي خرابات – تا خرقه ها بشوييم از عجب خانقاهي
قواعد: روزنامه اعمال:تشبیه صریح
واج آرایی: تکرار حروف «ن» و «ب»
معنی بیت: ای ساقی، برنامۀ سیاه کردارهای ناروای ما آب باده بپاش که بی گمان می توان نقش گناه را با آن زدود-((باشد))دراینجا برای تحقیق و تأکیداست نه برای احتمال.
…………………………………
8-حافظ، که سازِ مطرب عشّاق، ساز کرد؟
خالــی مباد، عــرصۀ این بَزمگاه از او
موضوع بیت:همنشینی (شاهد مجلس انس دوستان همدل)
مضمون بیت: حافظ و مجلس بزم
معنی واژگان:ساز: وسيله، ساز و برگ (با اشاره به وسيله ي نوازندگي مطرب)/ مطرب: رامشگر، نوازنده و خواننده/ عشّاق: عاشقان/ ساز کرد: مهيّا کرد، آماده کرد/ عرصه: پهنه، فضا/ بزمگاه: مجلس بزم/ در بعضي از قرائتها حرف «که» بعد از حافظ را استفهامي قرائت کرده اند که سخن چنين مي شود: اي حافظ! چه کسي اسباب طرب مجلس عاشقان را فراهم کرد؟
آرایه ها:تناسب در ساز و مطرب و عشّاق و بزمگاه (البته ساز و عشاق ايهام تناسب دارند).
واج آرایی: تکرار آواي «s» و «z» و نزدیکی مخرج آن ها
معنی بیت: حافظ که ساز رامشگر عاشقان را کوک کرد و به نوا درآورد، هرگز ساحت این محفل شادی از وی تهی مباد.
………………………………..
9- آیا در این خیال ،که دارد گِدایِ شهر
روزی بُوَد ،که یــاد کنـد، پادشاه از او؟
موضوع بیت:گدایی و پادشاهی –عنایت(تمنای عنایت )
مضمون بیت: آرزوي گداي شهر
معنی واژگان:خيال: تصوّر، آرزو/ دراین بیت از لحاظ بدیعی صنعت حسن طلب مراعات شده است.
آرایه ها: تضاد در پادشاه و گدا
واج آرایی: تکرار حروف «د» و «ر»
معنی بیت: آيا مي شود که روزي پادشاه از اين گداي شهر با همه ي آرزوهايي که در سر دارد، يادي کند؟
محصول بيت ــ عجبا روزى مىشود كه پادشاه به اين خيال بيفتد كه در اين شهر گدايى هست و يادى از او بكند. يعنى خيال گدا در اين است كه پادشاه او را به خاطر بياورد. مراد: عجبا روزى بود كه شاه او را ياد كند. خلاصه مقصود اين است.
عجبا جانان روزى عاشق خود را ياد مىكند.
……………………………………