• * غزل 407 *

1- مَزرَعِ سَبزِ فَلَک، دیدم و داسِ مَهِ نو

         یادم از کِشتة خویش آمد و هنگامِ دِرو

گفتم: ای بَخت، بِخُسبیدی و خورشید دمید

       گفت: با این همه، از سابقه نومید، مشو

2- گفتم: ای بَخت، بخفتیدی و خورشید دمید

       گفت: با این همه، از سابقه نومید، مشو

آنچُنان رو شَبِ رِحلَت، چو مسیحا، به فَلَک

         کَز چراغِ تو به خورشید رَسَد، صَد پرتو

3-گر روی پاک و مجرّد، چو مسیحا، به فَلَک

         از چراغِ تو به خورشید رَسَد، صَد پرتو

تَکیه بر اخترِ شب گَرد مکن ،کاین عیّار

                  تاجِ کاووس رُبود و کَمرِ کیخسرو

4-تَکیه بر اخترِ شب دُزد مکن ،کاین عیّار

                  تاجِ کاووس بِبُرد و کَمرِ کیخسرو

5-گوشوارِ زَر و لَعل ارچه ،گِران دارد گوش

             دُورِ خوبی گُذَرانَست، نَصیحت بشنو

*اَندَر این دایره می باش چو دَف حَلقه به گوش

                 وَر قَفایی خوری از دایرۀ خویش مَرو

6- چَشمِ بَد، دور ز خالِ تو که در عرصة حُسن

     بِیدَقی راند، که بُرد از مَه و خورشید گرو

7-آسمان گو مَفُروش این عَظَمَت ،کَاندَر عشق

       خَرمَنِ مَه به جُوی، خوشة پروین به دو جو

8-آتشِ زُهد و ریا، خَرمَنِ دین خواهد سوخت

           حافظ، این خِرقۀ پَشمینه بیَنداز و برو

***************************

وزن غزل 407: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (بحر رمل مثمن مخبون محذوف)

1- مَزرَعِ سَبزِ فَلَک، دیدم و داسِ مَهِ نو

         یادم از کِشتة خویش آمد و هنگامِ دِرو

موضوع بیت:حُسن عاقبت (عاقبت اندیشی)

مضمون بیت: انديشه ي گذشت سريع زمان

معنی واژگان: مقصود از کشته ي خويش، اعمال و رفتار است؛ مقصود از هنگام درو، وقت نتيجه دادن آن اعمال و رفتار است يعني قيامت و مجموعه ي اين فکر، انديشه ي گذشت سريع زمان را القا مي کند

قواعد:مزرع سبز فلک (اضافه ي تشبيهي) يعني آسمان را به کشتزاري سبز تشبيه کرده است/ داس مه نو (اضافه ي تشبيهي) ماه نو را به داس دروگري تشبيه کرده است

آرایه ها: تناسب در داس مه نو مزرع سبز و داس و کشته و درو

واج آرایی:تکرار حروف «د» و «س»

معنی بیت: به کشتزار سبز و خرم گردون و داس هلال نظر افکندم، از کشتة خود در مزرع دنیا و فرارسیدن هنگام درو آن که وقت رحیل و رخت بر بستن به جهان دیگرست یاد کردم.

………………………………………

2- گفتم: ای بَخت، بخفتیدی و خورشید دمید

       گفت: با این همه، از سابقه نومید، مشو

موضوع بیت: رحمت الهی (پیشی گرفتن رحمت الهی بر قهر الهی)

مضمون بیت: زمان و لطف ازلي

معنی واژگان:بخفتيدي: بخوابيدي، به خواب رفتي/خورشيد دميد: آفتاب طلوع کرد/ با اين همه: با وجود همه اينها/ سابقه: مقصود سابقه ي لطف ازلي و خدايي است/ نوميد: مأيوس، نااميد/ در اين بيت نيز اشاره به گذشت زمان است امّا اين گذشت زمان در مقابل لطف ازلي قابل توجه نيست

قواعد: بخفیدی: مصدر آن خفتیدن و فعل امر آن بخفت و فعل نهی آن مخفت است، سعدی گوید:

نگه کرد شوریده از خواب و گفت

                  مرا فتنه خوانی و گویی مخفت

آرایه ها:تشخیص دارد.

واج آرایی: تکرار حرف «ي» و «خ»

معنی بیت: با بخت خود گفتم بخواب غفلت فرو رفتی و پگاه برنخاستی تا آفتاب برآمد و کاروان رفت. بخت پاسخ داد: با همة این احوال از لطف پیشین خداوند مأیوس مباش که فرمود سبقت رحمتی غضبی (بخشایش من بر خشمم پیشی گرفت).

…………………………..

3-گر روی پاک و مجرّد، چو مسیحا، به فَلَک

         از چراغِ تو به خورشید رَسَد، صَد پرتو

موضوع بیت:مقام تجرد-وحدت و کثرت (رسیدن به وحدت )

مضمون بیت: مقام تجرد

معنی واژگان: مسیحا: به فتح اول نام یا لقب حضرت عیسی، نیز نگاه کنید به غزل 4 شمارة (13)

آرایه ها:تلمیح.

واج آرایی:تکرار آوای «s»

معنی بیت: اگر پاکدل و وارسته از علائق عیسی وار به آسمان بر شوی، مهر رخشنده از چراغ ضمیر تابناک تو فروغها کسب خواهد کرد.

……………………………………

4-تَکیه بر اخترِ شب دُزد مکن ،کاین عیّار

                  تاجِ کاووس بِبُرد و کَمرِ کیخسرو

موضوع بیت:دنیا و بی اعتباری آن

مضمون بیت: عدم اعتماد بر فلک

معنی واژگان:تکيه مکن: اعتماد مکن، اطمينان مکن/ اختر: ستاره/ شب دزد: دزدي که در شبها از اموال و دارايي هاي مردم دزدي مي کند/ عيّار: دزداني بوده اند که از اموال ثروتمندان دزدي مي کردند و ميان فقرا تقسيم مي کردند/ کاووس: پادشاه کياني پيش از کيخسرو و بعد از کيقباد/ کمر: کمربند (شاهانه)/ کيخسرو: پسر سياوش و نوه ي کاووس سومين پادشاه کياني که پادشاهي باتقوي و پرهيزگار بوده است/ در بيت عقيده ي تأثير اجرام فلکي بر سرنوشت انسان نشان داده شده است/

قواعد: شب دزد: صفت ترکیبی اختر موصوف

آرایه ها:تلمیح. تکيه مکن کنایه از اینکه اعتماد مکن.

واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ي»

معنی بیت: بر ستارة طالع که شبانگاه رهزنی میکند. اعتماد مکن که این دزد چابک دست دیهیم کاوس و کمربند شاهی کیخسرو را ربود و بساط پادشاهی آنان را برچید؛ در صفحة 488 جامع نسخ دیوان حافظ تألیف مسعود فرزاد در چند نسخه شبگرد بجای شب دزد آمده که ظاهراً ترجیح دارد و شبگرد به معنی پاسبان و دزد و آنکه در شب گردش کند در فرهنگها ضبط است.

…………………………….

5-گوشوارِ زَر و لَعل ارچه ،گِران دارد گوش

             دُورِ خوبی گُذَرانَست، نَصیحت بشنو

موضوع بیت:دنیا و بی اعتباری آن(دنیای گذران)

مضمون بیت: دوران کوتاه زيبايي

معنی واژگان:زر: طلا/ لعل: جواهري است سرخ رنگ/ گران دارد گوش :باعث کري گوش مي شود؛ گوش را از نظر وزن سنگين مي کند؛ به گوش آرايش مي دهد و آن را گرانبها مي کند/ دور خوبي: دوران زيبايي. گذران: درگذر، کوتاه/ نصيحت همان «دور خوبي گذران است» مي باشد./ قواعد:

آرایه ها: تشبيه مضمر نصيحت به گوشواره ي طلا و جواهر/ گران دار گوش (ايهام) باعث کري گوش مي شود؛ گوش را از نظر وزن سنگين مي کند؛ به گوش آرايش مي دهد و آن را گرانبها مي کند/ ایهام در گران دارد گوش

واج آرایی:تکرار حرف «ر»

معنی بیت: اگر چه گوشوارة زرین لعل نشان گوش را از شنیدن پند سنگین می سازد و از اندرزپذیری باز می دارد، با این همه بدان که دوران حسن و روزگار ناز و نعمت پایدار نمی ماند، پس به نصیحت ما گوش فرا ده و لطفی کن.

……………………………….

6- چَشمِ بَد، دور ز خالِ تو که در عرصة حُسن

     بِیدَقی راند، که بُرد از مَه و خورشید گرو

موضوع بیت:ترجیح صفات معشوق حقیقی بر معشوقان مجازی

مضمون بیت: خال يار

معنی واژگان:چشم بد دور: خدا کند کسي آن را چشم نزند/ عرصه: مقصود صحنه يا پهنه ي شطرنج است که حسن و زيبايي به آن تشبيه شده است/ بيدق: پياده ي شطرنج که ضعيف ترين مهره هاي شطرنج است در عربی بذال معجمه است/ (مي خواهد بگويد اين خال که خود مظهر زيبايي است در مقابل زيبايي هاي ديگر معشوق مثل پياده شطرنج است در مقابل مهره هاي ارزشمند، ضمناً بيدق راندن به معني بازي کردن در عرصه شطرنج است)/ گرو بردن: پيشي گرفتن، پيرزو شدن

آرایه ها:تشبيه مضمر و تفضيلي که زيبايي خال به زيبايي ماه و خورشيد تشبيه شده از آنها پيشي گرفته است

واج آرایی: تکرار حروف «د» و «ر»

معنی بیت: از خال مشکین تو چشم ناپاک حسود دور باد که در عرصة شطرنج زیبایی پیاده ای پیش آورد که در این مسابقه بر ماه و مهر که شهسواران عرصة آسمانند پیشی گرفت و شرط را برد.

……………………….

7-آسمان گو مَفُروش این عَظَمَت ،کَاندَر عشق

       خَرمَنِ مَه به جُوی، خوشة پروین به دو جو

موضوع بیت:عشق(عظمت  و غلبۀ عشق بر کائنات )

مضمون بیت: عالم عشق و ارزشها

معنی واژگان:گومفروش: نبايد بفروشد/ گو مفروش اين عظمت: نبايد عظمت خود را به رخ ما بکشد/ اندر عشق: در عالم عشق، در دنياي عاشقي/ خرمن مه: مقصود هاله اي است که شبها در اطراف ماه به سبب بخار زمين به چشم مي آيد/خوشه پروين: مجموعه ي ستاره هايي که در صورت فلکي ثور قرار دارند و در عربي به آن مجموعه ي «ثريّا» مي گويند که به شکل خوشه يا گردن بند هستند

آرایه ها:تناسب در خرمن و جو و خوشه/تناسب در آسمان و مه و پروين

واج آرایی:تکرار حروف «ش» و «خ» و «ج»

معنی بیت: بگو به آسمان که این همه بزرگی مفروش و خودنمایی مکن که در میزان عشق و جهان محبت هالة ماه به قدر یک جو وزن و ارزش دارد و عقد ثریا به اندازه دو جو (دو جو به حساب ابجد معادل هیچ است یعنی هیچ ارزش و وزنی ندارد).

…………………………….

8-آتشِ زُهد و ریا، خَرمَنِ دین خواهد سوخت

           حافظ، این خِرقۀ پَشمینه بیَنداز و برو

موضوع بیت:ریا و سالوس(دوری از ریا و سالوس)

مضمون بیت: حافظ و زهد ريايي

معنی واژگان: خرقه پشمينه: خرقه ي درويشي، لباس صوفيانه/ زهد و ریا: در صفحة 489 جامع نسخ دیوان حافظ تألیف مسعود فرزاد در یک نسخه زهد ریا آمده و در چند غزل حافظ از جملة غزل 130 و 133 و 175 و 230 چنانکه مرحوم قزوینی نوشته اند زهد ریا آمده که بر متن ترجیح دارد

قواعد:آتش زهد و ريا (اضافه تشبيهي) يعني پرهيزگاري توأم ريا را به آتش تشبيه کرده است/ خرمن دين (اضافه ي تشبيهي) يعني دين را به خرمن تشبيه کرده است.

آرایه ها:تناسب در آتش و خرمن و سوختن

واج آرایی:تکرار حرف «ي»

معنی بیت: آتش زهدی که عین ریاست یا زهد ریاکارانه خرمن دین را می سوزد و نابود می کند. ای حافظ این دلق پشمین را که آلوده ریاست از دوش بیفکن و سبکبار و مجرد به راه معرفت بپوی.

…………………………..

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا