*غزل 393*

1- مَنَم که شُهرة شَهرَم به عِشق وَرزیدَن

                      مَنَم که دیده نَیالوده ام به بَد دیدن

2- وَفا کنیم و مَلامَت کَشیم و خوش باشیم

                    که در طَریقَتِ ما کافِریست رَنجیدن

به پیرِ مَیکَده گفتم که چیست راهِ نَجات

               بِخواست جامِ مَی و، گفت راز پوشیدن

3-به پیرِ مَیکَده گفتم که چیست راهِ نَجات

               بِخواست جامِ مَی و، گفت عِیب پوشیدن

مُـرادِ ما زِتماشایِ باغِ عالَــم چیست؟

             به دَستِ مَردُمِ چَشم از رُخِ تو گُل چیدن

4- مُـرادِ دِل زِتماشایِ باغِ عالَــم چیست؟

             به دَستِ مَردُمِ چَشم از رُخِ تو گُل چیدن

به مَی پَرَستی از آن نَقشِ خود بر آب زَدَم

                      که تا خَراب کنم نَقشِ خود پَـرَستیدن

5-  به مَی پَرَستی از آن نَقشِ خود زَدَم بر آب

                      که تا خَراب کنم نَقشِ خود پَـرَستیدن

6- به رَحمَتِ سَرِ زُلفِ تـو واثِقَم، وَر نَه

           کِشِش چو نَبوَد از آن سو چه سود کوشیدن؟

به طَرفِ مَیکده خواهیم تافت زین مَجلِس

                 که وَعظِ بی عَمَلان ،واجِب است نشنیدن

7- عِنان به مَیکده خواهیم تافت زین مَجلِس

                 که وَعظِ بی عَمَلان ،واجِب است نشنیدن

8-  زِخَـطِّ یـار بیامـوز، مِهر بـا رُخِ خوب

      که گِردِ عارِضِ خوبان خوش است گَردیدَن

مَبوس جُز لَــبِ معشوق و جامِ مَی، حافظ

                  که دَستِ زُهدفُروشان خَطاست بوسیدن

9- مَبوس جُز لَــبِ ساقیّ و جامِ مَی، حافظ

                  که دَستِ زُهدفُروشان خَطاست بوسیدن

      ********************************

وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن (بحر مجتث مثمن مخبون اصلم)

1- مَنَم که شُهرة شَهرَم به عِشق وَرزیدَن

                      مَنَم که دیده نَیالوده ام به بَد دیدن

موضوع بیت: خوش گمانی  (سالک حقیقی همه چیز را به دیدۀ خوب می بیند)

مضمون بیت: عاشق شهر و ديدگان او

معنی واژگان:شهره: مشهور، معروف/ عشق ورزيدن: عاشقي و عشقبازي/ ديده: چشم/ بد ديدن: به بدي و با مقصود بد نگاه کردن، در مفهوم ديگري به معني آن است که به بدها و بديها نگاه کردن

آرایه ها: نوعی جناس در شهره و شهر /نوعی جناس در ديده و ديدن

واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ش» در مصراع اول و حروف «د» و «ي» در مصراع دوم

معنی بیت: این من باشم که به مهرورزی در شهر بلندآوازه ام و این من باشم که چشم را به ناپاکی آغشته نکرده ام  و عشق من از سر شهرت و هوای نفس نیست.

……………………………..

2- وَفا کنیم و مَلامَت کَشیم و خوش باشیم

                    که در طَریقَتِ ما کافِریست رَنجیدن

موضوع بیت:مرنج و مرنجان

مضمون بیت: وفاداري و خوشباشي و تحمّل ملامت

معنی واژگان:وفا کنيم: به عهد و پيمانهاي خود پاي بند هستيم/ ملامت کشيم: سرزنش مردم را تحمّل مي کنيم، جزو ملامتيان هستيم/ طريقت: روش سير و سلوک/رنجيدن: آزرده شدن/ اشاراه ي حافظ به طريق ملامتيان است که شعبه اي شريف از صوفيانند

واج آرایی: تکرار حرف «ي»

معنی بیت: پیمان محبت را به سر بریم و تحمل سرزنش کنیم و با این همه شاد باشیم، چه در آئین ما از دوست رنجیدن و آزرده خاطر شدن کفر و ناسپاسی است.

………………………

3-به پیرِ مَیکَده گفتم که چیست راهِ نَجات

               بِخواست جامِ مَی و، گفت عِیب پوشیدن

موضوع بیت: کتمان سِرّ(نصیحت پیر به راز پوشیدن دیگران)

مضمون بیت: راه رستگاري عيب پوشيدن است

معنی واژگان:پير ميکده: پير مغان، مرشد، مراد/ نجات: رستگاري/ خواستن جام نشانه اي از عيب است و در اين حال توصيه پير عيب پوشيدن است/ حافظ راه رستگاري را از پير ميخانه مي پرسد و پير ميخانه در حال شراب خواستن اين راه را به او نشان مي دهد.

واج آرایی:تکرار حرف «ي»

معنی بیت: از پیر دلیل، مرشد روشن ضمیر پرسیدم راه رستگاری کدام است، پیر ساغری باده طلب کرد و گفت: رستگاری چشم از عیب بینی فرو بستن است. پوریای ولی گوید:

با قوت پیل مور می باید بود

                   با ملک دو کون عور می باید بود

این طرفه نگر که عیب هر آدمی ای

                     می باید دید و کور می باید بود

………………………….

4- مُـرادِ دِل زِتماشایِ باغِ عالَــم چیست؟

             به دَستِ مَردُمِ چَشم از رُخِ تو گُل چیدن

موضوع بیت: رؤیت (دولت دیدار )

مضمون بیت: هدف، ديدن رخ يار است

معنی واژگان:مراد: آرزو، هدف/ تماشا: گردش و سياحت/ مردم چشم: مردمک چشم/گل چيدن: مقصود نظر کردن و نظربازي کردن است

قواعد: باغ عالم: (اضافه ي تشبيهي) يعني دنيا به باغي تشبيه شده است.

آرایه ها: به دست مردم چشم: استعارة مکنیه /تناسب در تماشا و باغ و دست و مردم و گل چيدن / تناسب در دل و چشم و رخ

معنی بیت: مقصود دل از دیدار و نظارة بوستان گیتی چیست، مراد دل آنست که با دست مردمک دیده  از گلزار چهرة تو گل وفائی بچیند و بهره ای از وصل یابد.

……………………..

5-  به مَی پَرَستی از آن نَقشِ خود زَدَم بر آب

                      که تا خَراب کنم نَقشِ خود پَـرَستیدن

موضوع بیت: ولایت (بادۀ ولایت  فناء فی الله را در پی دارد)

مضمون بیت: مبارزه با خودپرستي

معنی واژگان:مي پرستي: باده نوشي و علاقه ي وافر به اين کار/ نقش بر آب زدن: کار بيهوده کردن.

آرایه ها:جناس در  نقش در دو مصراع / نوعی جناس در برآب و خراب /نوعی تضاد در  مي پرستي و خود پرستي

معنی بیت: نقش هستی خود را (به شیوة ملامتیان) با باده نوشی بر آب زدم تا با خدمت مخلصانه در میخانة معرفت اساس خودپرستی و انانیت را ویران کنم(در ضمن اشارتی دارد به این مطلب که نقش بر آب زدن یعنی چیزی را محو کردن و از میان بردن )

…………………………..

6- به رَحمَتِ سَرِ زُلفِ تـو واثِقَم، وَر نَه

           کِشِش چو نَبوَد از آن سو چه سود کوشیدن؟

موضوع بیت: توفیق(تا خدا نخواهد وصال حاصل نمی شود)

مضمون بیت: (کشش معشوق و کوشش عاشق) (زلف معشوق)

معنی واژگان:رحمت: لطف و مهرباني/ زلف: معمولاً زلف نشانه ي کثرت است که عاشق حقيقي را به وحدت مي رساند/ واثق: مطمئن، اميدوار/ کشش: جذابيّت، جاذبه/ آن سو: مقصود طرف معشوق است/ تا که از جانب معشوقه نباشد کششي، کوشش عاشق بيچاره به جايي نرسد

قواعد: واثق: معتمد و امیدوار،اسم فاعل از وثوق

آرایه ها: نوعی جناس در کشش و کوشش /نوعی جناس در  سو و سود/ نوعی تناسب در زلف و کشش

واج آرایی: تکرار آواي «s» و «z»

معنی بیت: به عنایت گیسوی تو امیدی استوار دارم وگرنه چون جاذبه ای از جانب معشوق نباشد، کوشش عاشق بیچاره برای رسیدن به وصال سودی ندهد. شاعر گوید:

تا که از جانب معشوق نباشد نظری

               کوشش عاشق بیچاره به جائی نرسد

………………………….

7- عِنان به مَیکده خواهیم تافت زین مَجلِس

                 که وَعظِ بی عَمَلان ،واجِب است نشنیدن

موضوع بیت: میکده  و مجلس وعظ در برابر هم

مضمون بیت: (مجلس وعظ و ميکده) (مرکز ريا و مرکز بي ريايي)

معنی واژگان:عنان تافتن: برگشتن، رجعت/ وعظ: پند و نصيحت/بي عملان: کساني که به پند خود هم عمل نمي کنند

واج آرایی:تکرار حرف «ن»

معنی بیت: از مجلس وعظ روی بر می تابیم و به میخانه می رویم چه اندرز این واعظان را که به دیگران پند می دهند و خود بدان چه می گویند عمل نمی کنند، نباید شنید.

………………………………….

8-  زِخَـطِّ یـار بیامـوز، مِهر بـا رُخِ خوب

      که گِردِ عارِضِ خوبان خوش است گَردیدَن

موضوع بیت: اولیای  الهی(سالک باید پروانۀ شمع خوبان باشد)

مضمون بیت: خط چهره ي يار

معنی واژگان:خط: مقصود موهاي نرم و لطيفي است که در اطراف چهره ي معشوق پيدا شده است/مهر: دوستي، عشق ورزي/ خوب: زيبا/گرد: اطراف/ عارض: چهره/ خوبان: زيبارويان/ خوش: دلپذير، لذت بخش/ گرديدن: گردش کردن، طوف کردن، دور زدن

آرایه ها: خطّ یار: به استعاره مراد سبزة عذار محبوب /تناسب در خط ورخ و عارض و گرد … گرديدن / همان گونه که خط يار اطراف رخ او مي گردد عاشق نيز بايد چنين کند

واج آرایی: تکرار حرف «خ»

معنی بیت: عاشق شدن بر چهرة زیبا را از سبزة عذار یار فرا گیر، بدانگونه که این خط سبز بر گرد رخسار نیکوان دور می زند و یکدم جدا نمی شود.

…………………………

9- مَبوس جُز لَــبِ ساقیّ و جامِ مَی، حافظ

                  که دَستِ زُهد فُروشان خَطاست بوسیدن

موضوع بیت: زاهد و ساقی  در برابر هم(رویکرد از زهد خشک به باده نوشی)

مضمون بیت: بوسه بر دست رياکاران خطاست

معنی واژگان:زهد فروشان: زاهدان ريايي/ خطا: اشتباه، نادرست.

آرایه ها: زهد فروش: صفت مرکب فاعلی جانشین اسم.

معنی بیت: اي حافظ، جز لب ساقي و لب جام را نبوس، زيرا که بوسيدن دست زاهدان رياکار اشتباه است.

محصول بيت ــ اى حافظ غير از لب معشوق و جام مى چيزى را مبوس زيرا بوسيدن دست زهد فروشان مرايى خطاست. چون كه در شريعت به بوسيدن دست عزيزان اجازه داده شده، اما بوسيدن دست واعظان مكار نزد هيچ ملتى جايز نيست.

………………………….

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا