• *غزل 387*

1-  شاهِ شِمشادقـَـدان خُسرَوِ شیــرین دَهَنان

                    که به مُژگان شِکَنَد قَلبِ هَمه صَف شِکَنان

مَست بگذشت و نظر بر مَنِ دَرویش انداخت

               گفت: کِای چشم و چِراغِ همه شیرین سُخَنان

2-  مَست بگذشت و نظر بر مَنِ دَرویش انداخت

               گفت: ای چشم و چِراغِ همه شیرین سُخَنان

3-  تا کِی از سیم و زَرَت، کیسه تَهی خواهد بود

                 بنــدة من شو و بـَــرخور ز همه سیم تَنان

4-  کَمتَر از ذَرِّه نه‌ای، پَست مَشو، مِهر بِوَرز

                      تا به خَلوَتگَهِ خورشید رَسی چَرخ زَنان

5-  بر جهان تکیه مکن ور قَدَحی مَی داری

                    شادیِ زُهره جَبینان خور و نازُک بَدَنان

6-  پیرِ پِیمانه کَشِ من، که رَوانش خوش باد

                 گفت: پَرهیز کن از، صُحبَتِ پِیمان شِکَنان

دامَنِ دوست به دَست آر و زِ دُشمَن بگسل

              رَهِ یَزدان رو و ایمِن گُـــذَر از اَهـرِمَنان

7-  دامَنِ دوست به دَست آر و زِ دُشمَن بگسل

              مَـردِ یَزدان شو و فارِغ گُـــذَر از اَهـرِمَنان

8-  با صَبا در چَمَــنِ لاله سَحَــــر می‌گفتم

              که شهیدانِ که‌اند این همه خونین کَفَنان؟

9-  گفت: حافظ من و تو مَحرَمِ این راز نه‌ایم

         از مِیِ لَعل حِکایَت کن و شیرین دَهَنان

****************************

وزن غزل: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلات(بحر رمل مثمن مخبون مقصور)

1-  شاهِ شِمشادقـَـدان خُسرَوِ شیــرین دَهَنان

                    که به مُژگان شِکَنَد قَلبِ هَمه صَف شِکَنان

 موضوع بیت:اولیای الهی  (وصف اولیای الهی -وصف قد و مژگان )

مضمون بیت: شاه شمشاد قدان و پند به حافظ

معنی واژگان:شاه: سرور، سرآمد/ شمشاد قدان: خوش قد و قامتان/ خسرو: شاه/ شيرين دهنان: خوش لب و دهنان، خوش سخنان /قلب: هم به معني دل است و هم اشاره دارد به کانون لشکر/ صف شکنان: پهلوانان و سلحشوران./

قواعد: بيت اوّل فاعل يا مسنداليه ابيات بعد است

واج آرایی: در بيت اوّل حروف «ش» و «ن» و آواي «آ» تکرار شده است

معنی بیت: فرمانفرمای سهی قامتان، شهر یار نوشین لبان ملک زیبایی که با تیر مژگان خود دل همة آنان را که دلیران صف درند می شکند و عاجزشان می سازد.

2-  مَست بگذشت و نظر بر مَنِ دَرویش انداخت

               گفت: ای چشم و چِراغِ همه شیرین سُخَنان

موضوع بیت:عنایت(نظر عنایت یار به عاشق خود)

مضمون بیت: ناز معشوق

معنی واژگان: درويش: در اينجا معني تهي دست و بي چيز و بي نوا مي دهد (به قرينه ي بيت سوم)/ شيرين سخن: خوش بيان، صفت شاعر

آرایه ها: چشم و چراغ: کنايه است از محبوبترين و شاخص ترين فرد، محبوب عزيزالوجود/تناسب در نظر با چشم و چراغ

واج آرایی: تکرار حروف «ش» و «ن» در بيت دوم

معنی بیت:معشوق سرمست بر من گذار کرد و به عنایت به این فقیر نگاهی افکند و گفت: ای فروغ دیده و روشنی بزم شاعران شیرین زبان

3-  تا کِی از سیم و زَرَت، کیسه تَهی خواهد بود

                 بنــدة من شو و بـَــرخور ز همه سیم تَنان

 موضوع بیت:پندپیر (نصیحت یار به عاشق خود-بندۀ درگاه دوست شدن)

مضمون بیت: معشوقان سیم تن

معنی واژگان: سيم و زر: نقره و طلا: منظور پول و ثروت است/ کيسه: جيب، مخزن پول/ تهي: خالي/ بنده: غلام، چاکر/ برخور: بهره مند شو، تمتّع برگير/ سيم تنان: زيبارويان خوش اندام سفيد بدن

آرایه ها: نوعی جناس در  سيم در سيم تنان با سيم در مصراع اول

واج آرایی: تکرار آواي «s» و «z»

معنی بیت: تا چند تهی دست مانی برخیز و بندة عشق من باش و با من عشق بورز که گویی از همه سیم بران بهره برده ای ( که گفته اند چونکه صد آمد نود هم پیش ماست)

……………………………….

4-  کَمتَر از ذَرِّه نه‌ای، پَست مَشو، مِهر بِوَرز

                      تا به خَلوَتگَهِ خورشید رَسی چَرخ زَنان

موضوع بیت: پندپیر(نصیحت یار به عاشق خود-عزّت عاشقی)

مضمون بیت: عشق و عرفان

معنی واژگان:ذرّه: مقصود اجزاء ريزي است که در پرتو آفتاب در فضا ديده مي شود و وقتي با دقّت با آنها مي نگري گويي قصد دارند به آسمان بروند و به خورشيد برسند و اين حالت در ادب فارسي باعث تعبيرات دل انگيزي شده است که يکي از آنها همين بيت است/ نئي: نيستي/ پست مشو: احساس حقارت مکن، حقير مشو/ مهر بورز: عاشق شو، عاشقي کن/ خلوتگه: خلوتخانه، محل آسايش، مقام قرب/ خورشيد: کنايه از معشوق است/ چرخ زنان: رقص کنان و شادي کنان.

آرایه ها:تناسب در ذرّه و خورشيد و چرخ زنان/ایهام تناسب درکلمه مهر در «مهر بورز» با «خورشيد»

واج آرایی: تکرار حرف «ر»

معنی بیت: کم از ذره نیستی، از مقام خود تنزل مکن و عشق بورز تا سیرکنان و گردش کنان به سرا پردة آفتاب تابان رسی و به خورشید پیوندی

………………………..

5-  بر جهان تکیه مکن ور قَدَحی مَی داری

                    شادیِ زُهره جَبینان خور و نازُک بَدَنان

موضوع بیت: پندپیر(نصیحت یار به عاشق خود-دنیا و بی اعتباری آن (دوری از تعلق دنیا و رویکردبه معشوق)

مضمون بیت: (عدم اعتماد به دنيا) (خوشباشي)

معنی واژگان:تکيه مکن: اعتماد و اطمينان مکن/ ور: و اگر/قدح: جام شراب/ شادي: به سلامتي به افتخار/ زهره جبينان: زيبارويان، خوش چهرگان/ نازک بدنان: خوش اندامان، لطيف تنان.

آرایه ها: تناسب در قدح و مي و شادي … خوردن

واج آرایی: تکرار حروف «ي» و «ن»

معنی بیت: بر دنیا اعتماد مکن و اگر ساغری باده داری، به شادی و سلامت آنان بنوش که لطیف اندامند و فروغ زیبایی مانند پرتو ناهید از چهره شان می درخشد.

…………………………………

6-  پیرِ پِیمانه کَشِ من، که رَوانش خوش باد

                 گفت: پَرهیز کن از، صُحبَتِ پِیمان شِکَنان

 موضوع بیت: پندپیر(نصیحت یار به عاشق خود)-عهد(دوری از پیمان شکنان)

مضمون بیت: دوري از عهدشکنان

معنی واژگان:پير پيمانه کش: مقصود همان پير مغان است (پيمانه کش هم به معني شرابخوار و هم به معني ساقي است ولي در اين بيت به قرينه ي کلمه ي «من» معني دوم مقصود است.) /صحبت: همنشيني/پيمان شکن: کسي که به عهد خود وفا نمي کند، عهدشکن.

آرایه ها: نوعی جناس در پيمان و پيمانه

واج آرایی: تکرار حروف «ن» و «پ»

معنی بیت: مرشد و راهنمای من پیر میخانة معرفت که روان وی شاد باد.گفت: از مصاحبت عهد شکنان دوری کنید، یا آنکه مقصود دوری کردن از صحبت کسانی است که پیمان روز الست را شکستند و جز خدا را پرستیدند.

…………………………

7-  دامَنِ دوست به دَست آر و زِ دُشمَن بگسل

              مَـردِ یَزدان شو و فارِغ گُـــذَر از اَهـرِمَنان

موضوع بیت: پندپیر(نصیحت یار به عاشق خود)-دوست و دشمن (دوری از دشمن )

مضمون بیت: يزدان و اهريمن

معنی واژگان:دامن به دست آوردن: التجا بردن، پناه بردن/ بگسل: دوري گزين/ يزدان: خدا، ايزد (و با وسعت معني، اهورامزدا)/ فارغ: آسوده/ اهرمنان: شياطين.

آرایه ها: تضاد در يزدان و اهرمن /تضاد در  دوست و دشمن.

واج آرایی: تکرار حرف «ن» و آواي «s» و «z»

معنی بیت: دست توسل به دامن دوست بزن و از بدخواه پیوند ببر، مرد طریق حق باش و آسوده دل از گزند دیو خویان و شیطانان براه کمال بپوی.

………………………….

8-  با صَبا در چَمَــنِ لاله سَحَــــر می‌گفتم

              که شهیدانِ که‌اند این همه خونین کَفَنان؟

موضوع بیت:عشق(گفتگوی عاشقانه)

مضمون بیت: راز تقدير

معنی واژگان:صبا: بادي که از شمال يا مشرق مي وزد و غالباً عطرآگين است چون از روي گلها و لاله ها و رياحين مي گذرد/ چمن لاله: باغ لاله/ خونين کفنان: مقصود لاله ها هستند که به جهت رنگ آنها تعبير خونين کفنان براي آنها به کار رفته است و از جهت ديگر چون معمولاً شهيد را با همان بدن پرخون کفن مي کنند، کفن او خونين مي شود./ البته اشاره حافظ به مردمان مظلومي است که در جنگهاي قرنهاي هفتم و هشتم به شهادت رسيده اند

واج آرایی: تکرار حرف «ن» در بيت «8»

معنی بیت: سحرگاه به باد صبا در باغ لاله میگفتم که این گلهای سرخ کفن های کدام شهیدان اند؟

9-  گفت: حافظ من و تو مَحرَمِ این راز نه‌ایم

         از مِیِ لَعل حِکایَت کن و شیرین دَهَنان

موضوع بیت: کتمان اسرار

مضمون بیت: راز تقدير

معنی واژگان: محرم» رازدار، آشنا/ مي لعل: شراب گلگون/ شيرين دهنان: زيبارويان خوش سخن و خوش لب و دهان/ حکايت کن: گفتگو کن، سخن بگو.

آرایه ها:تناسب در محرم و راز / تضاد در راز و حکايت کردن

واج آرایی: تکرار حرف «ن» در بيت «8»/ تکرار حرف «ن»

معنی بیت: صبا پاسخ داد، ای حافظ من و تو آگاهی از این راز نداریم پس از این سخن درگذر و از می سرخ فام و از نوشین لبان بازگوی.

………………………….

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا