• *غزل 382 *

فاتِحه ای چو آمدی بر سَرِ خَسته ای، بِخوان

             لب بِگُشا که میدهد لَعلِ لَبَت به خسته  جان

1-فاتِحه ای چو آمدی بر سَرِ خَسته ای، بِخوان

               لب بِگُشا که میدهد لَعلِ لَبَت به مُرده جان

آنکه به پُرسِش آمد و فاتِحه خواند و میرَوَد

               گو، نَفَسی که روح را میکنم ازپِیَت رَوان

2-آنکه به پُرسِش آمد و فاتِحه خواند و میرَوَد

               گو، نَفَسی که روح را میکنم ازپِیَش رَوان

ای که طَبیب خسته ای، روی و زبانِ من ببین

             کاین دَم و دودِ سینه ام، بارِ دِلَست بر زبان

3-ای که طَبیب خسته ای، رویِ زبانِ من ببین

             کاین دَم و دودِ سینه ام، بارِ دِلَست بر زبان

4-گرچه تَب استخوانِ من کرد ز مِهر گَرم و رفت

             همچو تَبَم نمیرود، آتشِ مِهر از استخوان

خالِ دلم ز خالِ تو هست در آتشش وطن

    جِسمَم از آن چو چشمِ تو خسته شدست و ناتوان

جان و دلم ز خالِ تو هست در آتشش وطن

    چشمم از آن دو چشمِ تو خسته شدست و ناتوان

5-حالِ دلم ز خالِ تو هست در آتشش وطن

    چشمم از آن دو چشمِ تو خسته شدست و ناتوان

6-باز نِشان حَرارَتَم ز آبِ دو دیده و ببین

               نَبضِ مرا که میدهد هیچ ز زندگی نشان؟

آنکه مُدام شیشه­ام از مَیِ عِشق داده است

            شیشه­ام از چه میبرد پیشِ طَبیب این زمان؟

7-آنکه مُدام شیشه­ام از پیِ عیش داده است

            شیشه­ام از چه میبرد پیشِ طَبیب هر زمان؟

حافظ از آبِ زندگی شعرِ تو داده شَربَتَم

                تَرکِ طبیب کن، بیا نُسخة شربتم بخوان

8-حافظ از آبِ زندگی شعرِ تو داد شَربَتَم

                تَرکِ طبیب کن، بیا نُسخة شربتم بخوان

******************************

وزن غزل 382: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلان (بحر رجز مثمن مطوی مخبون مذال)

1-فاتِحه ای چو آمدی بر سَرِ خَسته ای، بِخوان

               لب بِگُشا که میدهد لَعلِ لَبَت به مُرده جان

موضوع بیت: عنایت (تمنای عنایت )

مضمون بیت: آرزوي ديدن معشوق و شنيدن سخن او

معنی واژگان:فاتحه: سوره ي اول قرآن، سوره ي حمد/ خسته: مجروح، بيمار و نالان/ لب بگشا: سخن بگو/ جان دادن (به): زنده کردن

قواعد: لعل لب: اضافه ي تشبيهي است يعني لب به لعل که جواهر سرخ رنگي است تشبيه شده است.

 آرایه ها:تناسب در خواندن و لب گشودن و لب / تناسب در خسته و مرده / نوعی تضاد در مرده و جان

واج آرایی: تکرار حرف «ب»

معنی بیت: چون بر بالین خسته دلی از عشق گذارت افتاد سورة الحمد یا فاتحه الکتاب را از کلام الله برای شفای وی بخوان و سخنی بگو که لعل نوشین لب تو بمرده جان تازه می بخشد.

………………………………….

2-آنکه به پُرسِش آمد و فاتِحه خواند و میرَوَد

               گو، نَفَسی که روح را میکنم ازپِیَش رَوان

موضوع بیت: عنایت (تمنای عنایت )

مضمون بیت: معشوق و عيادت از عاشق

معنی واژگان:پرسش: در اينجا به معني عيادت و بيمارپرسي است/ فاتحه: سوره ي اول قرآن، سوره ي حمد/ نفسي: لحظه اي (درنگ کن)/ از پيش: به دنبالش/ روان کردن: فرستادن

 قواعد: نفسی: فعل جمله به قرینة حالی محذوف است

آرایه ها:ایهام تناسب در کلمه ي «روان» يعني معني ديگر آن همان روح است./ تناسب در نفس و روح و روان / نوعی تضاد در آمد و مي رود / تناسب در فاتحه با روح و روان

واج آرایی: تکرار حرف «ر»

معنی بیت: بیاری که به تفقد و احوال پرسی ما قدم رنجه کرد و الحمدی خواند وآهنگ رفتن دارد، بگو که یک نفس درنگ کن تا در وقت جان دادن من شمع بالینم باشی و اگر بروی روح خود را بر پی تو می­فرستم.

…………………………

3-ای که طَبیب خسته ای، رویِ زبانِ من ببین

             کاین دَم و دودِ سینه ام، بارِ دِلَست بر زبان

موضوع بیت: عشق(وصف عاشقی)- درد و درمان

مضمون بیت: معشوق و طبيب درد دل

معنی واژگان:خسته: بيمار نالان، مجروح/ طبیب خسته: پزشک دلخسته/ بار: قشري سفيد رنگ که بر روي زبان بيمار در حال بيماري ظاهر مي شود و اشاره است به بار غم و اندوهي که بر دل است.

قواعد: طبیب خسته: مضاف و مضاف الیه

آرایه ها:تناسب در  طبيب و خسته و روي زبان و ديدن و دم و دود سينه و بار و دل و زبان / دم و دود: کنايه از غم و غصّه است.

واج آرایی: تکرار حرف «ب»

معنی بیت: ای آنکه پزشک این دلخسته­ای، بر روی زبانم نگاهی کن، چه آه و نالة سینة من که نشان غم دل است، آثارش بر روی زبان من پدید آمده است.

………………………………………….

4-گرچه تَب استخوانِ من کرد ز مِهر گَرم و رفت

             همچو تَبَم نمیرود، آتشِ مِهر از استخوان

موضوع بیت: ذکر(عاشق دائم به یاد معشوق است)

مضمون بیت: عشق ابدي

معنی واژگان:مهر: محبت و دوستي که در مصراع اوّل با طنز و شوخي به کار رفته است/ چه: در صفحة 452 جامع نسخ دیوان حافظ تألیف مسعود فرزاد «چو» بجای «چه» در چند نسخه آمده که بر متن ترجیح دارد.

 قواعد:آتش مهر: اضافه ي تشبيهي است يعني عشق و محبّت به آتش تشبيه شده است

آرایه ها: تناسب در تب و گرم و آتش و استخوان

معنی بیت: هر چند معشوق با گرمی عشق مانند تب استخوان مرا گرم کرد و سپس از من جدا شد، همانگونه که حرارت ملازم تب است، آتش عشق هم از استخوان من بیرون نمیرود.

………………………………

5-حالِ دلم ز خالِ تو هست در آتشش وطن

    چشمم از آن دو چشمِ تو خسته شدست و ناتوان

موضوع بیت: عشق (حال عاشق در غم خال و چشم یار )

مضمون بیت: خال و چشم معشوق و حال و چشم عاشق

معنی واژگان: حال دلم: در صفحة 452 جامع نسخ دیوان حافظ تألیف مسعود فرزاد «جان و دلم» بجای «حال دلم» آمده که بر متن ترجیح دارد و در مصراع دوم در چند نسخه بدل «جسمم» بجای «چشمم» آمده که بر متن ترجیح دارد یا مناسبترست/ وطن: جايگاه /آتشش: ضمير «ش» در اين ترکيب مربوط به وطن است يعني وطنش در آتش است/ خسته: بيمار و نالان، دردمند، مجروح/ ناتوان: ضعيف/

آرایه ها: وعی جناس در حال و خال / مصراع اول اشاره اي است به تشبهي خال به دانه ي اسپند و چهره ي يار به آتش/ مصراع دوم اولاً اشاره است به گريه ي عاشق ثانياً اشاره است به چشمان خمارآلود معشوق

واج آرایی: تکرار آواي «d» و «t»

معنی بیت: دل و جان من مانند خال سیاه تو که بر آتش رخسار نهاده است، در آتش عشق می­سوزد و تن من از تیر نگاه دیدگان تو مجروح و نزار شده است.

…………………………….

6-باز نِشان حَرارَتَم ز آبِ دو دیده و ببین

               نَبضِ مرا که میدهد هیچ ز زندگی نشان؟

موضوع بیت: عنایت (تمنای عنایت )

مضمون بیت: بيماري عاشق و طلب گريه ي معشوق

معنی واژگان:بازنشان: فرونشان، پايين ببر، ساکن کن/ حرارت: گرمي تب/ آب دو ديده: اشک/ نبض: رگ (دست) که معمولاً نشان دهنده ي حيات و علامت دهنده ي بيماري هاي مختلف است

آرایه ها: تناسب در باز نشاندن حرارت با آب / نوعی جناس در کلمه ي نشان در مصراع اوّل و دوم

واج آرایی: تکرار حرف «ن»

معنی بیت: با نثار اشک خود گرمی تب مرا بکاه و به نبض من بنگر که آیا حرکتی دارد و اثری از حیات ­ظاهر ­می­سازد؟

…………………………………

7-آنکه مُدام شیشه­ام از پیِ عیش داده است

            شیشه­ام از چه میبرد پیشِ طَبیب هر زمان؟

موضوع بیت: عشق(درمان عاشق نگران تنها به دست معشوق است)

مضمون بیت: ساقي پرستار

معنی واژگان:مدام: هميشه، با اشاره به معني ديگر مدام يعني شراب/ شيشه: مقصود صراحي شراب است/عيش: شادي/ شيشه: (در مصراع دوم) شيشه ي ادرار مريض/ از چه: چرا

آرایه ها: جناس در شيشه در دو مصراع / تناسب و ترادف در مدام و هر زمان

واج آرایی: تکرار حروف «ش» و «ي»

معنی بیت: کسی که همیشه شیشه شراب برای خوشی زندگی به من داده است چرا هر لحظه قارورة مرا به نزد حکیم می برد مگر نمی داند که این کار سودی ندارد و «درد عاشق نشود به بمداوای طبیب».

……………………………

8-حافظ از آبِ زندگی شعرِ تو داد شَربَتَم

                تَرکِ طبیب کن، بیا نُسخة شربتم بخوان

موضو ع بیت: حافظ و شعر او

مضمون بیت: شعر حافظ و آب زندگاني

معنی واژگان:آب زندگي: آب حيات، آبي که هرکس بياشامد زندگي جاودان و بدون مرض خواهد يافت/شربت: دارويي نوشيدني که طبيب به بيماران خود مي دهد/ نسخه ي شربت: مقصود همان اشعار حافظ است

آرایه ها:تناسب در  شربت و طبيب و نسخه / تناسب در آب و شربت / تناسب در شعر و نسخه و خواندن

معنی بیت: حافظ، کلام منظوم تو آب حیات به من نوشاند، پزشک را رها کن و بیا نسخة داروی شفابخش مرا که شعرست برخوان.

…………………….

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا