- *غزل 377*
ما برآریم شبی دست و دُعائی بِکُنیم
غَمِ هجرانِ ترا چاره ز جائی بکنیم
1-ما، شبی دست برآریم و دُعائی بِکُنیم
غَمِ هجرانِ ترا چاره ز جائی بکنیم
2-دلِ بیمار شد از دَست رَفیقان مَدَدی
تا طَبیبش به سَر آریم و دَوائی بکنیم
3-آنکه بی جُرم بِرَنجید و به تیغَم زد و رفت
بازش آرید خدا را که صَفائی بکنیم
4-خُشک شد بیخِ طَرَب، راهِ خَرابات کجاست؟
تا در آن آب و هَوا نَشو و نَمائی بکنیم
5-مَدَد از خاطرِ رندان طَلَب اِی دِل ورنه
کار صَعبَست، مَبادا که خطائی بکنیم
6-سایة طایرِ کم حوصله کاری نکند
طَلَب از سایة میمونِ هُمائی بکنیم
*در رَهِ نَفس کَزو سینۀ ما بُتکَده شد
تیرِ آهی بگشاییم و غزایی بکنیم
دلم از پرده بِشُد ،حافظِ خوش لهجه کجاست
تا به قَول و غَزَلَش ساز، نَوائی بکنیم
7-دلم از پرده بِشُد ،حافظِ خوش گوی کجاست
تا به قَول و غَزَلَش سازِ نَوائی بکنیم
******************************
وزن غزل 377: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلات(بحر رمل مثمن مخبون مقصور)
1-ما، شبی دست برآریم و دُعائی بِکُنیم
غَمِ هجرانِ ترا چاره ز جائی بکنیم
موضوع بیت: دعا(دعا برای به سرآمدن هجران)
مضمون بیت: آخرين چاره ي عاشق
معنی واژگان:دست برآوردن: دستها (را به درگاه خدا) بلند کردن/دعا کردن: دعا به دو مفهوم مثبت و منفي تعبير مي شود، بنابراين مي تواند دعاي نيکو باشد و مي تواند نفرين باشد/ هجران: دوري از معشوق/ جايي: در بيت مشخص است که اين «جا» درگاه خداست.
آرایه ها: تناسب در شب و دست برآوردن و دعا کردن
واج آرایی: تکرار حرف «ي» و آواي «آ»
معنی بیت: یک شب ما دست دعا به درگاه خدا بلند می کنیم و اندوه جدائی را بطریقی درمان می جوئیم.
………………………………..
2-دلِ بیمار شد از دَست رَفیقان مَدَدی
تا طَبیبش به سَر آریم و دَوائی بکنیم
موضوع بیت: عنایت(تمنای عنایت از یاران )
مضمون بیت: بيماري دل و طبيب او
معنی واژگان: مدد: کمک/ شد از دست: يعني به زودي از دست خواهد رفت / اين طبيب همان معشوق است و مداواي اين بيمار وصال معشوق است.
قواعد:شد از دست: (مستقبل محقق الوقوع) /مددی: جمله ایست که فعل آن بقرینة حالی محذوف است/ ضمير «ش» در طبيبش مربوط به «سر» است يعني طبيب به سرش آوريم
آرایه ها: تناسب در بيمار و از دست شدن و طبيب و دوا کردن
واج آرایی: تکرار حروف «د» و «ر» و «ي»] معنی بیت: اي ياران، دل بيمار و عاشقم از دست رفت. به داد دلم برسيد و مرا ياري کنيد تا طبيب عشق يعني معشوق را بر سر اين بيمار بياوريم و آن را درمان کنيم.
محصول بيت ــ دل بيمار از دست رفت. اى رفيقان كمكى كنيد تا كه طبيبى به سرش بياوريم و درمانش كنيم: كوشش كنيم و دواى دردش را پيدا كنيم.
مرادش از طبيب، جانان مىباشد.
…………………….
3-آنکه بی جُرم بِرَنجید و به تیغَم زد و رفت
بازش آرید خدا را که صَفائی بکنیم
موضوع بیت: طلب (طلب دوام عیش)
مضمون بیت: آرزوي ديدن يار
معنی واژگان:جرم: گناه/ تيغ: شمشير، که در آنجا شمشير خشم و غضب مقصود است/ بازش آيد: او را دوباره برگردانيد/ خدا را: براي خدا، به خاطر خدا/ صفا کردن: آشتي کردن
واج آرایی:تکرار حرف «ر» و «ب»
معنی بیت: آنکه گناه ناکرده از من آزرده خاطر شد و بتیغ جفا مرا دل بخست و از من جدائی جست، شما را بخدا سوگند می دهم که او را بازگردانید تا بر دست یکدیگر برسم درویشان بنشان تجدید صفا و رفع کدورت بوسه دهیم.
……………………………..
4-خُشک شد بیخِ طَرَب، راهِ خَرابات کجاست؟
تا در آن آب و هَوا نَشو و نَمائی بکنیم
موضوع بیت: خانقاه و خرابات در برابر هم(خرابات روح را زنده می کند)
مضمون بیت: ميخانه و شادي
معنی واژگان: خرابات: ميخانه
قواعد:بيخ طرب (اضافه ي استعاري) شادي و طرب به درختي تشبيه شده است که ريشه دارد (و اکنون اين ريشه خشک شده است).
آرایه ها: تناسب در بيخ و خشک شدن و آب و هوا و نشو و نما کردن
واج آرایی: تکرار حرف «ب»
معنی بیت: نهال شادی پژمرد، راه میخانة را بما نشان دهید تا در آب و هوای خوش آن پرورش یابیم و ببالیم.
……………………………
5-مَدَد از خاطرِ رندان طَلَب اِی دِل ورنه
کار صَعبَست، مَبادا که خطائی بکنیم
موضوع بیت: پیر و استاد (استمداد از پیر)
مضمون بیت: همّت رندان
معنی واژگان:مدد: کمک /خاطر رندان: درون رندان، دل رندان/ رندان: کساني که ظاهري بد و باطني نيکو دارند و از دقايق عمر براي رسيدن به حق استفاده مي کنند/ اي دل: عزيز من/ کار: مقصود کار عشق است و رسيدن به معشوق/ صعب: سخت، مشکل/ مبادا: نکند که/ خطا کردن: اشتباه کردن
واج آرایی: تکرار حرف «د» و آوای «t» و نزدیکی مخرج آن ها
معنی بیت: دلا، از توجه باطنی وارستگان یاری بجوی و گرنه کار سخت دشوارست، نباید که براه خطا و طریق ناصواب رویم.
……………………….
6-سایة طایرِ کم حوصله کاری نکند
طَلَب از سایة میمونِ هُمائی بکنیم
موضوع بیت:شرح صدر (شرح صدر اولیاء راهگشاست )
مضمون بیت: مرشد توانا
معنی واژگان:طاير: پرنده/کم حوصله: حوصله در اصل به معني چينه دان مرغ است و در فارسي به معناي طاقت و توانايي صبر و شکيبايي آمده است، بنابراين کم حوصله هم به معني مرغي است که چينه دان کوچک داشته باشد و هم به معني مرغي است که طاقت و توانايي و صبر و شکيبايي نداشته باشد/ مقصود از طاير کم حوصله: پير و مرشد ناآگاه و کم ظرفيت و ناشکيباست/ ميمون: مبارک/ هما: مرغي است که «استخوان خورد و جانور نيازارد» و مي گويند سايه ي او بر سر هرکس بيفتد خوشبخت (همايون) مي شود، مقصود از هما در بيت پير و مرشد آگاه و شکيباست
آرایه ها:تناسب در طاير و حوصله و هما و ميمون / در سایه تشخیص به کا رفته است/ تکرارملیح سایه
واج آرایی: تکرار آوای «ای» و «ی»
معنی بیت: از سایة رهبری پرنده اندک حوصله و کم بضاعت (باستعاره مقصود سالک تازه کار و کم تجربه) در راه سلوک کاری ساخته نیست، از عنایت فرخندة همای بلند پرواز آسمان معرفت(پیر دلیل) مدد می جوئیم، خواجه در غزل دیگر فرماید:
من بسر منزل عنقا نه به خود بردم راه
قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم
………………………………..
7-دلم از پرده بِشُد ،حافظِ خوش گوی کجاست
تا به قَول و غَزَلَش سازِ نَوائی بکنیم
موضوع بیت:قبض و بسط
مضمون بیت: حافظ خوش گوي و قول و غزل
معنی واژگان:دلم از پرده بشد: راز دل من آشکار شد، کلمه ي «پرده» به معني مقام در موسيقي نيز هست/ خوش گوي: خوش سخن و خوش آواز/ قول: ترانه در هنر موسيقي قطعه ي اول از تصانيف و غزل قطعه ي دوم از تصانيف است/ساز نواکردن: هماهنگي کردن، نوايي ساز کردن.
آرایه ها: تناسب در پرده و خوش گوي و قول و غزل و ساز و نوا /ایهام تناسب در «پرده» / دلم از پرده بشد در مفهوم کنایی به کار رفته است.
واج آرایی: «د» در مصراع اول و آوای «gh» در مصراع دوم
معنی بیت: دل من آشفته و پریشان شد، حافظ نغز گفتار کجاست تا با ترانه و چامة او نوائی خوش ساز کنیم.
………………………….