- *غزل 375*
صوفی بیا که جامۀ سالوس برکشیم
وین نَقشِ زَرق را، خَطِ بُطلان به سَر کشیم
1- صوفی بیا که خِرقة سالوس برکشیم
وین نَقشِ زَرق را، خَطِ بُطلان به سَر کشیم
2-نَذر و فُتوحِ صومعه در وَجه مَی نهیم
دَلقِ ریا به آبِ خَرابات برکشیم
فردا اگرنه روضة رِضوان به ما دهند
غِلمان زغُرفه حور زجَنَّت به دَر کشیم
3-فردا اگرنه روضة رِضوان به ما دهند
غِلمان زروضه حور زجَنَّت به دَر کشیم
4-بیرون جَهیم سرخوش و از بَزمِ صوفیان
غارَت کنیم باده و شاهِد به بَرکشیم
بیرون جَهیم سرخوش و از بَزمِ عارفان
غارَت کنیم باده و شاهِد به درکشیم
کام از جهان بِران که ببخشد خدا گناه
روزی که رَختِ جان به جَهانی دگر کشیم
5-عِشرَت کنیم، ورنه به حَسرَت کَشَندِمان
روزی که رَختِ جان به جَهانی دگر کشیم
سِرِّ قضا که در تُتُقِ غیب مُنزَویست
مَستانه اش نِقاب زِرُخساره برکشیم
6-سِرِّ خدا که در تُتُقِ غیب مُنزَویست
مَستانه اش نِقاب زِرُخسار برکشیم
کو عشوه ای زابرویِ او تا چو ماهِ نو
گویِ سپهر در خَمِ چوگانِ زَرکشیم
7-کو جِلوه ای زابرویِ او تا چو ماهِ نو
گویِ سپهر در خَمِ چوگانِ زَرکشیم
8-حافظ نه حَدِّ ماست چُنین لافها زدن
پای از گلیمِ خویش چرا بیشتر کشیم
******************************
وزن غزل 375: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلات (بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف مقصور)
1- صوفی بیا که خِرقة سالوس برکشیم
وین نَقشِ زَرق را، خَطِ بُطلان به سَر کشیم
موضوع بیت: خرابات و خانقاه در برابر هم (تمنای گذشتن از سالوس خانقاهی )
مضمون بیت: صوفي و خرقه و ريا
معنی واژگان:صوفي: در غزلهاي حافظ معمولاً صوفي با بار منفي به کار رفته است و حافظ با صوفيان زمان خود چنين برخوردي دارد/ خرقه: دلق مرقّع، لباس صوفيان که معمولاً از پاره هاي پارچه هاي رنگارنگ درست شده است/ سالوس: ريا و حيله، ريايي، حيله گرانه/ برکشيدن: از سر به در آوردن (لباس) /نقش: نشانه، اثر/ زرق: تزوير و نفاق/ خط بطلان به سر کشيدن: از ميان بردن (اشاره است به نوشته ي نادرست که روي آن خط مي کشند و آن را باطل و نادرست حساب مي کنند)
قواعد: خرقة سالوس: تشبیه صریح، نیز نگاه کنید بغزل2 بیت2
آرایه ها: تناسب در صوفي و خرقه و برکشيدن /تناسب در نقش و خط و به سرکشيدن
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ي» و آوای «s»، خط بطلان به سر کشيدن در مفهوم کنایی به معنای از ميان بردن به کار رفته است.
معنی بیت: ای صوفی شتاب کن تا دلق ریا را از تن برکنیم و بر این نشان نیرنگ و فریب و ظاهر سازی خط نابودی بکشیم و آن را محو کنیم.
……………………………….
2-نَذر و فُتوحِ صومعه در وَجه مَی نهیم
دَلقِ ریا به آبِ خَرابات برکشیم
موضوع بیت: خرابات و خانقاه در برابر هم (شستن خرقه به آب خرابات)
مضمون بیت: خانقاه و خرابات
معنی واژگان:نذر: آنچه از مال که به خاطر پيمان با خدا به اين و آن مي دهند/ فتوح: مال يا چيزي که به صورت رايگان و صدقه براي پير خانقاه مي آورند/ صومعه: خانقاه/ وجه: پول /در وجه نهادن: براي چيزي خرج کردن و صرف کردن/ دلق: خرقه /دلق ريا: خرقه ي ريايي که براي جلب توجّه نذر و فتوح دهندگان پوشيده مي شود/ آب خرابات: شراب، باده /برکشيدن: غسل دادن، آب کشيدن.
آرایه ها: تناسب در نذر و فتوح و صومعه و دلق /تناسب در مي و آب خرابات
واج آرایی: تکرار حرف «ر»
معنی بیت: نذر و نیازی که در عبادتگاه فراهم شده است، در راه می صرف کنیم و خرقه ریائی را بآب باده تطهیر کنیم و پاک سازیم.
……………………………..
3-فردا اگرنه روضة رِضوان به ما دهند
غِلمان زروضه حور زجَنَّت به دَر کشیم
موضوع بیت: اولیای الهی(قدرت بی منتهای اولیای الهی )
مضمون بیت: طغيان
معنی واژگان:فردا: روز قيامت/ روضه ي رضوان: بهشت/ غلمان: پسران زيباي بهشتي/ روضه: باغ (بهشت)/ حور: زنان سياه چشم زيباي بهشتي/ جنّت: باغ (بهشت)/ به درکشيم: بيرون مي کشيم.
آرایه ها: تناسب در فردا و روضه ي رضوان و غلمان و حور و جنّت
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ن»
معنی بیت: اگر فردای قیامت باغ رضوان یا بهشت را به ما نبخشند، رضوان، دربان بهشت را از باغ مینو و خدمتگاران ساده روی بهشتی را از بهشت بیرون می رانیم.
…………………………………..
4-بیرون جَهیم سرخوش و از بَزمِ صوفیان
غارَت کنیم باده و شاهِد به بَرکشیم
موضوع بیت: خرابات و خانقاه در برابر هم (غارت بادۀ خراباتی)
مضمون بیت: (طغيان) (صوفيان و بزم آنان)
معنی واژگان:سرخوش: سرمست و شادان/ بزم: مجلس شادي و عيش و نوش/ باده: شراب/ شاهد: زيباروي جوان و شاداب/ به برکشيدن: در آغوش کشيدن./ اشاره ي طنزآلودي است که صوفيان زمان در نهان مجلس بزمي دارند که در آن شراب و شاهد فراوان است
آرایه ها: تناسب در بزم و سرخوش و باده و شاهد و به برکشيدن
واج آرایی:تکرار حروف «ر» و «ي» و «ب» و «م»
معنی بیت: سر مست بیرون می دویم و از عشرتکدة صوفیان شراب به تاراج می بریم و شاهد زیبای بزم را در آغوش می گیریم.
…………………………………
5-عِشرَت کنیم، ورنه به حَسرَت کَشَندِمان
روزی که رَختِ جان به جَهانی دگر کشیم
موضوع بیت: غنیمت شمردن فرصت
مضمون بیت: غنيمت دانستن دم و خوشباشي
معنی واژگان:عشرت کردن: به عيش و نوش پرداختن/ حسرت: نااميدي، بدون بهره بردن از اين دنيا/ رخت کشيدن: سفر کردن./ در بعضي قرائت ها«به حسرت کشندمان» به فتح کاف خوانده اند يعني به تأسف و دريغ واداشتن که آن هم مي تواند وجهي داشته باشد.
قواعد: رخت جان: اضافه ي تشبيهي است يعني جان به وسايل سفر تشبيه شده است. آرایه ها: رخت جان به جهان دیگر کشیدن کنایه از مردن است.
واج آرایی: تکرار حرف «ر» و «ک»
معنی بیت: (براساس نسخۀ کُشَندمان) خوش بگذرانیم و اگر عشرت نکنیم، رویدادهای ناگوار جهان ما را با اندوه و تأسف در آن روز که باید سامان و اسباب سفر جان را به آن جهان فراهم کنیم، خواهند کشت.
……………………………………..
6-سِرِّ خدا که در تُتُقِ غیب مُنزَویست
مَستانه اش نِقاب زِرُخسار برکشیم
موضوع بیت: کتمان سِرّ(افشای راز)
مضمون بیت: مستي و طغيان
معنی واژگان:سرّ: راز/ تتق: پرده، سراپرده، پرده ي جلو جلوگا عروس/ غيب: عالم پنهاني/ منزوي: پنهان، مستور/ مستانه: مانند مستان/ نقاب: روبند، پرده ي چهره/ رخسار: چهره
قواعد: تتق غیب: تشبیه صریح
آرایه ها: تناسب در سرّ و تتق و غيب و منزوي و نقاب / تناسب در نقاب و رخسار و برکشيدن
واج آرایی: تکرار حرف «ت» و «ر»
معنی بیت: شاهد راز الهی را که در پردة غیب نهانست، در شور مستی روی بند از چهره اش برمی گیریم، خواجه در غزل دیگر فرماید:
راز درون پرده زرندان مست پرس
کاین حال نیست زاهد عالی مقام را
……………………………..
7-کو جِلوه ای زابرویِ او تا چو ماهِ نو
گویِ سپهر در خَمِ چوگانِ زَرکشیم
موضوع بیت:تجلی (طلب تجلی جمالی ابرو)
مضمون بیت: (ابروي يار) (وصال و ارزش آن)
معنی واژگان:جلوه: نمود، تجلي/ ماه نو: هلال/ خم: خميدگي، سرکج چوگان/چوگان: چوب سرکجي که در ميدان چوگان بازي با آن گوي را مي زنند/ زر: طلا/ ديدن يار و وصال او باعث پيروزي عاشق است به گونه اي که گويي آسمانها را فتح کرده است
قواعد:گوي سپهر: اضافه ي تشبيهي است يعني آسمان به گوي ميدان چوگان بازي تشبيه شده است.
آرایه ها: (به علت زرد بودن هلال آن را به چوگان زر تشبيه کرده است.)/ابروي يار به ماه نو و ماه نو به چوگان زر تشبيه شده است/ تناسب در ابرو و ماه نو و خم چوگان /تناسب در ماه نو و سپهر /تناسب در گوي و چوگان /جناس در زر و در
واج آرایی: تکرار حرف «و»
معنی بیت: جلوه و کرشمه ای از ابروی دوست کجاست تا با دیدار آن هلال وار گوی فلک را در خم چوگانی زرین بگیریم.
……………………………………..
8-حافظ نه حَدِّ ماست چُنین لافها زدن
پای از گلیمِ خویش چرا بیشتر کشیم
موضوع بیت: مقام تسلیم و رضا(هرکسی باید حدّ خود را بشناسد)
مضمون بیت: انفعال از طغيان
معنی واژگان:حدّ: اندازه، مرز اجتماعي، موقعيت و صلاحيت/ پاي از گليم خويش بيشتر کشيدن: از حدّ خود تجاوز کردن
آرایه ها: پاي از گليم خويش بيشتر کشيدن در مفهوم کنایی به کار رفته است.
واج آرایی: تکرار حرف «ش» در مصراع دوم
معنی بیت: ای حافظ، این گونه گزافه گوئی و خودستائی تجاوز از حد خویش است و ما نباید از گلیم خود پا فراتر گذاریم.
……………………………………