- *غزل 372*
بُگذار تا زِ شارِعِ میخانه بگذریم
کزبَهرِجُرعه ای همه مُحتاجِ آن دَریم
بُگذار تا به شارِعِ میخانه بگذریم
کزبَهرِجُرعه ای همه مُحتاجِ این دَریم
1- بُگذار تا زِ شارِعِ میخانه بگذریم
کزبَهرِجُرعه ای همه مُحتاجِ این دَریم
روزِ نُخُست چون دَرِ رِندی زدیم و عشق
شَرط آن بُوَد که جُز رَهِ این شیوه نسپریم
2- روزِ نُخُست چون دَمِ رِندی زدیم و عشق
شَرط آن بُوَد که جُز رَهِ آن شیوه نسپریم
3- جایی که تَخت و مَسنَدِ جَم میرََوَد به باد
گر غم خوریم، خوش نبود به که مَی خوریم
4- تا بو که دست در کَمَرِ او توان زدن
در خونِ دِل نشسته چو یاقوتِ اَحمَریم
5- واعِظ مکن نصیحتِ شوریدگان، که ما
با خاکِ کویِ دوست به فِردوس نَنگَریم
6- چون صوفیان به حالَت و رَقصَند مُقتَدا
ما نیز هم به شَعبَده دستی برآوریم
از جُرعة تو خاکِ زمین قَدرِ لَعل یافت
بیچاره ما که پیشِ تو از خاک کمتریم
7- از جُرعة تو خاکِ زمین دُرّ و لَعل یافت
بیچاره ما که پیشِ تو از خاک کمتریم
8-حافظ چو رَه به کُنگِرة کاخِ وصل نیست
با خاکِ آستانة این دَر به سَر بریم
******************************
وزن غزل 372: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلات(بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف مقصور)
1- بُگذار تا زِ شارِعِ میخانه بگذریم
کزبَهرِجُرعه ای همه مُحتاجِ این دَریم
موضوع بیت: ولایت (توسل به دامن ساقی )
مضمون بیت: گذر از کوي ميخانه
معنی واژگان:بگذار: اجازه بده/ شارع: گذرگاه، کوي/ جرعه: مقداري از هر مايع که به يک دم آشاميده شود، در اينجا مقداري شراب مقصود است/ محتاج: نيازمند/ اين در: مقصود در ميخانه است.
آرایه ها:تناسب در جرعه و میخانه
واج آرایی: تکرار حرف «ر»
معنی بیت: بما رخصت (اجازه) بده تا قدم در راه راست و گشادة میکدة عشق بنهیم،چه همه برای نوشیدن یک آشام(جرعه) از بادة معرفت نیازمند این آستانیم، عبرت نائینی گوید:
ما خمار آلودگان محتاج یک پیمانه ایم
بهر یک پیمانه می عمریست در میخانه ایم
…………………………
2- روزِ نُخُست چون دَمِ رِندی زدیم و عشق
شَرط آن بُوَد که جُز رَهِ آن شیوه نسپریم
موضوع بیت: عهد(وفای به عهدالستی)
مضمون بیت: پاي بندي به عشق و رندي
معنی واژگان:روز نخست: مقصود روز ازل يا روز الست/ دم زدن: سخن گفتن/ رندي: ظاهري بد و باطني نيکو داشتن و از دقايق عمر خويش براي رسيدن به حق استفاده کردن/ شيوه: روش/ سپردن: طي کردن
آرایه ها:تلمیح
واج آرایی:تکرار حرف « ن»
معنی بیت: چون در روز الست که خداوند بر پرستش عاشقانة خود از آفریدگان پیمان میگرفت، ما قلندروار بدعوی محبت کمر بستیم، لازمة پیمان دوستی آنست که بجز طریق عشق بر راهی نپوییم.، نیزنگاه کنید بغزل 24 بیت 1
…………………………..
3- جایی که تَخت و مَسنَدِ جَم میرََوَد به باد
گر غم خوریم، خوش نبود به که مَی خوریم
موضوع بیت: دنیا و بی اعتباری آن
مضمون بیت: دنيا و غم و مي
معنی واژگان:مسند: تکيه گاه، جايگاه نشستن و تکيه کردن/ جم: جمشيد که مقصود همان حضرت سليمان عليه السلام است که باد تحت اختيار او بود و از اين جهت مي رود به باد داراي ايهام است يکي آنکه با باد حرکت مي کند و ديگر آنکه از بين مي رود که مقصود اصلي اين معني دوم است.
آرایه ها:تناسب در تخت و مسند و جم
واج آرایی:تکرار حروف «خ» و «م»
معنی بیت: در گذرگاه دنیای فانی که تخت و کرسی جم یا سلیمان پیامبر هم دستخوش نابودی میشود، اگر غصّه خوریم پسندیده نیست، بهتر آن است که باده نوشیم و غم نخوریم.
……………………………..
4- تا بو که دست در کَمَرِ او توان زدن
در خونِ دِل نشسته چو یاقوتِ اَحمَریم
موضوع بیت: عشق(خون دل خوردن در راه وصال)
مضمون بیت: رنج و غم براي رسيدن به وصال محبوب
معنی واژگان:بوکه: شايد که/ کمر: کمربند، در زمان قديم «ميان» به معني کمر و «کمر» به معني کمربند به کار مي رفت، معمولاً کمربندها را با جواهر،مرصّع مي کردند که ياقوت يکي از آنهاست/ دست زدن: گرفتن /خون دل: کنايه از رنج و زحمت و غم و غصّه است/ معمولاً براي سرخ تر شدن يا درخشان شدن سرخي لعل و ياقوت آن را در خون و معمولاً خون جگر قرار مي دادند/ ياقوت احمر: ياقوت سرخ
قواعد: بوکه: مخفف بود که بمعنی باشد که، شبه جمله، قید تمنی بمعنی کاش، نیز نگاه کنید بغزل 12 بیت 5 /احمر: صفت یاقوت
آرایه ها: تناسب در کمر و ياقوت /تناسب در خون دل و ياقوت احمر /تناسب درکمر و ياقوت
واج آرایی:تکرار حرف «ن»
معنی بیت: تا باشد که روزی دست ما به کمربند یار برسد، مانند یاقوت سرخ غرقه در خون دل شده ایم و رنج میکشیم.
…………………………….
5- واعِظ مکن نصیحتِ شوریدگان، که ما
با خاکِ کویِ دوست به فِردوس نَنگَریم
موضوع بیت: مراتب عبادت کنندگان(مقام احرار)
مضمون بیت: از در خويش خدا را به بهشتم مفرست
آرایه ها:تناسب در واعظ و نصیحت/تناسب درکوی دوست و فردوس.
واج آرایی:تکرار حرف «ک»
معنی بیت: ای نصیحتگو به ما آشفته سران دل از دست داده اندرز مده که ما با داشتن غبار کوی دوست به بهشت نعیم هم التفاتی نمی کنیم.
…………………………..
6- چون صوفیان به حالَت و رَقصَند مُقتَدا
ما نیز هم به شَعبَده دستی برآوریم
موضوع بیت: رندی (رندی با اهل ریا برای به سلامت ماندن)
مضمون بیت: صوفيان و سماع
معنی واژگان:صوفيان: درويشان (البته با ديدي منفي) /حالت: سرمستي، بيرون شدن از وضع عادي/ رقص: سماع صوفيانه/ مقتدا: پيشوا، رهبر/ شعبده: تقليد، تردستي /دست برآوردن: رقصيدن، دست بالا بردن./ استعمال کلمه ي «شعبده» و ترکيب «دستي برآوريم» با ظرافت است که حالت و رقص صوفيان را نوعي شعبده مي داند
قواعد: مقتدا: اسم مفعول از اقتداء
آرایه ها:تناسب در صوفیان و حالت و رقص
واج آرایی:تکرار آوای «s»
معنی بیت: اکنون که مردم در وجد و سماع صوفیان را به پیشوائی خود برگزیده اند، ما هم مانند این ریاکاران صوفی نما به نیرنگ دستی به سماع از آستین بیرون می آوریم و بازارخودراگرم می کنیم.
………………………………
7- از جُرعة تو خاکِ زمین دُرّ و لَعل یافت
بیچاره ما که پیشِ تو از خاک کمتریم
موضوع بیت: قابلیت و فاعلیت-شرح صدر
مضمون بیت: عاشقان و خاک زمين
معنی واژگان:جرعه ي تو: مقصود جرعه اي از جام شراب خورده شده بوسيله ي محبوب است که معمولاً به ياد کسي يا کساني بر خاک ريخته مي شد/ درّ و لعل: مرواريد و لعل (که جواهري سرخ رنگ است) شراب سفيد به مرواريد و شراب سرخ به لعل تشبيه شده است/ کمر: بي ارزش تر
آرایه ها:تصرید خاک/تناسب در لعل و دُرّ
واج آرایی:تکرار حرف «خاک»
معنی بیت: از جرعة جام تو خاک لعل فام و مرواریدگون گشت (دانه های لعل و مروارید گوئی بدست آورد)، درمانده و محروم مائیم که پیش تو به قدر خاک راه هم ارزش نداریم.
…………………………..
8-حافظ چو رَه به کُنگِرة کاخِ وصل نیست
با خاکِ آستانة این دَر به سَر بریم
موضوع بیت: مقام رضا(رضا به دادۀ الهی)
مضمون بیت: عاشق قانع
معنی واژگان:کنگره: دندانه هاي سر ديوار کاخ و عمارت.
قواعد: کاخ وصل (اضافه ي تشبيهي) يعني وصال محبوب، يعني رسيدن به او، به قصري تشبيه شده است.
آرایه ها: تضاد در آستانه و کنگره /تناسب در کنگره و کاخ و خاک آستانه / نوعی تناسب ظریف در سر و آستانه
واج آرایی:تکرار آوای «h»
معنی بیت: ای حافظ، چون راه به بالای قصر وصال بسته است، ناگزیر ما با غبار این درگاه میسازیم و بدان دل خوش کرده ایم.
……………………………