- * غزل 371 *
ما حاصِلِ خود در سَرِ خُمخانه نهادیم
مَحصولِ دُعا در رهِ جانانه نهادیم
1-ما درسِ سَحَر در رَهِ میخانه نهادیم
مَحصولِ دُعا در رهِ جانانه نهادیم
2-در خَرمَنِ صَد زاهِدِ عاقل زند آتش
این داغ، که ما بر دِلِ دیوانه نهادیم
سلطانِ اَزَل گَنجِ غمِ عشق به ما داد
تا روی بِدین منزلِ ویرانه نهادیم
3-سلطانِ اَزَل گَنجِ غمِ عشق به ما داد
تا روی درین منزلِ ویرانه نهادیم
4-در دل ندهم رَه پس از این مِهرِ بُتان را
مُهرِ لبِ او بر درِ این خانه نهادیم
در خِرقِه ازین بیش مُنافِق نتوان بود
بُنیاد بَراین شیوۀ رِندانه نهادیم
در خِرقِه ازین بیش مُنافِق نتوان بود
بُنیادَش ازاین شیوۀ رِندانه نهادیم
5-در خِرقِه ازین بیش مُنافِق نتوان بود
بُنیاد ازین شیوۀ رِندانه نهادیم
چون میرَوَد این کَشتیِ سَرگشته که آخِر
جان در سَرِ این گوهرِ یکدانه نهادیم
6-چون میرَوَد این کَشتیِ سَرگشته که آخِر
جان در سَرِ آن گوهرِ یکدانه نهادیم
7-اَلمِنَّهُ لِلَّه که چو مابی دل و دین بود
آن را که لَقَب عاقِل و فَرزانه نهادیم
8-قانِع به خیالی زتو بودیم چو حافظ
یا رب چه گِدا هِمَّت و بیگانه نهادیم
******************************
وزن غزل371: مفعول مفاعیل مفاعیل مفاعیل(بحر هزج مثمن اخرب مکفوف مقصور)
1-ما درسِ سَحَر در رَهِ میخانه نهادیم
مَحصولِ دُعا در رهِ جانانه نهادیم
موضوع بیت: زهد و رندی در برابر هم(زهد خالصانه مقدمۀ مقامات عارفانه)
مضمون بیت: مي و معشوق
معنی واژگان:درس سحر: معمولاً مجالس درس در مدارس قديم صبح زود تشکيل مي شده است/در ره ميخانه نهاديم: به خاطر رفتن به ميخانه از دست داديم/ محصول دعا: ثواب و پاداش دعا/ جانانه: معشوق
آرایه ها: جانانه استعاره از معشوق/تناسب در سحر و دعا و جانانه
واج آرایی:تکرار حرف «ن» و آواي «آ»
معنی بیت: ما تدریس و علم آموزی سحرگاهی را در راه وصول بمیکدۀ عرفان رها کردیم و حاصل ورد و ذکر را که نتیجۀ عبادت چندین سالۀ ما بود، در کار عشق جانان از دست دادیم.
…………………………………..
2-در خَرمَنِ صَد زاهِدِ عاقل زند آتش
این داغ، که ما بر دِلِ دیوانه نهادیم
موضوع بیت: زهد و رندی در برابر هم(زهد خالصانه مقدمۀ مقامات عارفانه) عشق (داغ عشق)
مضمون بیت: عقل و عشق
معنی واژگان:خرمن: حاصل عمر/ زاهد: عابد و پرهيزگار/ آتش زدن: تباه کردن و از ميان بردن/ داغ: نشان، اشاره است به اين که در زمان قديم اگر زخمي بهبود حاصل نمي کرده است عاقبت آهني داغ مي کردند و بر روي مي آن مي گذاشتند تا بهبود يابد، و مقصود از داغ در اين بيت داغ و نشان عشق است/ در اين بيت مقابله اي هست ميان عقل و عشق، که مي گويد اين عشق حاصل عمر صد زاهد عاقل را آتش مي زند و از بين مي برد.
آرایه ها:نوعی تضاد و تناسب در خرمن و آتش / تضاد در عاقل و ديوانه
واج آرایی:تکرار حروف «د» و «ل»
معنی بیت: داغ عشقی که ما بر دل آشفته زدیم، در خرمن زهد صد پارسای خردمند آتش برمی افروزد و آن را میسوزاند.
………………………….
3-سلطانِ اَزَل گَنجِ غمِ عشق به ما داد
تا روی درین منزلِ ویرانه نهادیم
موضوع بیت: هبوط ( عشق بخشش الهی در هبوط است )
مضمون بیت: عشق ازلي
معنی واژگان:سطان ازل: معشوق حقيقي، پروردگار جهان/ تا: از وقتي که/ رو نهادن: توجّه کردن، سفر کردن/ منزل ويرانه: اين جهان خاکي، اين دنيا
آرایه ها: گنج غم عشق: غم عشق به گنج تشبيه شده است/تناسب در ويرانه با گنج
واج آرایی:تکرار حروف «ن» و «ر»
معنی بیت: آنگاه که بویران سرای خاک ازعالم پاک آمدیم، خداوند فرمانفرمای ازل و ابد گنج غم عشق را بما بخشید.
…………………………………
4-در دل ندهم رَه پس از این مِهرِ بُتان را
مُهرِ لبِ او بر درِ این خانه نهادیم
موضوع بیت:مقام اخلاص
مضمون بیت: دل يکتاپرست
معنی واژگان:بتان: زيبارويان خوش قد و قامت/ مهر لب: بوسه، لبان معشوق به جهت کوچکي به نگين انگشتري تشبيه مي شده است که معمولاً مهر اشخاص بر روي چنين نگيني حک مي شده است و مهر کردن جايي نشانه ي آن بوده است که کسي نبايد به آن دسترس پيدا کند.
آرایه ها: نوعی جناس در مِهر و مُهر
واج آرایی:تکرار حروف «د» و «ر» و «ه»
معنی بیت: ازین پس عشق زیبایان را در خانۀ دل من راه نیست، چه بر در این سرای نقش و نشان لب یار را نگاشتیم و بنام و نشان وی مهر کردیم.
………………………………..
5-در خِرقِه ازین بیش مُنافِق نتوان بود
بُنیاد ازین شیوۀ رِندانه نهادیم
موضوع بیت: خرابات و خانقاه در برابرهم(روی نهادن از زهد ریایی به عشق خدایی)
مضمون بیت: تغيير جهت از نفاق به رندي
معنی واژگان:خرقه: لباس تقوي و درويشي/ منافق: دورو، متظاهر/ بنياد: اساس کار/ شيوه: روش/ رندانه: مانند رندان که ظاهري بد و باطني نيکو دارند و از دقايق عمر براي رسيدن به حق استفاده مي کنند./ نفاق در خرقه يعني آنکه ظاهري نيک و باطني بد داشتن و متظاهر بودن به زهد و تقوي ولي بد عمل و بد طينت بودن که شيوه رندانه برعکس آن است
قواعد: از این شیوۀ رندانه: از حرف اضافه در اینجا بمعنی بر بکار رفته است.
واج آرایی: تکرار حرف «ن»
معنی بیت: در دلق پشمینۀ صوفیگری بیش ازین نباید دوروئی نمود، ما اساس کار را بر راه و رسم رندان پاکباز استوار کردیم که دیگر منافق نباشیم.
……………………………..
6-چون میرَوَد این کَشتیِ سَرگشته که آخِر
جان در سَرِ آن گوهرِ یکدانه نهادیم
موضوع بیت: عشق (گوهر مقصود نایاب است)
مضمون بیت: جان دادن در راه معشوق
معنی واژگان:چون: چگونه/ کشتي سرگشته: کشتي بي هدف حيات و حوادث و سرنوشت/ آخر: عاقبت/ در سر … نهادن: فدا کردن، از دست دادن/ گوهر يکدانه: جواهر بي نظير، مقصود معشوق است.
آرایه ها: این کشتی سرگشته: باستعاره مقصود کشتی حیات است و مراد از گوهر یکدانه باستعاره دُرِّ یکتای مقصود/تناسب درکشتي و رفتن و گوهر يکدانه
واج آرایی: تکرار حرف «ر»
معنی بیت: کشتی زندگی(حیات) چگونه بسرگشتگی و حیرت بر دریای وجود پیش میرود که ما بفرجام جان گرامی را در راه یافتن گوهر یگانه مراد باختیم و بمقصود نرسیدیم؟
……………………………..
7-اَلمِنَّهُ لِلَّه که چو مابی دل و دین بود
آن را که لَقَب عاقِل و فَرزانه نهادیم
موضوع بیت: عشق و عقل (عاشقان عاقل ترین مردمانند)
مضمون بیت: عاقل ترين مردمان عاشقانند
معنی واژگان:المنّة الله: شکر خدا را/بي دل و دين: عاشق/ عاقل و فرزانه: خردمند
آرایه ها: تضاد در عاقل و فرزانه با بي دل و دين
واج آرایی:تکرار حرف «ل»
معنی بیت: کسی را که خردمند و فیلسوف میخواندیم، سپاس خدای را که چون نیک بدیدیم، او هم مانند ما دل ودین باخته بود.
………………………………….
8-قانِع به خیالی زتو بودیم چو حافظ
یا رب چه گِدا هِمَّت و بیگانه نهادیم
موضوع بیت: همّت (همّت والا شرط رسیدن به مقصود است )
مضمون بیت: خيال معشوق و همّت عاشق
معنی واژگان:خيال: تصوّر /گداهمّت: داراي اراده ي کوتاه/ بيگانه نهاد: ناآشنا، بي معرفت.
آرایه ها:تناسب در قانع و گدا
واج آرایی:تکرار «د»
معنی بیت: ما حافظ وار بخیال عشق تو خوشیم، پروردگارا چه کوتاه همّت و ناآشنا با معرفتیم که خواستار وصال که کمال مطلوب عاشقان است نشدیم.
……………………………….