*غزل 365*

1- عُمریست تا به راهِ غَمَـت رو نهاده‌ایم

           روی و ریایِ خَلق به یِک سو نهاده‌ایم

ماپیشِ خاکِ پایِ تو صَد رو نهاده‌ایم

           روی و ریایِ خَلق به یِک سو نهاده‌ایم

*بِنهاده ایم بارِ جهان بر دِلِ ضعیف

وین کار و بار بسته به یک مو نهاده ایم

2- طاق و رَواقِ مدرسه و قال و قیلِ عِلم

           در راهِ جــامِ و ساقـیِ مَه رو نهاده‌ایم

هم جان بِدان دو نرگسِ جادو سپرده‌ایم

           هم دِل بَرآن دو سُنبُلِ هـِندو نهاده‌ایم

 3- هم جان بِدان دو نرگسِ جادو سپرده‌ایم

           هم دِل بِدان دو سُنبُلِ هـِندو نهاده‌ایم

4- عُمــری گذشت، تا به امیـدِ اِشارَتی

           چَشمی بِدان دو گوشة ابرو نهاده‌ایم

 5- ما مُلکِ عافیَت نه به لَشکَر گرفته‌ایم

          ما تَخـتِ سَلطَنَت نه به بـازو نهاده‌ایم

تا سِحرِ چَشمِ یار چه بازی کند که کار

           بُنیاد بــر کـِــرِشمـة جادو نهاده‌ایم؟

6- تا سِحرِ چَشمِ یار چه بازی کند که باز

           بُنیاد بــر کـِــرِشمـة جادو نهاده‌ایم؟

7-  بی زُلفِ سَرکَشَش سَرِ سودایی از مَلال

           همچون بنفشه بــر سَرِ زانــو نهاده‌ایم

بی نازِ نرگِسَش سَرِ سودایی از مَلال

           همچون بنفشه بــر سَرِ زانــو نهاده‌ایم

8-  در گوشة امیــد، چــو نَظارِگانِ ماه

           چشمِ طَلَب بر آن خَمِ ابرو نهاده‌ایم

بر بویِ عیدِ وَصل، چــو نَظارِگانِ ماه

           چشمِ طَلَب بر آن خَمِ ابرو نهاده‌ایم

*هُشیار و عاقلیم که بر دست و پایِ دِل

                زنجیر و بند از خَمِ گیسو نهاده ایم

9- گفتی که حافظا دِلِ سرگشته‌ات کُجاست؟

            در حَلقه‌های آن خَـمِ گیسو نهــاده‌ایم

******************************

وزن غزل 365: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلات(بحر مضارع اخرب مکفوف مقصور)

1- عُمریست تا به راهِ غَمَـت رو نهاده‌ایم

           روی و ریایِ خَلق به یِک سو نهاده‌ایم

موضوع بیت: عشق (غم عشق ازلی است)-ننگ و نام(گذشتن از ننگ و نام و شهرت گریزی )

مضمون بیت: عشق طولاني و باصفا

معنی واژگان:عمري است: مدّت زيادي است، از آغاز زندگي تاکنون/ تا: که /راه غم: مسيري که به غم عشق محبوب منتهي مي شود/ رونهادن: توجّه کردن، پيش گرفتن/ روي و ريا: دورويي و نفاق/ به يک سو نهادن: کنار گذاشتن

قواعد: روی و ریا: روی بمعنی نفاق و دورنگی و با ریا بصورت اتباع آید بمعنی ریا، ریا عطفی تفسیری است ( نقل از لغت نامة دهخدا)؛ یا آنکه میتوان گفت روی و ریا اسم مرکب است که از ترکیب عطفی ساخته شده، ریا بکسر اول مخفف ریاء مصدر باب مفاعله عربی است بمعنی خود را بنیکی بخلق نمودن و خلاف اعتقاد خود را نشان دادن

آرایه ها: نوعی جناس در رو در مصراع اوّل و روي در مصراع دوم نوعي

واج آرایی: تکرار حرف «ر»

معنی بیت: روزگار درازی است که ما براه عشق تو گام نهاده ایم و خودنمائی و ظاهرسازی در برابر مردم را ترک گفته ایم.

……………………………………

2- طاق و رَواقِ مدرسه و قال و قیلِ عِلم

           در راهِ جــامِ و ساقـیِ مَه رو نهاده‌ایم

موضوع بیت: علم حصولی در برابر علم شهودی

مضمون بیت: مقابله علم و عشق

معنی واژگان: طاق و رواق: گنبد و پيش خانه/ قال و قيل: قال و مقال، گفتگو و نزاع لفظی، بحث و جدال/ در راه … نهادن: به خاطر … ترک کردن

قواعد: قال و قیل: اسم مرکب ساخته شده از ترکیب عطفی؛ در عربی قال و قیل و قول مصدر است بمعنی گفتن

آرایه ها: تناسب در طاق و رواق /جناس درقیل و قال /تناسب درعلم و مدرسه /تناسب در جام و ساقی

 واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ق»

معنی بیت: محراب و پیشخانة مدرسه و گفتگوی علمی را در راه نوشیدن باده معرفت و دیدار شاهد ماهروی حقیقت از کف نهاده ایم.

…………………………………………

3- هم جان بِدان دو نرگسِ جادو سپرده‌ایم

           هم دِل بِدان دو سُنبُلِ هـِندو نهاده‌ایم

موضوع بیت: صفات محبوب(دل به صفات محبوب در نگاه و گیسو بستن)

مضمون بیت: چشم و زلف معشوق

معنی واژگان:جادو: ساحر، دلربا/ جان سپردن: در راه کسي يا چيزي با ميل و علاقه حاضر به فداکاري شدن/ دل نهادن: دل دادن و علاقه مند شدن/ هندو: سياه/ دو سنبل هندو: دو شاخة سنبل مشکین

آرایه ها: نرگس: استعاره از چشم است/ نرگس جادو: باستعاره مقصود دو چشم افسونگر یار/ سنبل: استعاره از زلف معشوق است/ دو سنبل هندو: باستعاره زلف سیاه یار، هندو مجازاً بمعنی سیاه بکار میرود صفت سنبل نیز نگاه کنید بغزل 3 بیت (1).

واج آرایی: تکرار حروف «د» و «ن» و آواي «آ»

معنی بیت: هم جان را به آن دو چشم مست افسونگر سپرده ايم و هم دل را اسير گيسوان سياه و تابدار معشوق کرده ايم؛ يعني دل و جان را در راه عشق يار باخته ايم.

محصول بيت ــ ما جانمان را به آن دو نرگس جادوى يار يعنى به دو چشمانش تسليم نموده‌ايم و دل‌مان را به آن دو سنبل هندويش واگذار كرده‌ايم.

مراد: به دو زلفش كه چون دو سنبل هندو است سپرده‌ايم.

خلاصه جان‌مان را به دو چشمان و دل‌مان را به دو زلفانش داده‌ايم.

……………………………………

4- عُمــری گذشت، تا به امیـدِ اِشارَتی

           چَشمی بِدان دو گوشة ابرو نهاده‌ایم

موضوع بیت: انتظار(در انتظار عنایت دوست)

مضمون بیت: آرزوي کرشمه ي يار

معنی واژگان:گوشه ي ابرو: گوشة کمان ابرو، جايگاه کرشمه و نيم نگاه است.

آرایه ها: گوشة ابرو: استعارة مکنیه/تناسب در اشارت و چشم و گوشه ي ابرو

واج آرایی: تکرار حروف «ش» و «ي»

معنی بیت: عمري است که به گوشه ي ابروي يار چشم اميد بسته ايم تا اشاره ي لطف و محبّتي از آن ببينيم.

……………………………………..

5- ما مُلکِ عافیَت نه به لَشکَر گرفته‌ایم

          ما تَخـتِ سَلطَنَت نه به بـازو نهاده‌ایم

موضوع بیت: مقام امن وعافیت(گذشتن از ریاست و حشمت دنیایی-عافیت دارالقرار سالک است)

مضمون بیت: عشق و سلامت و سلطنت

معنی واژگان:ملک: پادشاهي./عافيت: سلامت و سعادت/ بازو: مقصود زور و قدرت ظاهري است

آرایه ها:تناسب در ملک و لشکر و گرفتن و تخت و سلطنت و بازو

واج آرایی: تکرار حرف «م»

معنی بیت: ما کشور آسودگی و ایمنی را با سپاه مسخر نکرده ایم و اورنگ فرمانروائی ما بر دلها بقوت دست نیست، بلکه بآزادگی و رادمردی در عالم عشق سلطنت یافته ایم.

………………………………..

6- تا سِحرِ چَشمِ یار چه بازی کند که باز

           بُنیاد بــر کـِــرِشمـة جادو نهاده‌ایم؟

موضوع بیت: ابدال ( مقام تلوین در پیشگاه چشم محبوب )

مضمون بیت: کرشمه ي يار

معنی واژگان:سحر: جادو/ باز: دوباره/کرشمه: به گوشه ي چشم اشاره ي لطف آميز کردن، غمزه/ جادو: ساحر، سحرکننده.

آرایه ها:  تناسب درسحر و جادو /تناسب در چشم و کرشمه / نوعي جناس در بازي و باز

واج آرایی:  تکرار آواي «آ»

معنی بیت: نمیدانیم که افسون دیدة دوست چه نقشی خواهد زد و با ما چه خواهد کرد، چه ما بار دیگر اساس کار دل بر غمزة جادوئی وی نهاده ایم.

…………………………………….

7-  بی زُلفِ سَرکَشَش سَرِ سودایی از مَلال

           همچون بنفشه بــر سَرِ زانــو نهاده‌ایم

موضوع بیت: انتظار (در انتظار زلف یار)

مضمون بیت: زلف يار

مضمون بیت: زلف يار

معنی واژگان:زلف سرکش: گيسوان بلند/ سر سودايي: سري که پر از عشق و جنون است/ ملال: دلتنگي/ بنفشه: منظور گل بنفشه است و شکل آن منظور نظر بوده است که گلبرگهاي بنفشه آن چنان روي شاخه ي خود خم شده که گويي سر بر زانو نهاده است، ضمناً ارتباط بنفشه با زلف يار هم در نظر بوده است (تاب بنفشه مي دهد طرّه ي مشک ساي تو)

آرایه ها: جناس در سر و سر / تناسب در زلف و سرکش و سر

واج آرایی: تکرار حرف «س»

معنی بیت: جدا از گیسوی دراز و بلند وی سر سودازده و آشفته از عشق را بسبب دلتنگی بنفشه وار بر زانوی غم گذاشته ایم.

………………………………………

8-  در گوشة امیــد، چــو نَظارِگانِ ماه

           چشمِ طَلَب بر آن خَمِ ابرو نهاده‌ایم

موضوع بیت: انتظار (در انتظار تجلی ابروی یار )

مضمون بیت: ابروي يار

معنی واژگان: نظّارگان: نگرندگان، مشتاقان ديدن و مشاهده/ ماه: مقصود هلال ماه است که مانند ابروي يار است.

قواعد: چشم طلب: اضافه ي اقتراني است.

آرایه ها: گوشه ي اميد: اميد و آرزو به گوشه اي تشبيه شده است که منتظران دين هلال ماه در آن ايستاده اند/تناسب در گوشه و نظارگان و چشم و خم و ابرو / کلمه ي «ماه» علاوه بر اشاره به ابروي يار اشاره اي هم به چهره ي يار دارد

واج آرایی: تکرار حرف «م»

معنی بیت: در کنج خانة امید مانند تماشاگران ماه چشم بر طلوع خم ابروی هلالی یار نهاده ایم تا دیده بدیدارش روشن شود.

……………………………………….

9- گفتی که حافظا دِلِ سرگشته‌ات کُجاست؟

            در حَلقه‌های آن خَـمِ گیسو نهــاده‌ایم

موضوع بیت: مقام حیرت(اسارت دل در حلقه های گیسوی یار)

مضمون بیت: دل حافظ و زلف معشوق

معنی واژگان:سرگشته: حيران و اشاره اي است به شکل دل و «قلب»/ حلقه ها: پيچ و تاب.

آرایه ها: تناسب در سرگشته و حلقه ها و خم و گيسو

واج آرایی:تکرار حرف«س» و «گ»

معنی بیت: گفتي که اي حافظ، دل سرگردان و آواره ات کجاست؟ آن را در حلقه هاي زلف تابدار و پيچيده ات به بند کشيده ايم.

محصول بيت ــ خطاب به جانان مى‌فرمايد: تو گفتى اى حافظ دل سر گشته و حيرانت كجاست؟ در حلقه‌هاى آن خم گيسويت است: دلم گرفتار شكنج زلفت شده، پس در نزد توست و به جاى ديگر نرفته.

سؤال به طريق تجاهل واقع شده.

………………………………………….

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا