• *غزل 362*

1- دیدار شُد مُیَسَّر و بوس و کِنار هم

           از بَخـت شُکر دارم و از روزگار هم

2- زاهِد بُرو که طالِع اگر طالِعِ من است

           جامَم به دست باشد و زُلفِ نِگار هـم

ما عِیبِ کَس به رِندی و مَستی نمی‌کنیم

           لَعلِ بُتان خوش است و مَیِ خوشگوار هم

 3- ما عِیبِ کَس به مَستی و رِندی نمی‌کنیم

           لَعلِ بُتان خوش است و مَیِ خوشگوار هم

4- ای دِل بِشارتـی دَهَمَت مُحتَسِب نماند

           و از مَی جهان پُر است و بُتِ میگُسار هم

5- خاطِر به دستِ تَفرقه دادن نه زیرَکیست

           مَجموعــه‌ای بِخــواه و صُراحی بیار هم

بــر خاکیانِ عشق فَشان جُرعة لَبَت

           تا خاک لَعل گون شود و مُشکبار هم

6- بــر خاکیانِ عشق فَشان جُرعة لَبَش

           تا خاک لَعل گون شود و مُشکبار هم

 7- آن شُد، که چشمِ بَد نِگَران بودی از کَمین

           خَصم از میان بِرَفت و سِرِشک از کِنار هم

8- چون کایِنات جُمله به بویِ تو زنده‌اند

           ای آفتـــاب ،سایــه ز ما بَـرمَدار هم

9- چون آبِ رویِ لاله و گل فِیضِ حُسنِ توست

        ای اَبــرِ لُطف بـَــر مَنِ خاکـی بِبار هم

10- حافظ اسیر زُلفِ تو شد از خدا بِتَرس

             وز اِنتِصافِ آصـِــفِ جَـم اِقتِدار هم

11- بُرهانِ مُلک و دین که ز دَست وِزارتش

             ایــّام کان، یَمین شد و دریــا یَسار هم

12- بر یادِ رأیِ اَنوَرِ او آسمان به صبح

            جان می‌کند فِدا و کَواکِب نِثار هم

گویِ زمین رُبودة چوگانِ عَدلِ توست

             ویـن بَرکَشیده گُنبَدِ نیلی حِصار هم

13- گویِ زمین رُبودة چوگانِ عَدلِ اوست

             ویـن بَرکَشیده گُنبَدِ نیلی حِصار هم

14- عَزمِ سَبُک عِنانِ تو در جُنبِش آورد

             ایــن پایدار مرکزِ عالـی مَدار هم

15- تا از نتیجة فَلَک و طــور دور اوست

             تبدیلِ ماه و سال و خَزان و بهار هم

16- خالی مَباد کاخِ جَلالَش ز سَروَران

             و از ساقیانِ سَروقـَــدِ گُلعِذار هم

******************************

وزن غزل 362: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (بحرمضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)

1- دیدار شُد مُیَسَّر و بوس و کِنار هم

           از بَخـت شُکر دارم و از روزگار هم

موضوع بیت: رؤیت (بخت مساعد برای دیدار)-توفیق

مضمون بیت: وصال

معنی واژگان:ديدار: ملاقات/ کنار: در آغوش کشيدن/ بخت: طالع/ روزگار: زمانه، گردش فلک

آرایه ها:تناسب در دیدار و بوی و کنار /تکرارملیح  هم

واج آرایی: تکرار حرف «ر» و آواي «آ»

 معنی بیت: هم از بخت و اقبال نيک خود و هم از زمانه سپاس گزارم که سرانجام ديدار معشوق و بوسيدن و در آغوش کشيدن او برايم ميسّر گشت.

محصول بيت ــ ديدار ميسر شد و هم‌چنين بوس و كنار: براى من ميسر شد كه دلبر را به كنار خود بگيرم. بنابر اين از يارى اقبال خود و از روزگار شكر گزارم. يعنى طالعم يارى كرد و روزگار هم مساعد من شد تا به مراد رسيدم.

…………………………

2- زاهِد بُرو که طالِع اگر طالِعِ من است

           جامَم به دست باشد و زُلفِ نِگار هـم

موضوع بیت: رؤیت (بخت مساعد برای دولت دیدار)-توفیق

مضمون بیت: شادي از بخت مساعد

معنی واژگان:زاهد: شخص پرهيزگار و متّقي که معمولاً از نظر حافظ رياکار است/ طالع: بخت/ جام: مقصود جام شراب است/نگار: معشوق زيبارو

آرایه ها:تناسب در جام و زلف نگار /تناسب در  زلف و دست / تکرار ملیح طالع

واج آرایی:تکرار حرف «ل»

معنی بیت: زاهد دور شو که اگر بخت و طالع همان است که من دارم، پس ساغر شراب و گيسوي معشوق زيبا در دست من خواهد بود.

محصول بيت ــ اى زاهد برو كه اگر طالع طالع من است يعنى آن طور كه من اقبال خود را مى‌شناسم قدح و زلف نگار هر دو را به‌دست مى‌گيرم: از هر حيث طالعم موافق و مساعد من است.

……………………….

3- ما عِیبِ کَس به مَستی و رِندی نمی‌کنیم

           لَعلِ بُتان خوش است و مَیِ خوشگوار هم

موضوع بیت: سالک و گریز از بدی ها (عیب جویی از دیگران نکردن )

مضمون بیت: مستي و رندي

معنی واژگان:عيب کردن: ايراد گرفتن، سرزنش کردن/ رندي: ظاهري بد و باطني نيکو داشتن و از دقايق عمر براي رسيدن به حق استفاده کردن/ لعل بتان: لبان زيبارويان/ خوش: دلپذير/ مي خوشگوار: شراب گوارا

آرایه ها: در بيت لف و نشر مشوّش وجود دارد يعني لعل بتان مربوط به رندي و مي خوشگوار مربوط به مستي است/ تناسب در مستی و می و لعل یار

واج آرایی:تکرار «س»

معنی بیت: ما بر کسي به خاطر مستي و رندي خرده نمي گيريم، زيرا هم لب لعل گون معشوق، زيبا و دلکش است و هم شراب، گوارا و دل پذير.

محصول بيت ــ ما كسى را به سبب رندى و مستى عيب نمى‌كنيم: لب قرمز چون لعل محبوبان و باده صبح هر دو لذيذ و خوشگوار است و ما كسى كه به اين دو چيز پابند و علاقمند است عيبش نمى‌كنيم.

…………………………

4- ای دِل بِشارتـی دَهَمَت مُحتَسِب نماند

           و از مَی جهان پُر است و بُتِ میگُسار هم

موضوع بیت: توفیق (فراهم آمدن شرایط باده نوشی و بخت مساعد)

مضمون بیت: شادي از مرگ محتسب و رواج شادي و ميگساري

معنی واژگان:بشارت دادن: مژده دادن/ محتسب: امر و نهي کننده ي شرعي در شهر و نيز اشاره اي است به امير مبارزالدّين مظفري/ بت: زيباروي خوش قد و قامت/ مي گسار: ساقي/ اين غزل بعد از مرگ امير مبارزالدّين و در مدح برهان الدين ابونصر، فتح الله سروده شده است و اين زماني است که ميخانه ها باز شده است و مردم از تعصبهاي موذيانه ي امير مبارزالدّين نجات يافته اند

آرایه ها: نوعی تضاد در محتسب با مي و ميگسار / جهان پرست با تغيير نقطه جهان برست مي شود که با محتسب ارتباط دارد

واج آرایی: تکرار حرف «ت»

معنی بیت: دلا مژده ای بتو بدهم، محتسب که بازدارنده از نواهی شرع و منکر است رفت و مرد و گیتی از باده و ساقی زیبا همچنان پرگشته است.

………………………….

5- خاطِر به دستِ تَفرقه دادن نه زیرَکیست

           مَجموعــه‌ای بِخــواه و صُراحی بیار هم

موضوع بیت: کثرت و وحدت ( سالک کثرت گریز  در سایه بادة وحدت)-مقام جمع (عارف تفرقه گریزاست)

مضمون بیت: جمعيت خاطر

معنی واژگان:خاطر: دل، انديشه/تفرقه: پريشاني/ زيرکي: هوشياري، عاقل بودن/ مجموعه: دفتر شعر، جنگ، بياض و نيز سيني بزرگي که وسايل شرب باده در آن مي گذارند / صراحي: شيشه ي شراب

آرایه ها:نوعی تضاد در تفرقه و مجموعه /ایهام در مجموعه

واج آرایی: تکرار حرف «ر»

معنی بیت: دل بپریشانی سپردن از هوشیاری نیست، سفینه یا جنگ غزلی بجوی و شیشه مئی فراهم کن.

…………………

6- بــر خاکیانِ عشق فَشان جُرعة لَبَش

           تا خاک لَعل گون شود و مُشکبار هم

موضوع بیت: عنایت(تاثیر عنایت محبوب در عاشقان )

مضمون بیت: شادي و عاشقان در خاک خفته

معنی واژگان:خاکيان عشق: عاشقان به خاک خفته /فشاندن: نثار کردن، ريختن/ جرعه: مقداري از مايعات که به يک دم خورده شود، چند قطره/ جرعه فشاني: رسمي بوده است که در وقت نوشيدن شراب جرعه اي از آن را به ياد کسي يا کساني بر خاک مي ريخته اند/ لبش: مقصود لب معشوق است و بعضي ضمير «ش» را به صراحي در بيت قبل راجع مي دانند/ خاک: مقصود تربت همان خاکيان عشق است/ لعل گون: سرخ رنگ/ مشکبار: معطّر/ جام شراب معشوق مقصود جامي است که مقداري از آن را معشوق نوشيده است.

آرایه ها: نوعی جناس در خاکي و خاک / تناسب در جرعه و فشان و لعل گون و مشکبار

واج آرایی: تکرار حروف «ش» و «ک»

معنی بیت: بر خاکساران طریق محبت یک آشام (جرعه) از بادة لعل یار را نثار کن تا خاک تیره سرخ فام و مشک افشان شود؛ در قدیم رسم بوده است که بیاد یاران رفته هنگام میگساری جرعه ای بر خاک می افشاندند، مولوی گوید:

یا بیاد این فتادة خاکبیز

                  چونکه خوردی جرعه ای بر خاک ریز

…………………………………………….

7- آن شُد، که چشمِ بَد نِگَران بودی از کَمین

           خَصم از میان بِرَفت و سِرِشک از کِنار هم

موضوع بیت: مقام امن – رقیب(دفع شر رقیبان حسود از عاشق)

مضمون بیت: شادي از آزادي

معنی واژگان:آن شد: آن زمان سپري شد/ چشم بد: چشمي که نظرش با بدي و ناروايي توأم بود/ نگران: نگاه کننده، ناظر /کمين: جايي پنهان و دور از نظر/ خصم: دشمن، مقصود امير مبارزالدّين است/ سرشک: اشک خونين/ کنار: دامن، اطراف، دوطرف چهره و اندام.

آرایه ها:تناسب در چشم و نگران و سرشک / نوعی تضاد در ميان و کنار /تناسب در کمين و ميان و کنار

واج آرایی:  تکرار حرف «ن»

معنی بیت: آن روزگار گذشت و رفت که بدخواه از کمینگاه بقصد ما چشم دوخته بود، دشمن نابود گشت و آب دیده از کنار ما دور شد.

………………………………………………….

8- چون کایِنات جُمله به بویِ تو زنده‌اند

           ای آفتـــاب ،سایــه ز ما بَـرمَدار هم

موضوع بیت: عنایت (تمنای عنایت از خورشید محبوب سایه گستر)

مضمون بیت: سايه ي يار

معنی واژگان: کاينات: موجودات/ جمله: همه/ بوي: آرزو، رايحه/ سايه: حمايت

آرایه ها: تضاد در آفتاب و سايه /ایهام در بوی

واج آرایی: تکرار حرف «ی»

معنی بیت: چون همة هستی یافتگان بشوق و آرزوی تو زندگی میکنند، ای مهر هستی بخش جهان سایة لطف از سر ما برمگیر.

……………………………………………..

9- چون آبِ رویِ لاله و گل فِیضِ حُسنِ توست

        ای اَبــرِ لُطف بـَــر مَنِ خاکـی بِبار هم

 موضوع بیت: عنایت (تمنای عنایت از باران لطف محبوب)

مضمون بیت: آرزوي لطف معشوق

 معنی واژگان:آب: لطافت/ روي: چهره، مقصود گلبرگهاي لاله و گل است/ فيض: بخشش، فيضان، غلبه/حسن: زيبايي/ خاکي: از خاک خلق شده، متواضع.

قواعد: ابر لطف: (اضافه ي تشبيهي) لطف و مهرباني به ابر تشبيه شده است.

آرایه ها: تناسب در ابر و آب و خاک و باريدن / تناسب در لاله و گل و روي و حسن

واج آرایی: تکرار حرف «ر» در مصراع دوم.

معنی بیت: چون رونق و صفای چهرة لاله و گل بهره ای از جمال تست ای ابر کرم بر من خاکسار نیز نمی بیفشان.

………………………………….

10- حافظ اسیر زُلفِ تو شد از خدا بِتَرس

             وز اِنتِصافِ آصـِــفِ جَـم اِقتِدار هم

موضوع بیت: عشق(عشق و اسارت )

مضمون بیت: حافظ و مدح وزير

معنی واژگان: انتصاف: داد مظلوم را از ظالم گرفتن، عدل و انصاف را رواج دادن/ آصف: نام وزير حضرت سليمان که چون سرزمين فارس را ملک سليمان لقب داده اند، وزير ملک فارس ملقب به لقب آصف شده است، چنانکه مرحوم قزوینی در فهرست اسامی رجال دیوان حافظ نوشته اند مراد از آصف دراین جا برهان الدین ابونصر فتح الدین خواجه وزیر امیر مبارز الدین محمد است وزیر سلیمان عصر که آصف ثانی است و باندازه جمشید شاه توانائی دارد/جم: جمشيد که او را با سليمان يکي مي دانند/ اقتدار: قدرت و توانايي/ جم اقتدار: کسي که قدرت او مانند جمشيد يا سليمان است/ انتصاف: جزاى ظلم را به ظالم دادن است.

قواعد: آصف جم اقتدار: موصوف و صفت؛

آرایه ها:نوعی جناس در انتصاف و آصف

 واج آرایی: تکرار آواي «s» و «z»

معنی بیت: حافظ اسير زنجير زلف زيباي تو شد. از خدا بترس و هم از دادگري وزير زمان خواجه برهان الدّين که قدرت و شکوه سليمان را دارد، بيمناک باش.

محصول بيت ــ خطاب به جانان مى‌فرمايد: اهل نظر همگى اسير تو شدند پس از خدا بترس و هم‌چنين از انتصاف وزير آن پادشاهى كه در اقتدار مانند جم است ملاحظه كن.

………………………………………

11- بُرهانِ مُلک و دین که ز دَست وِزارتش

             ایــّام کان، یَمین شد و دریــا یَسار هم

موضوع بیت: مدح ممدوح

مضمون بیت: مدح وزير

معنی واژگان: برهان ملک و دين: خواجه برهان الدّين ابونصر، فتح الله پسر کمال الدين ابوالمعالي از وزيران دانشمند و هنرپرور و خوشنام زمان حافظ/ ز دست وزارتش: در اثر وزارت او/ ايّام: روزگار/ کان: معدن/ يمين: دست راست/ کان یمین: آنکه دست راستش مانند معدن زر و سیم بخشنده باشد/  يسار: دست چپ / دریا یسار: آنکه چون دریا توانگرست

قواعد: کان یمین: صفت ترکیبی مرکب از دو اسم کان (معدن) و یمین /دریا یسار: صفت ترکیبی

آرایه ها: نوعی تضاد و تناسب در يمين و يسار / نوعی ایهام تناسب در دست يا يمين و يسار

 واج آرایی: تکرار حرف «ي»

معنی بیت: برهان الملک والدین که از فیض مسند (دست) وزیری او روزگار دستی بخشنده مانند کان یافت و به توانگری و غنای دریا رسید.

………………………………………………

12- بر یادِ رأیِ اَنوَرِ او آسمان به صبح

            جان می‌کند فِدا و کَواکِب نِثار هم

موضوع بیت: تسبیح

مضمون بیت: مدح وزير

معنی واژگان:رأي انور: فکر و انديشه روشن و تابناک/ کواکب: ستارگان/ نثار کردن: به پاي کسي ريختن چيزهاي گرانبها/ پراکندن نور خورشيد به فدا کردن جان آسمان تعبير شده است و محو نور ستارگان به نثار کردن آنها

آرایه ها:تناسب در انور و صبح و کواکب

واج آرایی: تکرار آوای «آ»

معنی بیت: سپهر بیاد تدبیر روشن این وزیر بامدادان جان برخی (قربان) وی میسازد و مرواریدهای ستارگان را در قدمش می افشاند.

………………………………………………..

13- گویِ زمین رُبودة چوگانِ عَدلِ اوست

             ویـن بَرکَشیده گُنبَدِ نیلی حِصار هم

موضوع بیت: اولیای الهی ( عدالت گستری اولیا)

مضمون بیت: مدح وزير

معنی واژگان: گوی زمین: کرة خاک/ ربوده: از ميدان به در برده/ برکشيده: برافراشته/ گنبد نيلي حصار: آسمان نيلگون

قواعد: گوي زمين (اضافه ي تشبيهي): يعني کره ي زمين به گوي تشبيه شده است/چوگان عدل: (اضافه ي تشبيهي) عدل و داد به چوگان تشبيه شده است و چوگان عصاي سرکجي است که در ميان چوگان بازي با آن گوي را مي زنند و مي ربايند

آرایه ها: گنبد نیلی حصار: استعاره برای آسمان یا سپهر نیلگون

واج آرایی: تکرار حروف «ن» و «گ»

معنی بیت: کرة خاک همچون گوی در خم چوگان دادگری وی است و این گنبد بلند آسمان که باروئی نیلگون گرداگرد آن را فراگرفته است، نیز مسخّر اوست.

………………………………………….

14- عَزمِ سَبُک عِنانِ تو در جُنبِش آورد

             ایــن پایدار مرکزِ عالـی مَدار هم

 موضوع بیت: اولیای الهی ( عالم به فرمان اولیاست)- انسان کامل

مضمون بیت: مدح وزير

معنی واژگان:عزم: اراده، قصد/سبک عنان: تيزرو، تندرو/ مرکز پايدار عالي مدار: آسمان استوار فراخ گرد

قواعد: سبک عنان: صفت ترکیبی، عزم موصوف

آرایه ها:تناسب در  سبک عنان و جنبش و عالي مدار

 واج آرایی: تکرار حرف «ر»

معنی بیت: توسن ارادة سبک پوی تو زمین را که مرکز ثابت فلک بلند مدار و رفیع است، بحرکت در می آورد.

…………………………………..

15- تا از نتیجة فَلَک و طــور دور اوست

             تبدیلِ ماه و سال و خَزان و بهار هم

 موضوع بیت: اولیای الهی ( عالم به فرمان اولیاست)- انسان کامل

مضمون بیت: دعا در حق وزير

معنی واژگان:طور دور: چگونگي گردش

واج آرایی: تکرار حروف«و» و «ل» و آوای «آ»

معنی بیت: تا نوشدن فصلها و جانشین شدن سالی بسال دیگر و ماهی بماه دیگر زادة حرکت آسمان و شیوة گردش فلک است

16- خالی مَباد کاخِ جَلالَش ز سَروَران

             و از ساقیانِ سَروقـَــدِ گُلعِذار هم

 موضوع بیت: دعا(دعا در حق اولیا )

مضمون بیت: دعا در حق وزير

معنی واژگان: سروقد: خوش قد و قامت. گلعذار: زيبا، زيبارو

قواعد: کاخ جلال: (اضافه ي تشبيهي) جلال و جبروت ممدوح به کاخ تشبيه شده است و چنين تعبير مي کنيم: قصر با جلال و جبروت او.

آرایه ها: اين دو بيت موقوف المعاني و شريطه هستند و از اين رو بايد آن را قصيده به حساب آورد نه غزل، چون تعداد ابيات هم بيش از حدّ يک غزل است/ شريطه يعني دعائي در آخر قصيده که تا چنين و چنان است عمر و دولت ممدوح چنين و چنان باشد

واج آرایی: تکرار حروف«و» و «ل» و آوای «آ»

معنی ا بیات: سرای عظمت وی از بزرگان و ساقیان (نوشگران) سرو قامت گل چهره تهی مباد؛ این دو بیت که شریطه و دعاست باصطلاح موقوف المعانی است و بیکدیگر بستگی دارد.

………………………………….

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا