*غزل 360*
گر ازین منزلِ غُربَت به سویِ خانه روم
دِگَر آن جا کـــه رَوَم عاقِل و فَرزانه روم
1-گر ازین منزلِ ویران، به سویِ خانه روم
دِگَر آن جا کـــه رَوَم عاقِل و فَرزانه روم
2- زین سفر گر به سلامت به وَطَن بازرسم
نـَـذر کردم که هم از راه به مِیخانه روم
تا بگویم که چه کَشفَم شد ازین سِیر و سُلوک
بر دَرِ مَیکده با بـَـربَط و پِیمــانه رَوَم
3- تا بگویم که چه کَشفَم شد ازین سِیر و سُلوک
به دَرِ صــومعه با بـَـربَط و پِیمــانه رَوَم
آشنایانِ رَهِ عشق، گَـــرَم خون بخورند
ناکَسَم گر به شِکایَت بَرِ بیگانه رَوَم
4- آشنایانِ رَهِ عشق، گَـــرَم خون بخورند
ناکَسَم گر به شِکایَت سویِ بیگانه رَوَم
5- بعد ازین دستِ من و زُلفِ چو زَنجیرِ نِگار
چند و چنـد از پِیِ کامِ دِلِ دیوانه روم؟
6- گـر بِبینَم خَمِ ابرویِ چو مِحرابَش باز
سَجدِة شُکر کنم وز پِیِ شُکرانه روم
خُـرَّم آن دم که چو حافظ به نوایِ بَم و زیر
سَرخوش از مِیکَده با دوست به کاشانه روم
7-خُـرَّم آن دم که چو حافظ به تَولّایِ وزیر
سَرخوش از مِیکَده با دوست به کاشانه روم
*******************************
وزن غزل: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (بحر رمل مثمن مخبون محذوف)
1-گر ازین منزلِ ویران، به سویِ خانه روم
دِگَر آن جا کـــه رَوَم عاقِل و فَرزانه روم
موضوع بیت: مقام صحو بعد از محو
مضمون بیت: دلتنگي از يزد
معنی واژگان:منزل: جاي سکونت موقتي، معمولاً استراحتگاههاي وسط راه را منزل مي گفتند/ ويران: خراب/ خانه: مقصود شهر و ديار خود است/ دگر آنجا که روم: وقتي آنجا برسم/ فرزانه: عاقل، خردمند.
آرایه ها: نوعی تضاد و تناسب در منزل و خانه
واج آرایی: تکرار حرف «ر» و آواي «آ»
معنی بیت: اگر ازین ویران سرا بخانة خود بازگردم، از این پس که بآنجا رسم دیوانگی نخواهم کرد و دیگر ترک وطن نخواهم گفت
…………………………….
2- زین سفر گر به سلامت به وَطَن بازرسم
نـَـذر کردم که هم از راه به مِیخانه روم
موضوع بیت: مقام محو بعد از صحو(مقام امن الهی)
مضمون بیت: نذر حافظ براي رسيدن به حافظ
معنی واژگان:وطن: مقصود شيراز است که وطن مألوف حافظ است/ نذر کردن: با خدا پيمان بستن و بر خود واجب کردن چيزي مباح/ هم از راه: به مجرّد رسيدن به مقصد، بلافاصله
آرایه ها: تناسب در سفر و وطن و باز و رسيدن و راه و رفتن / نذر کردن و به ميخانه رفتن نوعي طنز لطيف و ظريف دارد
واج آرایی: تکرار حرف «م»
معنی بیت: نذر کردم که اگر از اين سفر به سلامت به وطن برگردم و غم غربت به پايان برسد، يک سر از آن راه به ميکده و خرابات بروم.
نذر کردم گر از اين غم به درآيم روزي
تا درِ ميکده شادان و غزل خوان بروم
(غزل 6 / 359)
محصول بيت ــ اگر از اين سفر به سلامت به وطنم برگشتم: به سلامت به خانهام رسيدم نذر كردهام كه به محض ورود به شهرم يكسره به ميخانه روم، يعنى اول ميخانه را زيارت بكنم و سپس به منزلم بروم.
…………………………
3- تا بگویم که چه کَشفَم شد ازین سِیر و سُلوک
به دَرِ صــومعه با بـَـربَط و پِیمــانه رَوَم
موضوع بیت: مقام صحو
مضمون بیت: مسافرت طاقت فرسا همچون سير و سلوک صوفيان
معنی واژگان:کشف: آشکار کردن، پديدار شدن/ سير و سلوک: مسافرت، سير معنوي و طي مدارج خاصّ که معمولاً صوفيان سالک راه طي مي کنند تا به مقام کشف و شهود برسند/ صومعه: خانقاه/ بربط: عود، يکي از سازهاي زهي است/ پيمانه: جام شراب
آرایه ها:تناسب در کشف و سير و سلوک و صومعه.
واج آرایی:تکرار حرف «ر» و آوای «س»
معنی بیت: تا باز گویم که در این سیر آفاقی و رهروی در طریق عرفان چه رازی از حقیقت بر من آشکار شد، بآستان عبادتگاه زاهد با ساز و ساغر میروم تا وی را با خبر سازم.
………………………..
4- آشنایانِ رَهِ عشق، گَـــرَم خون بخورند
ناکَسَم گر به شِکایَت سویِ بیگانه رَوَم
موضوع بیت: آشنا و بیگانه (روی به آشنا و پشت به بیگانه
مضمون بیت: آشنايان راه عشق
معنی واژگان:خون خوردن: به شدّت آزار دادن و اذيت کردن/ ناکس: ناجوانمرد، بي شخصيت.
آرایه ها: تضاد در آشنا و بيگانه
واج آرایی: تکرار حروف «ش» و «گ»
معنی بیت: اگر یاران طریق محبت خون مرا بریزند، نامردمم اگر باظهار گله و شکوه بنزد ناآشنایان بروم،
سعدی گوید:
چو میتوان بصبوری کشید جور عدو
چرا صبور نباشم که جورِ یار کشم
………………………….
5- بعد ازین دستِ من و زُلفِ چو زَنجیرِ نِگار
چند و چنـد از پِیِ کامِ دِلِ دیوانه روم؟
موضوع بیت: عروه الوثقی(چنگ یازی به عروه الوثقی)
مضمون بیت: زلف معشوق و دل ديوانه عاشق
معنی واژگان:و: حرف تخصيص است به معني «با»/ نگار: معشوق زيبارو/ چند و چند: تاکي، تا چند؟ /از پي: بدنبال/ کام: آرزو، خواسته./ معمولاً ديوانه اي را که از دستش به عذاب آمده باشند در زنجير مي کنند اکنون دل ديوانه را حافظ مي خواهد در زنجير زلف معشوق گرفتار کند.
آرایه ها:تناسب در زنجير و ديوانه / تناسب در دست و زلف و نگار
واج آرایی:تکرار حرف «ن»
معنی بیت: پس ازین دست توسل بسلسلة گیسوی یار برای دربند کردن دل دیوانه میزنم، آخر تا کی و تا چند بدنبال هوی و هوس بشتابم.
……………………..
6- گـر بِبینَم خَمِ ابرویِ چو مِحرابَش باز
سَجدِة شُکر کنم وز پِیِ شُکرانه روم
موضوع بیت: مقام شکر(شکر تنها در رسیدن به خم ابرو «مقام ولایت »میسر است)
مضمون بیت: ابروي يار
معنی واژگان:خم ابرو: انحنا و قوس ابرو/ باز: دوباره/ سجده ي شکر: معمولاً براي شکرگزاري به درگاه خدا سجده اي به عمل مي آورند که آن را سجده ي شکر مي گويند/ شکرانه: چيزي که در راه خدا به خاطر شکر موهبتي مي پردازند
آرایه ها: محراب: معمولاً خميدگي ابرو را به خميدگي طاق محراب تشبيه مي کنند/نوعی جناس در شکر و شکرانه
واج آرایی:تکرار حرف «ب» در مصراع اول]
معنی بیت: اگر طاق ابروی محرابی یا هلال واروی را ببینم برای سپاس سر بسجده نهم و جان را بشکرانه نثار کنم.
…………………………..
7-خُـرَّم آن دم که چو حافظ به تَولّایِ وزیر
سَرخوش از مِیکَده با دوست به کاشانه روم
موضوع بیت: ولایت( رسیدن به وصل تنهابا دوستی امیرالمومنین میسر است)
مضمون بیت: مدح وزير
معنی واژگان:خرّم: (شبه جمله) چه خوش است/ آن دم: آن لحظه /تولّي: محبّت، دوستي/ وزير: مقصود جلال الدين تورانشاه وزير شاه شجاع و حامي سرسخت حافظ است/سرخوش: مست، سرمست/ کاشانه: خانه، محل استراحت
قواعد:تکرار حرف «م»
آرایه ها:تناسب در خوش و سر خوش /ترادف در تولا و دوست
معنی بیت: خوشا آن لحظه اي که مانند حافظ به دوستي و عنايت وزير، سرخوش و شادمان از ميکده و خرابات همراه با او به خانه بروم
محصول بيت ــ خوشا آن ساعتى كه چون حافظ از توجه و مرحمت وزير سرخوش شوم و همراه دوست به خانه بروم. مراد: در سايه لطف و احسان وزير سر خوش و مست همراه جانان به كاشانهام بروم.
اسناد سرور و شادمانى به دم مجازى است.
…………………………..