*غزل 353*
من، تَرکِ عشق و شاهِد و ساغَر نمیکنم
صـَـد بار توبه کــردم و دیگر نمیکنم
1- من، تَرکِ عشقِ شاهِد و ساغَر نمیکنم
صـَـد بار توبه کــردم و دیگر نمیکنم
باغِ بهشت و سایة طُوبیّ و قصرِحُور
با خاکِ کـــویِ دوست برابر نمیکنم
2- باغِ بهشت و سایة طُوبیّ و قصر و حُور
با خاکِ کـــویِ دوست برابر نمیکنم
تَلقینِ دَرسِ اهلِ نَظَر یک اِشارَت است
گفتــم کِنایَتــیّ و مُکـَـــرَر نمــیکنم
3- تَلقین و دَرسِ اهلِ نَظَر یک اِشارَت است
گفتــم کِنایَتــیّ و مُکـَـــرَر نمــیکنم
4- هرگز نمیشود زِ سَرِ خود خَبَر مرا
تا در میانِ مَیکـَده سَر بر نمیکنم
شِیخَم به طَیره گفت که رو تَرک ِعشق کن
مُحتاجِ جَنـــگ نیست بــــرادر، نمیکنم
5- ناصِح به طَعن گفت که رو تَرک ِعشق کن
مُحتاجِ جَنـــگ نیست بــــرادر، نمیکنم
6- این تقویَم تمام که با شاهِدانِ شَهر
ناز و کِرِشمه بـر سَرِ مِنبَر نمیکنم
این تقویَم بَس است که چون واعظانِ شهر
ناز و کِرِشمه بـر سَرِ مِنبَر نمیکنم
*پیرِ مُغان حکایَتِ معقول می کند
معذورم ار مُحالِ تو باور نمی کنم
7-حافظ جَنابِ پیرِ مُغان جایِ دولت است
من تـَـرکِ خاک بوسیِ این در نمیکنم
************************
وزن غزل: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن ( بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
1- من، تَرکِ عشقِ شاهِد و ساغَر نمیکنم
صـَـد بار توبه کــردم و دیگر نمیکنم
موضوع بیت:استقامت (استواری در عشق)
مضمون بیت: ترک توبه
معنی واژگان:شاهد: زيبارو/ ساغر: جام شراب
آرایه ها:نوعی تضاد در توبه کردن با شاهد و ساغر
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ک»
معنی بیت: من هرگز عشق معشوقان زيبارو را ترک نمي کنم و از نوشيدن جام شراب روي گردان نيستم. بارها از اين کار توبه کرده ام، ولي ديگر نخواهم کرد.
من نه آن رندم که ترکِ شاهد و ساغر کنم
محتسب داند که من اين کارها کمتر کنم
(غزل 1 / 346)
محصول بيت ــ من عشق و شاهد و ساغر را ترك نمىكنم و تا كنون صد بار توبه كردم و ديگر نمىكنم. يعنى توبه نمىكنم و يا اين چيزها را كه اسم بردم نمىكنم.
……………………………….
2- باغِ بهشت و سایة طُوبیّ و قصر و حُور
با خاکِ کـــویِ دوست برابر نمیکنم
موضوع بیت: مراتب عبادت کنندگان (کوی دوست برای من بهترین است)
مضمون بیت: خاک کوي دوست
معنی واژگان:باغ بهشت: مقصود (جنة النعيم) است يعني صحن بهشت که همچون بوستان و باغ پرگل و ريحان است/ طوبي: نام درختي است در بهشت/ قصر: مقصود قصرهاي بهشتي است/ حور: زنان سياه چشم و زيباي بهشتي، جمع حوراء که غالباً در فارسي آن را مفرد به حساب مي آورند/ اين بيت يادآور بيت ديگر حافظ است: از در خويش خدا را به بهشتم مفرست – که سر کوي تو از کون و مکان ما را بس
آرایه ها: تناسب در کلمات مصراع اوّل
واج آرایی:تکرار حروف «ب» و «ر»
معنی بیت: باغ مینو و سایة درخت بهشتی طوبی و کاخ جنت و سیه چشمان فردوس برین را با غبار آستان یار عزیز همسنگ نمی شمارم(چه عاشق صادق جز یار از یار نخواهد)
……………………………
3- تَلقین و دَرسِ اهلِ نَظَر یک اِشارَت است
گفتــم کِنایَتــیّ و مُکـَـــرَر نمــیکنم
موضوع بیت: علم حصولی و علم شهودی (علم لَدُّنی)
مضمون بیت: در خانه اگر کس است…
معنی واژگان:تلقين: ياد دادن /درس: فهماندن/ اهل نظر: اهل دل و زيباشناسان حقيقي/ کنايت: سربسته سخن گفتن، غير صريح بيان کردن مطلب.
قواعد: تلقین : مصدر باب تفعیل.
آرایه ها: تناسب درتلقين و درس و کنايت و مکرّر
واج آرایی: تکرار حرف «ن»
معنی بیت: صاحبنظر به یک اشارة اجمالی معرفت می آموزد و درس عشق میدهد، من نیز به شیوة اهل دل یک سخن پوشیده گفتم و تکرار نمیکنم.
………………………………..
4- هرگز نمیشود زِ سَرِ خود خَبَر مرا
تا در میانِ مَیکـَده سَر بر نمیکنم
موضوع بیت: رازدانی
مضمون بیت: ميخانه و خودآگاهي
معنی واژگان:هرگز نمي شود ز سر خود خبر مرا: به خودآگاهي هرگز نمي رسم/ تا در ميان ميکده سر برنمي کنم: مگر آن زماني که سر از ميخانه به در آورم.
آرایه ها:جناس در سر درد و مصراع /نوعی جناس در خبر و بر
واج آرایی: تکرار حرف «ر»
معنی بیت: تا در جمع میگساران سر بر نیفراشته و در شمار باده نوشان درنیامده ام، از راز معرفت آگاهی ندارم و از حال خود بی خبرم.
…………………………..
5- ناصِح به طَعن گفت که رو تَرک ِعشق کن
مُحتاجِ جَنـــگ نیست بــــرادر، نمیکنم
موضوع بیت: استقامت(استواری در عشق)
مضمون بیت: ترک عشق
معنی واژگان:ناصح: پنددهنده، نصيحت کننده/ طعن: سرزنش، طعنه، گوشه و کنايه/ جنگ : ستیزه و جدال.
واج آرایی:تکرار حرف «ن» و آواي «t» معنی بیت: ناصح با طنز و سرزنش گفت که برو ترک عشق کن. اي برادر، نياز به جنگ و جدال نيست. من هرگز ترک عشق نخواهم کرد.
محصول بيت ــ ناصح به طعنه گفتم، شراب حرام است مخورش. گفتم على الرأس و العين. به هر خر گوش نمىكنم: حرف هر خر را گوش نمىكنم.
خواجه واعظ را خر كرده. كسى كه واعظان آن زمان را خر بكند اگر وعاظ اين دوره را ببيند، عجبا چه مىگويد.
در مصرع ثانى مفسرى كه گوش را به چشم عطف كرده مقصود بيت را درك نكرده است.
………………………………
6- این تقویَم تمام که با شاهِدانِ شَهر
ناز و کِرِشمه بـر سَرِ مِنبَر نمیکنم
موضوع بیت: وعظ و ریا رند و وفا
مضمون بیت: واعظان زمانه و تقوي
معنی واژگان:تقوي: پرهيزگاري در اینجا به ضرورت حفظ وزن شعر الف مقصوره به یاء بدل شده است/ شاهدان: زيبارويان/ ناز و کرشمه: غمزه و عشوه /تمام: بس، کافي
آرایه ها:تناسب در شاهدان و ناز و کرشمه
واج آرایی:تکرار حروف «ش» و «ر»
معنی بیت: این پرهیزگاری و پارسایی مرا کفایت میکند که اهل ریا نیستم و بر بالای منبر با زیبایان شهر به غمزه و دلربایی نمی پردازم.
……………………………..
7-حافظ جَنابِ پیرِ مُغان جایِ دولت است
من تـَـرکِ خاک بوسیِ این در نمیکنم
موضوع بیت: پیر و استاد(پیروی از استاد-استقامت در پیروی از استاد)
مضمون بیت: آستانه ي ميخانه
معنی واژگان:جناب: آستانه ي در/ پير مغان: مرشد و مراد، بزرگ ميخانه، و صاحب خرابات/ دولت: خوشبختي/ خاکبوسي: ارادت کامل و احترام تمام
آرایه ها: تناسب در جناب و جا و در و خاکبوسي
واج آرایی: تکرار آواي «آ»
معنی بیت: اي حافظ، درگاه پير مغان جاي اقبال و سعادت است. من هرگز خاک بوسي اين آستان را ترک نمي کنم.
محصول بيت ــ اى حافظ آستان پيرمغان جاى دولت است يعنى در آنجا دولت كسب مىشود: كسى كه به آنجا برود به مال و منال فراوان مىرسد پس بسيار ثروتمند مىشود همين است كه من خاكبوسى اين در را ترك نمىكنم، مراد: آستانه اين سعادتخانه را بالينم مىكنم و هرگز ملازمتش را ترك نمىكنم.
…………………………..