- *غزل 349*
1- دوش سودایِ رُخَش گفتم ز سَر بیرون کنم
گفت: کو زَنجیـر تا تَدبیــرِ این مَجنون کنم؟
2- قامَتَش را سَرو گفتم، سر کَشید از من به خشم
دوستان، از راســت میرنجـد نِگارم، چون کنم؟
3- نکته ناسَنجیده گفتــم، دِلبَــرا، مَعذور دار
عِشوهای فرمای تا من طَبع را موزون کنم
4- زَردرویی میکَشَم زان طَبعِ نازُک بیگناه
ساقیـا، جامی بـِدِه تا چِهره را گُلگون کنم
ای نَسیمِ منــزلِ سَلمی، خدا را تا به کِی
رَبع را برهم زنم، اَطلال را جِیحون کنم
5- ای نَسیمِ منــزلِ لِیلی، خدا را تا به کِی
رَبع را برهم زنم، اَطلال را جِیحون کنم
6-من که رَه بُـردَم به گَنجِ حُسنِ بیپایانِ دوست
صد گِدایِ همچو خود را بعد ازین قارون کنم
7- ای مَهِ صاحِب قِران از بنده حافظ یاد کن
تا دعایِ دولــتِ آن حُسنِ روزافزون کنم
…………………………………………………………………
وزن غزل: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن ( بحر مل مثمن محذوف)
1- دوش سودایِ رُخَش گفتم ز سَر بیرون کنم
گفت: کو زَنجیـر تا تَدبیــرِ این مَجنون کنم؟
موضوع بیت: عشق (اسارت در عشق)-مقام حیرت
مضمون بیت: ترک عشق و تعبير آن به جنون
معنی واژگان:سودا: عشق/ از سر بيرون کردن: فراموش کردن/ تدبير کردن: چاره کردن /مجنون: ديوانه
آرایه ها: تناسب در سودا و سر با هم و زنجير و ديوانه
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ن»
معنی بیت: دیشب بر زبانم رفت که اندیشه ی شیفتگی بر جمال وی را از سر به در کنم، یار گفت که زنجیر کجاست تا این دیوانه ی عشق را بر پای نهم و او را به راه آورم تا بیش خیال محال نکند.
……………………….
2- قامَتَش را سَرو گفتم، سر کَشید از من به خشم
دوستان، از راســت میرنجـد نِگارم، چون کنم؟
موضوع بیت: اخلاص (مخلَصین اجازة وصف خدا را دارند)
مضمون بیت: قامت يار
معنی واژگان:سرکشيدن: روي گرداندن /راست: سخن درست و راست، صفت سرو و قامت يار/ نگار: معشوق زيبا /چون کنم: چه بايد بکنم.
آرایه ها: تناسب در قامت و سرو و سرکشيدن (= بلندقامت شدن) و راست /تناسب در خشم و رنجيدن/ تشبيه مضمر و تفضيل (تشبيه قامت يار به سرو و برترين دادن قامت يار به سرو)/ایهام در راست
واج آرایی: تکرار حروف «ن» و «س»
معنی بیت: بالای راست وی را به سرو مانند کردم ، با خشم بر من اعتراض کرد، یاران، محبوب زیبای من از سخن راست آزرده خاطر می شود چه توانم کرد؟
………………………….
3- نکته ناسَنجیده گفتــم، دِلبَــرا، مَعذور دار
عِشوهای فرمای تا من طَبع را موزون کنم
موضوع بیت: اخلاص (مخلَصین اجازة وصف خدا را دارند)
مضمون بیت: عشوه ي يار و تحريک قريحه ي شاعر
معنی واژگان:ناسنجيده: بدون فکر و تعقّل، بدون مقايسه ي صحيح (در تشبيه نارواي قامت يار به سرو)/ دلبرا: اي محبوب من/ عشوه اي فرما: ناز و غمزه اي کن/ موزون کردن طبع: آماده کردن قريحه براي شعر و شاعري
آرایه ها:نوعی تضاد در ناسنجيده و موزون
واج آرایی: تکرار حرف «ر»
معنی بیت: ای دلستان، لطیفه ای ناسازگار بر زبان آوردم ، پوزشم را بپذیر و به کرم ببخش، اینک کرشمه ای بنما تا قریحه ی مرا برانگیزد تا سخن بهنجار و سنجیده بسرایم.
……………………………………………
4- زَردرویی میکَشَم زان طَبعِ نازُک بیگناه
ساقیـا، جامی بـِدِه تا چِهره را گُلگون کنم
موضوع بیت: عنایت (طلب عنایت از ساقی)
مضمون بیت: شرمندگي و بي گناهي عاشق
معنی واژگان:زردرويي: شرمندگي (که توجّه بيشتر به کلمه ي «زرد» است)/ طبع نازک: سرشت لطيف (محبوب)/ گلگون: مانند گل سرخ، سرخ رنگ
آرایه ها: تناسب و تضاد در زرد با گلگون / تناسب درچهره و روي
واج آرایی:تکرار حرف«ر»
معنی بیت: از طبع زودرنج یار بی آنکه خطایی کرده باشم شرمنده ام؛ ای ساقی ساغری بده تا از تأثیر آن رخساره ام سرخ نماید و نگویند که در عشق او زرد رویی می کشم و بی نصیب از لطف ویم.
……………………………….
5- ای نَسیمِ منــزلِ لِیلی، خدا را تا به کِی
رَبع را برهم زنم، اَطلال را جِیحون کنم
موضوع بیت: عنایت(طلب عنایت با ناله های عاشقانه)
مضمون بیت: دلتنگي عاشق
معنی واژگان:نسيم: باد ملايم و بو/ منزل ليلي: جايگاه معشوق (ليلي اسم خاصّي است که به عنوان اسم عام «محبوب» به کار رفته است) /خدا را: براي خدا/ ربع: خانه، محله/ بر هم زدن: به آشوب کشيدن/ اطلال: (جمع طلل) خرابه هايي که از خانه ها به جاي مانده است/ جيحون کردن: با اشک خود رود خروشان ساختن/ اشاره است به اين بيت امير معزّي شاعر قرن ششم: ربع از دلم پر خون کنم اطلال را جيحون کنم – خاک دمن گلگون کنم از آب چشم خويشتن
قواعد:
آرایه ها:تناسب در ليلي و ربع و اطلال / تشخیص/اغراق
واج آرایی:تکرار حروف «ر» و «ن»
معنی بیت: ای باد نرم کوی لیلی من (محبوب من)، برای خدا مددی کن، تا چند کوی و سرای را آشفته و مشوش سازم و آثار بازمانده ی خانه ی معشوق را از آب دیده دریای جیحون کنم ؟
چنانکه مرحوم قزوینی یادآوری فرموده اند حافظ در این غزل به بیت معروف قصیده ی معزی اشاره دارد:
ربع از دلم پر خون کنم، اطلال را جیحون کنم
خاک دمن گلگون کنم، از آب چشم خویشتن
…………………………..
6-من که رَه بُـردَم به گَنجِ حُسنِ بیپایانِ دوست
صد گِدایِ همچو خود را بعد ازین قارون کنم
موضوع بیت: پادشاهی و گدایی
مضمون بیت: ثروت زيبايي يار
معنی واژگان:ره بردن: پي بردن و آگاهي يافتن /حسن: زيبايي/ قارون: ثروتمندي از بني اسرائيل در زمان حضرت موسي که آن حضرت او را به خاطر ندادن زکات و صدقه نفرين کرد و خود او و ثروت زياد او به زمين فرو رفت، قارون مظهر ثروتمندي است
آرایه ها: تضاد در گدا و قارون / تناسب در گنج و ره بردن و بي پايان و قارون / زيبايي بي حدّ و مرز دوست را به گنج تشبيه کرده است.
واج آرایی: تکرار حرف «ن»
معنی بیت: من که به گنجینه ی جمال پایان ناپذیر دوست دست یافتم، پس از این می توانم صد درویش مانند خود را استغنای قارون ببخشم. به کنایه شاید مقصود این باشد که خود به مقام ارشاد و رهبری می رسم و به دستگیری سالکان می پردازم.
…………………………………….
7- ای مَهِ صاحِب قِران از بنده حافظ یاد کن
تا دعایِ دولــتِ آن حُسنِ روزافزون کنم
موضوع بیت: عنایت(طلب عنایت)
مضمون بیت: حسن طلب
معنی واژگان:مه: زيبارو/ صاحب قران: آنکه در زمان خود از جهتي بر همه برتري داشته باشد/ دولت: خوشبختي و امتياز/ حسن روزافزون: زيبايي که هر روز بيش از روز پيش مي شود
قواعد: مه صاحب قران : موصوف و صفت، نیز نگاه کنید به غزل 286 بیت(9).
آرایه ها:مه صاحب قران استعاره از معشوق
واج آرایی:تکرار حرف «ن»
معنی بیت: ای ماه رخسار یگانه و سرآمد روزگار به حسن و کمال، چاکر خود حافظ را به یاد آور و عنایتی فرما تا من برای سلطنت جمال فزاینده ی تو دعا کنم.
………………………………….