- غزل 343
چِل سال رفت و بیش که من لاف میزنم
کــَـز چاکـــرانِ پیرِ مُغان کمترین مَنَم
1- چِل سال بیش رفت که من لاف میزنم
کــَـز چاکـــرانِ پیرِ مُغان کمترین مَنَم
2- هَرگِز به یُمنِ عاطِفَتِ پیرِ مَی فُروش
ساغَـر تُهـی نَشُد زِ مَیِ صافِ روشَنَم
در جاهِ عشـق و دولـتِ رِندانِ پاکباز
پیوسته صَدرِ مَصطَبهها بود مَسکَنَم
3- از جاهِ عشـق و دولـتِ رِندانِ پاکباز
پیوسته صَدرِ مَصطَبهها بود مَسکَنَم
4- در شأنِ من به دُردکِشی ظَنِّ بد مَبَر
کا لـــوده گشت جامه، ولی پاکدامنم
شَهبازِ دَستِ پادشَهَم این چه حالَت است
کـز یاد رفته است هـَــوایِ نشیمَنَم؟
شَهبازِ دَستِ پادشَهَم یا رب از چه خواست
کـز یاد بـُردهاند هـَــوایِ نشیمَنَم؟
5- شَهبازِ دَستِ پادشَهَم این چه حالَت است
کـز یاد بـُردهاند هـَــوایِ نشیمَنَم؟
6-حِیف است بلبلی چو من، اَکنون درین قَفَس
با این لِسانِ عَـذب، که خامُش چــو سوسَنَم
7- آب و هوایِ فارس، عَجَب سِفلِه پَروَر است
کو هَمرَهی که خِیمه ازین خاک بَرکَنَم
حافظ، به زیرِ خِرقه قَدَح تا به کِی کَشی
در بـَـزمِ خواجه پـَرده ز کارَت برافگنم
8- حافظ، به زیرِ خِرقه قَدَح تا به کِی کَشی
در بـَـزمِ خواجه پـَرده ز کارَت برافکنم
9-تورانشَهِ خُجَسته که در مَن یَزیدِ، فَضل
شُــد مِنـَّـتِ مَواهـِـبِ او طُوقِ گردنم
*************************
وزن غزل: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن ( بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
1- چِل سال بیش رفت که من لاف میزنم
کــَـز چاکـــرانِ پیرِ مُغان کمترین مَنَم
موضوع بیت: ارادت (مقام ارادت به پیر مغان و استاد)
مضمون بیت: افتخار به خدمتگزاري ميخانه و پير مغان
معنی واژگان:لاف زدن: خودستاني کردن، با افتخار چيزي گفتن/ چاکر: بنده، نوکر، خدمتگزار/ پير مغان: مرشد، راهنما، بزرگ و اداره کننده ي ميخانه
آرایه ها:تضاد بین بیش و کم
واج آرایی: تکرار حرف «ن»
معنی بیت: بيش از چهل سال است که من ادّعا مي کنم که از کوچک ترين بندگان و خدمت گزاران پير مغانم.
محصول بيت ــ چهل سال و بلكه هم بيشتر است كه من اين لاف را مىزنم و اين چانه را مىزنم كه من از كمترين ساكنان پير مغانم: من از قديمترين ملازمان و باده نوشان ميخانهام.
……………..
2- هَرگِز به یُمنِ عاطِفَتِ پیرِ مَی فُروش
ساغَـر تُهـی نَشُد زِ مَیِ صافِ روشَنَم
موضوع بیت: عنایت (عنایت دائمی اهل دل با سالک)
مضمون بیت: توجّه پير
معنی واژگان:يمن: مبارکي، برکت/ عاطفت: توجه از روي مهرباني و لطف/ پير مي فروش: مرشد، راهنما، پير مغان/ ساغر: جام شراب/ تهي: خالي /مي صاف روشن: شراب بدون دُرد و درخشان.
آرایه ها: تناسب در پير مي فروش و ساغر و مي صاف روشن
واج آرایی:تکرار حرف «ر»
معنی بیت: به برکت لطف و عاطفه ي پير مي فروش، هرگز جام شرابم از مي ناب و پاکيزه خالي نشد.
محصول بيت ــ در سايه لطف و محبت پير مىفروش هرگز قدحم از باده صاف و روشن خالى نشد: از دولتى پير مغان هيچ وقت شرابم كم نبود.
…………………………..
3- از جاهِ عشـق و دولـتِ رِندانِ پاکباز
پیوسته صَدرِ مَصطَبهها بود مَسکَنَم
موضوع بیت:اولیای الهی (عزّت اولیاء)
مضمون بیت: جاه و جلال عاشق رند
معنی واژگان:جاه عشق: مقام و مرتبه ي عشق/ دولت: خوشبختي، موقعيت ممتاز/ رندان: کساني که ظاهري بد و باطني نيک دارند و از دقايق عمر خود براي رسيدن به حق استفاده مي کنند/ پاکباز: صفت کساني که فقط براي خدا کار مي کنند و بي ريا هستند/ صدر: بالا مصبطه: ميکده، ميخانه.
آرایه ها: تناسب در جاه و دولت و صدر
واج آرایی: تکرار آواي «s» در مصراع دوم
معنی بیت: از پرتو مقام والای عاشقی و باقبال وارستگان پاک باخته که هر چه داشتند، در راه دوست در طبق اخلاص و ایثار نهادند، همواره در پیشگاه سکوهای میخانه ها جای داشتم.
………………………….
4- در شأنِ من به دُردکِشی ظَنِّ بد مَبَر
کا لـــوده گشت جامه، ولی پاکدامنم
موضوع بیت: خوش گمانی
مضمون بیت: رند بيريا
معنی واژگان:در شأن من: درباره ي من/ دردکشي: نوشيدن شراب تا آخرين جرعه و در حقيقت اين نشان راستي و درستي و بي ريايي و دوري از تقوي و پرهيزگاري ريايي است/ ظنّ: گمان/ در اين بيت يکي «دردکشي» را عنوان مي کند که نشانه ي درستي و راستي و بي ريايي است و ديگر مصراع دوم که بيان «رند» است که ظاهري آلوده و باطني پاک دارد
آرایه ها:تضاد در آلوده و پاک /تناسب در جامه و دامن
واج آرایی:تکرار حرف«د»
معنی بیت: بسبب باده پیمایی دیرینه درباره من گمان بد مکن، چه جامه ام به شراب آغشته شد ولیکن باطنم پاک است و از آلودگیهای اخلاقی منزهم؛ در این بیت خواجه خود را بصراحت از ملامتیان می شمارد.
………………………..
5- شَهبازِ دَستِ پادشَهَم این چه حالَت است
کـز یاد بـُردهاند هـَــوایِ نشیمَنَم؟
موضوع بیت: مقام تفکر-هبوط(تمنای صعود)
مضمون بیت: آرزوي بازگشت به اصل
معنی واژگان:شهباز: باز بزرگ و سفيدي که معمولاً براي شکار تربيت مي کردند و شاه آن را بر ساعد خود مي نشاند و در وقت معين او را وادار به شکار مي کرد/ هواي نشيمن: آرزوي جايگاه که همان ساعد شاه باشد.
آرایه ها: پادشاه : در اینجا باستعاره مراد سلطان عشق است/تناسب در شهباز و دست پادشاه و هوا و نشيمن / اشاره است به باز پادشاه که به خانه ي پيرزني افتاد و بال و ناخن و نوک خود را از دست داد (تلميح)
واج آرایی:تکرار حرف«ش» وآوای «h»
معنی بیت: من باز سپیدم که بر دست سلطان عشق جای دارم، این چه وضع نادلپسندیست که به دام دنیا گرفتار آمده ام و تعلقات این جهانی آرزوی آشیانة قدسی را از یادم برده است.
……………………………
6-حِیف است بلبلی چو من، اَکنون درین قَفَس
با این لِسانِ عَـذب، که خامُش چــو سوسَنَم
موضوع بیت: انسان (قدر نشناسی از مقام
انسا ن کامل)
مضمون بیت: افسوس از دوران
معنی واژگان:حيف: ظلم، ستمگري/ لسان عذب: زبان و بيان شيرين/ سوسن: که آن را گل ده زبان مي گويند امّا هرگز سخني نمي گويد.
آرایه ها:تناسب در بلبل و قفس و لسان عذب /نوعی تضاد در بلبل و قفس / نوعی تضاد در لسان عذب و خامش /تناسب در سوسن و لسان
واج آرایی: تکرار حرف «ن»
معنی بیت: ستمی بزرگ است که هزار آوایی مانند من اینک در قفسی تنگ با این آوای خوش و زبان شیرین گرفتار بماند و سوسن وار خاموشی گزیند.
……………………………
7- آب و هوایِ فارس، عَجَب سِفلِه پَروَر است
کو هَمرَهی که خِیمه ازین خاک بَرکَنَم
موضوع بیت: دنیا (دنیا سفله پرور است)-عنایت(همت از پاکان طلبیدن)
مضمون بیت: دلتنگي از شيراز
معنی واژگان:آب و هوا: محيط، فضا /سفله پرور: پرورش دهنده ي فرومايگان، طرفدار فرومايگان/ همراه: رفيق موافق، بدرقه/ خيمه برکندن: کوچ کردن
آرایه ها:تناسب در آب و هوا و خاک
واج آرایی: تکرار حرف «ک» در مصراع دوم
معنی بیت: آب و هوای اقلیم فارس سخت بکام دل فرومایگان است و آنها را برمیکشد، رفیقی ندارم تا به یاری او خیمة اقامت از این سرزمین برچینم و کوچ کنم.
…………………………………
8- حافظ، به زیرِ خِرقه قَدَح تا به کِی کَشی
در بـَـزمِ خواجه پـَرده ز کارَت برافکنم
موضوع بیت: عشق (عشق و رسوایی)
مضمون بیت: خرقه و شراب
معنی واژگان:خرقه: لباس صوفيانه و زاهدانه که در اين بيت نوع ريايي آن مورد توجه است/ قدح: جام بزرگ شراب /کشيدن: حمل کردن، همچنين معني نوشيدن مي دهد که در اينجا معني دوم موردنظر است/ بزم: مجلس شادي /خواجه: مقصود توارانشاه وزير شاه شجاع است/ پرده از کار برافکندن: رسوا کردن.
آرایه ها:تناسب در قدح و کشيدن و بزم/تناسب در بزم و پرده و برافکندن
واج آرایی: تکرار حروف «ب» و «ر»
معنی بیت: ای حافظ، تا چند در زیر دلق ساغر باده با خود می بری در مجلس وزیر، خواجه تورانشاه سر ترا فاش خواهم کرد.
……………………
9-تورانشَهِ خُجَسته که در مَن یَزیدِ، فَضل
شُــد مِنـَّـتِ مَواهـِـبِ او طُوقِ گردنم
موضوع بیت: مدح ممدوح
مضمون بیت: مدح وزير
معنی واژگان:تورانشاه: (اسم خاصّ) وزير معروف شاه شجاع که حافظ به او ارادت دارد و او هم توجهي مخصوص به حافظ دارد/ خجسته: مبارک، بابرکت، سعادتمند /من يزيد فضل: فضيلت و برتري بر ديگران/ من یزید : مخفف هل من یزید (آیا کسی هست که زیاده کند؟ جمله ایست مؤول باسم که بمعنی حراج و مزایده بکار رفته است)/منّت: شکر و سپاس و تشکر /مواهب: بخششها، عطاها/ طوق کردن: وظيفه، تعهّد
قواعد: تورانشه خجسته: موصوف و صفت/ مواهب : جمع موهبت
واج آرایی:تکرار حروف«م» و «و»
معنی بیت: خواجه جلال الدین مبارک پی وزیر شاه شجاع که در حراج فضل کالای فضیلت را بیش از دیگران خریدارست و اظهار امتنان و شکرگزاری از کرمهایش همچون حلقه ای بر گردن من است و خود را مدیون احسان های وی می دانم.
…………………………