*غزل 338*

1- من دوستدارِ رویِ خــوش و مویِ دلکشم

      مَدهوشِ چَشمِ مَست و مَـیِ صافِ بی‌غَشَم

گُفتی زِ سِرِّ عَهدِ اَزَل نکته ای بگــو

               آنگَه بِگویَمَت که دو پِیمانه دَرکَشَم

2-  گُفتی زِ سِرِّ عَهدِ اَزَل یک سخن بگــو

               آنگَه بِگویَمَت که دو پِیمانه دَرکَشَم

3 – من آدمِ بِهِشتیَم امّا، درین سَفَر

            حالی اسیرِ عِشقِ جوانانِ مَهوَشَم

4 –  در عاشِقی گُزیر نباشد ز ساز و سوز

            اِستاده‌ام چو شمع، مَتَرسان ز آتشـم

شیراز مَعدنِ لَبِ لَعل است و کانِ حُسن

        من جوهَــریِّ مُفلِس از آنرو مُشَوَشَّـم

شیراز مَعدنِ لَبِ لَعل است و کانِ حُسن

      من جوهَــریِّ مُفلِسَم، ازایــرا مُشَوَشَّـم

5-  شیراز مَعدنِ لَبِ لَعل است و کانِ حُسن

      من جوهَــریِّ مُفلِسَم، ایــرا مُشَوَشَّـم

از بَس که چَشمِ مَست، دَرین شَهر دیده‌ام

    حَقّا که مَـی نخورده ام اکنون و سَرخوشم

6- از بَس که چَشمِ مَست، دَرین شَهر دیده‌ام

    حَقّا که مَـی نَمی‌خورم اکنون و سَرخوشم

شَهریست پُر کِرِشمة و خوبان، ز شِش جَهَت

        چیزیم نیست وَر نه خریدارِ هر شِشَم

شَهریست پُر کِرِشمة خوبان، ز شِش جَهَت

        چیزیم نیست وَر نه خریدارِ هر شِشَم

 7-  شَهریست پُر کِرِشمة حوران، ز شِش جَهَت

        چیزیم نیست وَر نه خریدارِ هر شِشَم

بَخت اَر مَدَد دَهَد که کشم رَخت از این دیار

          گیسویِ حور گَـرد فشــانــد ز مِفـــرَشَم

        8 -بَخت اَر مَدَد دَهَد که کشم رَخت سویِ دوست

          گیسویِ حور گَـرد فشــانــد ز مِفـــرَشَم

9- حافظ عَروسِ طَبعِ مرا جِلوِه آرزوست

     آیینــه‌ای نــدارم، از آن آه می‌کشم

              ******************

وزن غزل: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن(بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)

1- من دوستدارِ رویِ خــوش و مویِ دلکشم

      مَدهوشِ چَشمِ مَست و مَـیِ صافِ بی‌غَشَم

موضوع بیت: عشق(عشق به صفات محبوب)

مضمون بیت: زيباپرستي و مستي

معنی واژگان:دوستدار: علاقه مند، عاشق/ روي خوش: چهره ي زيبا/ موي دلکش: زلف دلربا/ مدهوش: حيران، متحيّر، سرگردان/ چشم مست: چشم خمارآلود/ مي صاف: شراب بدون درد/ بي غش: خالص

قواعد: مدهوش: اسم مفعول از دهش بفتح اول و دوم  بی غش: صفت می

آرایه ها: نوعی جناس در روي و موي / جناس در خوش و کش «در دلکش» و غش / تناسب در روي و موي و چشم / تناسب در مست و مي و صاف و بي غش

واج آرایی: تکرار حرف «ش» و «م» و آواي «s»

معنی بیت: من خواهان چهره ي زيبا و گيسوي جذّاب و دلربا و حيران چشم خمار و شراب ناب و زلالم.

. محصول بيت ــ من دوستدار صورت زيبا و موى دلكشم. و هم‌چنين حيران مى صاف و بى‌غش هستم. مراد عاشق و طالب اين چيزها هستم.

…………………………

2-  گُفتی زِ سِرِّ عَهدِ اَزَل یک سخن بگــو

               آنگَه بِگویَمَت که دو پِیمانه دَرکَشَم

موضوع بیت: بادة تجلی- عهد ازلی

مضمون بیت: مستي و افشاي راز

معنی واژگان:سرّ عهد ازل: راز پيمان روز الست/درکشم: بنوشم، بياشامم/ مستي و تناسب آن با مستي روز ازل يا مستي و افشاي راز

آرایه ها:تناسب در گفتن و سرّ و سخن

واج آرایی:تکرار حرف «گ»

معنی بیت: گفتی از رازپیمانی که خداوند از آفریدگان بر پروردگاری خود در روز نخست گرفت تا در مقام عشق الهی استوار باشند مطلبی بر زبان آورم، من آن زمان با تو از این در سخن می گویم که دو ساغر باده بنوشم و حالی دست دهد؛ غبار همدانی می گوید:

روزی که می گرفتند پیمان ز نسل آدم

          عشق از میان ذرات در جستجوی ما بود

…………………………….

3 – من آدمِ بِهِشتیَم امّا، درین سَفَر

            حالی اسیرِ عِشقِ جوانانِ مَهوَشَم

موضوع بیت: حسن عاقبت (امیدوار به عاقبت به خیری)

مضمون بیت: عشق مجازي و عاشقي از عالم ملکوت

معنی واژگان:آدم: مقصود حضرت آدم ابوالبشر است/ بهشتي: ساکن بهشت/ در اينجا آدم بهشتي به عنوان مظهر و سمبل و يکي از مثل درآمده است/ اين سفر: مقصود سفر به عالم خاکي است/ حالي: اکنون/ مهوش: زيبا، مانند ماه.

واج آرایی: تکرار حرف «ش»

معنی بیت: من انسانی از اهل بهشتم ولیکن درین سیر و سلوک اینک گرفتار عشق ماه رویان زیبا شده ام تا به حکم اَلمَجازُ قَنطَرَةُ الحَقیقة (مجاز پل حقیقت است. ) از عشق مجازی به عشق حقیقی رسم.

………………………….

4 –  در عاشِقی گُزیر نباشد ز ساز و سوز

            اِستاده‌ام چو شمع، مَتَرسان ز آتشـم

موضوع بیت: استقامت – سوز و ساز

مضمون بیت: سختي راه عشق و استقامت عاشق

معنی واژگان:گزير: چاره/ ساز و سوز: سوختن و ساختن/ استاده ام: ايستاده ام و استقامت مي ورزم.

آرایه ها: تناسب در ساز و سوز و شمع و آتش و استادن

واج آرایی: تکرار حروف«ز» و «س»

معنی بیت: در آئین مهرورزی چاره ای جز سوختن و ساختن نیست، من شمع سان استوار به پا خاسته ام مرا از آتش محنت و بلای محبت به هراس میفکن که مرا بیمی از آن نباشد.

……………………………………

5-  شیراز مَعدنِ لَبِ لَعل است و کانِ حُسن

      من جوهَــریِّ مُفلِسَم، ایــرا مُشَوَشَّـم

موضوع بیت: عنایت (طمع به عنایت دوست)

مضمون بیت: شيراز و زيبايان آن و عاشق مفلس

معنی واژگان:لب لعل: لبي که مانند لعل (= جواهر سرخرنگ و گران قيمت) سرخ فام است/ کان: معدن/ حسن: زيبايي/ جوهري: جواهرشناس/ مفلس: تهي دست، بي چيز/ ايرا: از اين رو /مشوّش: آشفته و پريشان

قواعد: ایرا: حرف ربط برای تعلیل

آرایه ها: تناسب در معدن و لعل و کان و جوهري

واج آرایی:تکرار حروف «ل» و «ش»

معنی بیت: شهر حسن خیز شیراز کان لب لعل فام و مرکز زیبایی است، ولی من گوهرشناسی تهیدستم، از این رو پریشان خاطرم که توان خرید مرا نیست.

……………………………..

6- از بَس که چَشمِ مَست، دَرین شَهر دیده‌ام

    حَقّا که مَـی نَمی‌خورم اکنون و سَرخوشم

موضوع بیت: کشف و شهود(مقام شهود صفات)

مضمون بیت: شيراز و چشمان خمارآلود زيبايان

معنی واژگان:چشم مست: چشم خمارآلود/ حقّا: به راستي که /سرخوش: مست، سرمست.

 قواعد: حقا: قید تأکید جانشین جمله

آرایه ها:مست و مي و خوردن و سرخوش با هم تناسب دارند

واج آرایی: تکرار حرف «م»

معنی بیت: چندان دیده ی مست خمار آلوده در شیراز مشاهده کرده ام که به راستی می گویم که من شراب هم اکنون نمی نوشم ولی از دیدار چشمان مست زیبایان مست شده ام.

……………………………….

7-  شَهریست پُر کِرِشمة حوران، ز شِش جَهَت

        چیزیم نیست وَر نه خریدارِ هر شِشَم

موضوع بیت: کشف و شهود(مقام شهود صفات)

مضمون بیت: شيراز و زيبايان آن و عاشق تهي دست

معنی واژگان:کرشمه: ناز و غمزه، به گوشه ي چشم اشاره کردن/ حوران: زنان زيبا و سياه چشم بهشتي/ شش جهت: اطراف و اکناف/ ورنه: وگرنه، والاّ /هر شش: همه ي آنها که گرداگرد مرا گرفته اند.

واج آرایی: تکرار حروف «ش» و «ر»

معنی بیت: شیراز از شش سوی پر از ناز و غمزه سیه چشمان بهشتی روی است ، من سرمایه ای ندارم و اگر داشتم هر شش جهت شهر را که پر از کرشمه است می خریدم.

…………………………

8 -بَخت اَر مَدَد دَهَد که کَشم رَخت سویِ دوست

          گیسویِ حور گَـرد فشــانــد ز مِفـــرَشَم

موضوع بیت: انسان (مقام انسان کامل بر تر از همه چیز و همه کس است )

مضمون بیت: معشوقي برتر از فرشتگان و حوريان

معنی واژگان:بخت: طالع، سرنوشت/ مدد دهد: کمک کند/ رخت کشيدن: سفر کردن/ حور: زنان زيبا و سياه چشم بهشتي /گرد فشاندن: غبار روئي، جاروب کشي/ مفرش: جايي که فرش مي اندازند و مستقر مي شوند، جايگاه استقرار، راه

آرایه ها:نوعی جناس در  بخت و رخت / تناسب در رخت و مفرش و گرد فشاندن / محضر دوست و زيبايي و شکوه و جلال او به اندازه اي است که گيسوان زنان بهشتي وسيله ي غبار رويي محضر اوست.

 واج آرایی:تکرار حرف«ش»

معنی بیت: اگر طالع یاری کند که رخت سفر به کوی دوست برم، آنگاه به میمنت و فرخندگی این توفیق سیه چشمان بهشتی با گیسوی خود غبار را از نهالی و بسترم خواهند افشاند و خدمتگزار من خواهند شد.

……………………………

9- حافظ عَروسِ طَبعِ مرا جِلوِه آرزوست

     آیینــه‌ای نــدارم، از آن آه می‌کشم

موضوع بیت: حافظ و شعر او(طبع روان حافظ)

مضمون بیت: طبع شعر حافظ و دوري از معشوق

معنی واژگان: جلوه آرزوست: آرزوي جلوه گري دارد/ وقتي عروس چهره و قد و قامت خود را در مقابل آيينه قرار مي دهد جلوه ي او صدچندان مي شود و علاوه بر ديگران مايه ي بهجت خود عروس هم مي شود

قواعد:عروس طبع: قريحه ي شاعرانه به عروس تشبيه شده است (اضافه ي تشبيهي)

 آرایه ها: معمولاً آه چهره ي آيينه را تيره و تار مي کند از اين جهت آيينه و آه نوعي تضاد يا طباق دارند/ تناسب در عروس و جلوه و آيينه

واج آرایی: تکرار آواي «آ»

معنی بیت: ای حافظ عروس آراسته قریحه ی من آرزومند جلوه گری و حسن نمایی است ولی معشوقی آینه رو ندارم تا جمال طبع و قریحه ی خود را به وی بنمایم، این است که تأسف می خورم و آه بر لب دارم.

……………………….

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا