*غزل 334 *

1-گــَـر دَست رَسَـد در سَـــرِ زُلفینِ تو بازم

     چون گوی چه سَرها که به چوگانِ تو بازَم

2-زُلفِ تو مرا عُمرِ دِراز است، وَلی نیست

        در دَست، سـَـرِ مویی از آن عُمرِ دِرازم

پروانة راحَـت بِدِه، اِی دوست، که امشب

       از آتشِ دِل پیشِ تو چون شَمع گُدازَم

3- پروانة راحَـت بِدِه، اِی شَمع، که امشب

       از آتشِ دِل پیشِ تو چون شَمع گُدازَم

وآن دَم که به یک خَنده دَهَم جان چو صُراحی

     مَستــانِ تــو خواهــم که گـُـزارَند نَمـــازَم

 4- آن دَم که به یک خَنده دَهَم جان چو صُراحی

     مَستــانِ تــو خواهــم که گـُـزارَند نَمـــازَم

5- چــون نیست نَمـازِ مَنِ آلوده نَمـازی

       در مَیکَده زان، کَم نشود سوز و گُدازم

6- در مَسجـِـد و مَیخانه خیالَـت اگر آیَد

      مِحراب و کَمانچه ز دو ابرویِ تو سازَم

گر خَلــوَتِ ما را، شَبی از رُخ بِفُروزی

         چون صُبح در آفاقِ جَهان سَر بِفَرازَم

7- گر خَلــوَتِ ما را، شَبی از رُخ بِفُروزی

         چون صُبح بر آفاقِ جَهان سَر بِفَرازَم

 8-  مَحمود بُوَد عاقِبَتِ کار درین راه

        گَـر سَر بِرَوَد در سَرِ سودایِ اَیازَم

حافظ، غَمِ دِل با تو نگویَم که دَرین دور

     جـُــز جام نَشایـَـد که بُوَد مَحــرَمِ رازَم

 9-حافظ، غَمِ دِل با که بِگویَم که دَرین دور

     جـُــز جام نَشایـَـد که بُوَد مَحــرَمِ رازَم

   ***********************

وزن غزل : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (بحر هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)

1-گــَـر دَست رَسَـد در سَـــرِ زُلفینِ تو بازم

     چون گوی چه سَرها که به چوگانِ تو بازَم

موضوع بیت: رؤیت (آرزوی دیدارو دسترسی به زلف محبوب و نثار جان )

مضمون بیت: آرزوي زلف معشوق

معنی واژگان:زلفين: گيسوان/. باز: دوباره/ گوي: مقصود گويي است که در ميدان چوگان بازي با چوگان زده مي شود/چوگان: چوب دراز سرکجي است که در ميدان چوگان بازي با آن گوي را مي زنند و از ميدان به در مي کنند.

آرایه ها: تشبيه مضمر زلف سرکج به چوگان و تشبيه سر به گوي/ جناس در سر در مصراع اول و سر در مصراع دوم / جناس در بازم و بازم/ تناسب در گوي و چوگان و باختن /تناسب در دست و سر و زلفين

واج آرایی: تکرار حروف «ز» و «س»

معنی بیت: اگر بار دیگر در گیسوی تو چنگ درزنم، گوی سان سرها در خم چوگان عشقت خواهم باخت یعنی جان بازیها خواهم کرد.

……………………………..

2-زُلفِ تو مرا عُمرِ دِراز است، وَلی نیست

        در دَست، سـَـرِ مویی از آن عُمرِ دِرازم

موضوع بیت: رؤیت  (آرزوی دستیابی به زلف یار)

مضمون بیت: (زلف يار و عمر اشق) (عدم وصال)

معنی واژگان:به کنايه درازي زلف بيان شده است

آرایه ها: تناسب در زلف و دراز و سر و مو /تناسب در دست و سر

واج آرایی: تکرار حروف «ر» و«س» و «ز»

معنی بیت: گیسوی تو نزد من حکم رشتة دراز زندگانی است اما افسوس که یک تار از آن زلف فروهشته که رشتة عمر منست در کفم نیست.

……………………………

3- پروانة راحَـت بِدِه، اِی شَمع، که امشب

       از آتشِ دِل پیشِ تو چون شَمع گُدازَم

موضوع بیت: رؤیت (تمنّای پروانة دیدار)

مضمون بیت: اجازه ي مشاهده ي يار

معنی واژگان:پروانه: اجازه/ راحت: نزول و استراحت، مقصود ماندن در پيش يار است/ شمع: (در مصراع اول) کنايه از معشوق است/گداختن: آب شدن

آرایه ها: تناسب در پروانه و شمع و امشب و آتش و گدازم / پروانه : در اینجا بایهام معنی بعید پروانه که رخصت و اجازه است منظور شده است.

(البته پروانه ايهام تناسب دارد)

واج آرایی: تکرار حرف «ش»

معنی بیت: ای شمع مجلس افروز، رخصت آسایشی بمن بده تا امشب از سوز درون در بر تو شمع سان بسوزم و بسازم.

…………………………………

4- آن دَم که به یک خَنده دَهَم جان چو صُراحی

     مَستــانِ تــو خواهــم که گـُـزارَند نَمـــازَم

موضوع بیت: موت (موت اختیاری)

مضمون بیت: جان دادن عاشق

معنی واژگان:آن دم: در آن لحظه/ خنده: از يک جهت صداي بيرون آمدن شراب از دهانه ي صراحي و از جهت ديگر نشانه ي آن است که عاشق با کمال ميل در راه معشوق جان مي دهد، و به تعبير ديگر اين خنده، خنده ي معشوق است و جان دادن صراحي خالي شدن آن از شراب است/ صراحی : مینای می/ مستان: مقصود سرمستان از عشق يار است و نيز اشاره است به مستان ميخانه که منتظر گرفتن جام شراب و نوشيدن آن هستند و نيز اشاره است به چشمان يار/ نماز: مقصود نماز ميت است امّا از طرف ديگر فرودآوردن مستان سر را در مقابل ساقي هم موردنظر است.

آرایه ها: تناسب در خنده و صراحي و مستان /تناسب در  جان دادن و نماز گزاردن

واج آرایی:تکرار حرف «م»

معنی بیت: در آن نفس که بیکبار مانند مینای می خنده از گلو برآورم و قالب تهی کنم، می خواهم که سر مستان عشق تو بر جنازة من نماز گزارند و قدر این عاشق دلسوخته را بشناسند، شاعر گوید :

مردم  ز رشگ چند ببینم که جام می

              لب بر لبت گذارد و قالب تهی کند

……………………………..

5- چــون نیست نَمـازِ مَنِ آلوده نَمـازی

       در مَیکَده زان، کَم نشود سوز و گُدازم

موضوع بیت: عبادت (سوز و گداز در عبادت سبب قبولی نماز است  )

مضمون بیت: نماز و ميکده

معنی واژگان:نمازي: مطهّر، پاک/ ميکده: اشاره است به ميخانه که جايگاه خلوص و بي ريايي است و آلودگان به ريا و خودنمايي در آنجا راهي ندارند/ سوز و گداز: ناله و زاري و سوزش معنوي و گداختن روحي

قواعد: نمازی : صفت نسبی از نماز.

آرایه ها: جناس در نماز و نمازي

واج آرایی: تکرار حرف «ز»

معنی بیت: چون نماز من آلوده دامن پاک و پاکیزه نیست، در میخانة محبت پیوسته در سوختن و گداختنم تا آتش عشق آلایش مرا بزداید و نمازی و پاکم سازد.

…………………………….

6- در مَسجـِـد و مَیخانه خیالَـت اگر آیَد

      مِحراب و کَمانچه ز دو ابرویِ تو سازَم

موضوع بیت: ذکر(در همه جا عاشق پر از یاد معشوق است )

مضمون بیت: ابروي يار

معنی واژگان:کمانچه: سازي است زهي، يکي از آلات موسيقي است، بعضي کمانچه را به طاقچه اي تعبير کرده اند که در ميخانه محل گذاشتن صراحي بوده است

آرایه ها: در اين بيت صنعت لف و نشر مرتب وجود دارد يعني محراب مربوط به مسجد و کمانچه مربوط به ميخانه است/ تشبيه مضمر ابروي يار به محراب و کمانچه/ تضاد در مسجد با ميخانه /تضاد در  محراب با کمانچه / تناسب درکمانچه با ساز در «سازم»

واج آرایی:تکرار حروف«د» و «ر»

معنی بیت: اگر طلعت تو در مسجد و میکده در آینة خیال من نمایان شود، از دو ابروی تو برای دل خود در مسجد محراب و در میخانه ساز طرب میسازم.

…………………………

7- گر خَلــوَتِ ما را، شَبی از رُخ بِفُروزی

         چون صُبح بر آفاقِ جَهان سَر بِفَرازَم

موضوع بیت: عزّت (عزّت عاشق در گرو دیدار یار است )

مضمون بیت: جلوه ي يار و سرافرازي دلداده

معنی واژگان:رخ: چهره، صورت/ بفروزي: روشن کني/ آفاق: کرانه ها، افقها، سراسر/ سربفرازم: سرافرازي و سربلندي کنم.

آرایه ها: تضاد در شب و صبح / تضاد درخلوت و آفاق جهان/ نوعی جناس در بفروزي و بفرازم

واج آرایی: تکرار حرف «ب»

معنی بیت: اگر یک شب با آفتاب چهرة خود خلوت سرای ما را روشن کنی، مانند بامداد تابناک بر کران تا کران عالم سر بفخر بلند کنم.

…………………………….

8-  مَحمود بُوَد عاقِبَتِ کار درین راه

        گَـر سَر بِرَوَد در سَرِ سودایِ اَیازَم

موضوع بیت: مقام محمود (مقام محمود بالاترین مقام)-رستگاری

مضمون بیت: عاقبت بخيري عشق

معنی واژگان:محمود: پسنديده/ اين راه: راه عشق/ در سر: در راه/ سودا: عشق/ اياز: در اصل معشوق سلطان محمود، امّا در اينجا معشوق به گونه اي مستقل است. (اسم خاص بجاي اسم عام)

آرایه ها: تناسب در محمود و عاقبت و اياز / ایهام تناسب در کلمه ي «محمود»/جناس در  سر و سر /تلمیح بداستان عشق محمود و ایاز از کلمة محمود بایهام معنی بعید آن ستوده و پسندیده منظور شده است.

واج آرایی: تکرار حرف «ر»

معنی بیت: اگر سر در راه عشق ایاز خود(محبوب خود) ببازم یعنی جان فدا و برخی جانان خویش کنم، در طریق عاشقی فرجام کارم پسندیده و محمود (ستوده) خواهد بود؛ در این بیت ضمن تلمیح بداستان عشق محمود و ایاز از کلمة محمود بایهام معنی بعید آن ستوده و پسندیده منظور شده است.

…………………………………

9-حافظ، غَمِ دِل با که بِگویَم که دَرین دور

     جـُــز جام نَشایـَـد که بُوَد مَحــرَمِ رازَم

موضوع بیت: کتمان اسرار (جام وصال محرم اسرار است)

مضمون بیت: بي پناهي

معنی واژگان:دور: زمانه، دوران.

آرایه ها: تناسب در  غمِ دل و محرم راز

واج آرایی: تکرار حرف «د»

معنی بیت: اي حافظ، اندوه دلم را به چه کسي بگويم که در اين روزگار جز جام شراب کسي شايستگي ندارد که محرم رازم باشد.

محصول بيت ــ اى حافظ، غصه دل را به كه مى‌توان گفت: چون كه در اين دور و زمانه غير از قدح باده كسى لياقت ندارد كه محرم راز باشد: غير از جام، كسى شايستگى آن را ندارد كه محرم سر من شود. پس افشاى راز به‌جز جام پيش ديگرى جايز نيست.

…………………………….

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا