• *غزل 321*

1-  هر چَند پیر و خَسته دِل و ناتَوان شدم

    هر گَه که یادِ رویِ تو کَردَم، جَوان شدم

2-  شُکرِ خدا، که هر چه طَلَب کردم از خدا

بــر مُنتِهــای هِمَّتِ خود کامران شدم

3-  ای گُلبُنِ جوان، بَرِ دولت بخور که من

         در سایة تــو بلبــلِ باغِ جهان شدم

اَول زِ صوت و حرفِ وجودم خَبَـر نبود

      در مَکتَبِ غَمِ تو چنین نُکته دان شدم

4- اَول زِ تَحــت و فوقِ وجودم خَبَـر نبود

      در مَکتَبِ غَمِ تو چنین نُکته دان شدم

اَول زِ تَحــت و فوقِ جهانم خَبَـر نبود

      در مَکتَبِ غَمِ تو چنین نُکته دان شدم

قِسمَــت حـَوالَتَــم به خَـرابــات می‌کند

  چندان که این چنین شدم و آن چنان شدم

 5-قِسمَــت حـَوالَتَــم به خَـرابــات می‌کند

  هر چند کاین چنین شدم و آن چنان شدم

زان روز بر دلم دَرِ معنی گشوده شد

       کــز ساکنانِ دَرگَـهِ پیرِ مُغان شدم

6- آن روز بر دلم دَرِ معنی گشوده شد

       کــز ساکنانِ دَرگَـهِ پیرِ مُغان شدم

 7-  در شاهراهِ دولتِ سَرمَد به تَختِ بَخت

       با جامِ مَـی به کامِ دِلِ دوستان شدم

8-  از آن زمان که فِتنة چَشمَت به من رسید      ایـمِـن ز شَــرِّ فتنة آخـِــرزمــان شدم

 من پیــرِ سال و ماه نیَـم یار بی‌وفاست

      از من چو عُمر می‌گذرد پیر از آن شدم

من پیــرِ سال و ماه نیَـم یار بی‌وفاست

      وز من چو عُمر می‌گذرد پیر از آن شدم

9-  من پیــرِ سال و ماه نیَـم یار بی‌وفاست

       بر من چو عُمر می‌گذرد پیر از آن شدم

 10-  دوشـَـم نُویــد داد عِنایــت که حافظا             بازآ، که من به عَفوِ گناهَت ضَمان شدم

****************************

وزن غزل : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (بحر مضارع اخرب مکفوف محذوف)

1-  هر چَند پیر و خَسته دِل و ناتَوان شدم

    هر گَه که یادِ رویِ تو کَردَم، جَوان شدم

موضوع بیت:ذکر(یاد یار )

مضمون بیت: ياد يار و جوان شدن

معنی واژگان:خسته دل: آزرده دل/ ناتوان: ضعيف/ هرگه: هر زمان.

آرایه ها: تضاد در پير و جوان

واج آرایی: تکرار حرف «ن» و «ت» ، «د» و نزدیکی مخرج آن ها

معنی بیت: هر چند پير و آزرده دل و ناتوانم، ولي هرگاه که به ياد چهره ي تو مي افتم، جوان مي شوم.

محصول بيت ــ هر چند كه پيرو خسته دل و ناتوان شده‌ام. اما هر وقت كه روى تو را به خاطر آوردم جوان شدم. حاصل بيان ميزان محبت من نسبت به تو به درجه‌اى است كه هر بار ياد روى تو كردم عشقت جوانم كرد.

………………………………………..

2-  شُکرِ خدا، که هر چه طَلَب کردم از خدا        بــر مُنتِهــای هِمَّتِ خود کامران شدم

موضوع بیت:دعا(دعای مستجاب عاشق )

مضمون بیت: شکر توفيق

معنی واژگان:شکر: سپاس / منتهي: آخرين حدّ/ همّت: خواست و اراده/ بر منتهای همت : بنهایت مقصود و کمال مطلوب/ کامران: موفّق

واج آرایی: تکرار حرف «م» و «د» و نزدیکی مخرج آن ها

معنی بیت: خدا را سپاس که هرچه از خدا خواستم، با تمام همّت خود به آرزوهايم رسيدم و کامياب شدم.

محصول بيت ــ خدا را شكر هر چه از خداوند خواستم با نهايت همتم كامروا گشتم: تا آن‌جا كه همتم يارى كرد به مقصود خويش ظفر يافتم. الحاصل هر چه از خدا آرزو كردم به مقتضاى همتم داد.

…………………………….

3-  ای گُلبُنِ جوان، بَرِ دولت بخور که من

         در سایة تــو بلبــلِ باغِ جهان شدم

موضوع بیت:عنایت (عنایت مراد به مرید)

مضمون بیت: :(آرزوي خوشبختي يار) (تأثير عشق)

معنی واژگان:گلبن جوان: درخت گل نو رسيده/ بر دولت: ميوه ي خوشبختي/سايه: در مورد درخت گل همين سايه ي معمولي است امّا معني دوم آن حمايت و پناه است قواعد:باغ جهان: اضافه تشبيهي است يعني جهان به باغ تشبيه شده است

آرایه ها: گلبن جوان : باستعاره مراد یار جوان جوانبخت/تناسب در  گلبن و بر و خوردن و سايه و بلبل و باغ /ایهام درسایه

واج آرایی: تکرار حروف «ب» و «ن»

معنی بیت: ای نهال گل نوسال میوة نیکبختی و اقبال بچین و بکام دل تمتع و بهره از آن ببر که من در پرتو عنایت و سایة توجه تو هزار آوای خوش نوای بوستان گیتی شدم.

…………………………………..

4- اَول زِ تَحــت و فوقِ وجودم خَبَـر نبود

      در مَکتَبِ غَمِ تو چنین نُکته دان شدم

موضوع بیت:نکته دانی(نکته دانی عاشق درمحضر معشوق )- عنایت (عنایت مراد به مرید)

مضمون بیت: عشق و آموزندگي آن

معنی واژگان:تحت وفوق: زير و زبر/ وجود: هستي/ مکتب: مدرسه/ غم: مقصود عشق است/ نکته دان: صاحب تميز، بافهم و بادرک.

آرایه ها: تناسب درخبر و مکتب و نکته دان

واج آرایی: «د» و نزدیکی مخرج آن ها

معنی بیت: در آغاز من باصطلاح عارفان از تحت وجود یعنی قوس نزولی هستی که موالید ثلاث(جماد و نبات و حیوان) باشد آگاهی نداشتم و از قوس صعودی وجود که مقام والای انسانیت است نیز بیخبر بودم ولی از فیض بخشی مکتب عشق تو بدینگونه نکته سنج و دانا شدم.

…………………………..

5-قِسمَــت حـَوالَتَــم به خَـرابــات می‌کند

  هر چند کاین چنین شدم و آن چنان شدم

موضوع بیت:قضا و قدر الهی (قسمت ازلی )

مضمون بیت: سرنوشت

معنی واژگان:قسمت: سرنوشت/ حوالت کردن: سپردن، کشاندن/ خرابات: ميخانه/ اين چنين: اشاره است به بيت چهارم يعني نکته دان شدن/ آنچنان: اشاره است به بيت سوم يعني بلبل باغ جهان شدن.

آرایه ها: آرایه ی تشخیص در «قسمت» به کار رفته است.

واج آرایی: تکرار حرف «ت» و «ن»

معنی بیت: تقدیر ازلی مرا بمیکدة رندان قلندر روانه میسازد و بدانجا می سپارد، اگرچه روزگاری عابد و زمانی زاهد بودم.

……………………………………..

6- آن روز بر دلم دَرِ معنی گشوده شد

       کــز ساکنانِ دَرگَـهِ پیرِ مُغان شدم

موضوع بیت:پیرواستاد(حضور در مکتب پیرودانای اسرار شدن)

مضمون بیت: ميخانه و حقيقت

معنی واژگان:در معني گشوده شد: به حقيقت رسيدم و درهاي حقايق بر روي من باز شد/ درگه پير مغان: ميخانه/ پير مغان: مرشد عشق و مستي

آرایه ها: تناسبِ در و گشودن /تناسب در درگه و ساکن

واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ن»

معنی بیت: روزی که مقیم آستان پیر عارفان شدم و بادة معرفت نوشیدم، بر روی دلم باب حقیقت باز شد

……………………………….

7-  در شاهراهِ دولتِ سَرمَد به تَختِ بَخت

       با جامِ مَـی به کامِ دِلِ دوستان شدم

موضوع بیت:سعادت ازلی(رسیدن به مراد)

مضمون بیت: مستي و خوشبختي

معنی واژگان:دولت: خوشبختي/ سرمد: ابدي، جاوداني/ تخت بخت: خوشبختي به مملکتي تشبيه شده است که شاعر بر تخت پادشاهي آن مملکت تکيه زده است/ کام دل دوستان: آنگونه که دوستان آرزو مي کنند.

آرایه ها: تناسب در شاه و تخت و بخت و کام / نوعی جناس در جام و کام

واج آرایی:تکرار حرف «ت» در مصراع اوّل و تکرار حرف «م» در مصراع دوم

معنی بیت: و در راه گشاده نیکبختی جاودان بر او رنگ اقبال ساغر بکف دوستکام و کامروا گشتم.

……………………………..

8-  از آن زمان که فِتنة چَشمَت به من رسید      ایـمِـن ز شَــرِّ فتنة آخـِــرزمــان شدم

موضوع بیت:مقام امن (عشق ولی مایۀ امنیت عاشق)

مضمون بیت: عشق مايه ي امنيت است

معنی واژگان:فتنه: آشوبگري، فريب، جاذبه ي دلفريب/ ايمن شدن: مصون و محفوظ شدن، در امان شدن، امان يافتن/ شرّ: بدي/ فتنه ي آخر زمان: آشوب دنيايي پر از بديها که نزديک به قيامت پديد مي آيد (هرکس دوران خود را آخرالزّمان مي داند که پُر از فتنه و آشوب است)

آرایه ها: عشق سپري در مقابل فتنه ها و بديهاي زمانه است

واج آرایی: تکرار حرف «ن»

معنی بیت: از آنگاه که بلای چشم تو مرا فرا گرفت، از آسیب فتنة آخر زمان در امان ماندم، مقصود آنکه در برابر غم عشق تو محنتهای روزگار در نظرم ناچیز است. سعدی گوید :

غم عشق آمد و غمهای دگر پاک ببرد

                    سوزنی باید کز پای برآرد خاری

……………………………….

9-  من پیــرِ سال و ماه نیَـم یار بی‌وفاست

       بر من چو عُمر می‌گذرد پیر از آن شدم

موضوع بیت:حدیث فراق

مضمون بیت: يار بيوفا و پيري عاشق

معنی واژگان:  بيوفايي يار هم از اين جهت است که از کنار عاشق عبور مي کند اما به او اعتنايي نمي کند.

آرایه ها:در اين بيت تشبيه مضمر است يعني معشوق به عمر تشبيه شده است و گذشت عمر انسان را پير مي کند/ تناسب در سال و ماه و عمر و پير و گذشتن /تکرار پیر

معنی بیت: من نه از گذشت روزگار بلکه از بی مهری و پیمان شکنی یار فرسوده و پیر شدم، چه وی هم مانند روز عمر یک لحظه نزد من نمی پاید و شتابان میگذرد.

………………………….

10-  دوشـَـم نُویــد داد عِنایــت که حافظا         بازآ، که من به عَفوِ گناهَت ضَمان شدم

موضوع بیت:عنایت (حافظ مشمول عنایت )

مضمون بیت: لطف و بخشش خدا

معنی واژگان:دوش: مقصود شب پيش از روز خلقت است/ نويد داد: مژده داد/ عنايت: لطف و توجه خداوندي/ عفو: بخشايش /ضمان: ضامن، شفيع، عهده دار.

قواعد: ضمان : از لحاظ دستوری بکار رفتن اسم (مصدر) است بجای صفت.

آرایه ها:تناسب در نويد و عنايت و عفو و گناه و ضمان

واج آرایی: تکرار حرف «ن» و آواي «آ»

معنی بیت: شب دوشین یار بمن مژدة لطف و امید مرحمتی داد که ای حافظ، بازگرد و نومید مباش که من در پیشگاه حق برای بخشایش گناهانت ضامن شده ام.

…………………………………….

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا