• *غزل 309*

1- عِشقبازی و جَوانـی و شَرابِ لَعــل فــام

  مجلسِ اُنس و حَریفِ هَمدَم و شُربِ مُدام

ساقیِ شَکَّـردَهان و مُطرِبِ شیرین سخن

     همنشینِ نیک کِردار و نَدیمِ نیک نام

2-ساقیِ شَکَّـردَهان و مُطرِبِ شیرین سخن

     همنشینی نیک کِردار و نَدیمی نیک نام

3-شاهِدی از لُطف و پاکی رَشکِ آبِ زندگی

   دلبری در حُسن و خوبی غِیرَتِ ماهِ تمام

باده ای از لُطف و پاکی رَشکِ آبِ زندگی

   دلبری در حُسن و خوبی غِیرَتِ ماهِ تمام

4- بَزمگاهی دل نِشان، چون قَصرِ فردوسِ بَرین

  گُلشَنی پیرامُـنَش چون روضــة دارُالسَّلام

5-صــف نشینان نیکخــواه و، پیشکاران باادب

 دوستداران صاحب اسرار و حریفان دوستکام

بادة گُلرَنگِ تَلخِ تیزِ خوش خوارِ سَبُک

   نَقلی از لَعلِ نِگار و نُقلی از یاقوتِ خام

6-بادة گُلرَنگِ تَلخِ تیزِ خوش خوارِ سَبُک

   نَقلَش از لَعلِ نِگار و نُقلَش از یاقوتِ خام

7- غَمـزة ساقی به یَغمایِ خِــرَد آهِختِه تیغ

   زُلفِ جانان از برایِ صیدِ دل گُستَرده دام

نُکته دانی خوش سُخَن، چون حافظِ افسانه ساز

بخشش آموزی جهان افروز چون حاجی قوام

نُکته دانی خوش سُخَن، چون حافظِ شیرین کلام

بخشش آموزی جهان افروز چون حاجی قوام

نُکته دانی نَغزگو، چون حافظِ شیرین سخن

بخشش آموزی جهان افروز چون حاجی قوام

8-نُکته دانی بَذله گو، چون حافظِ شیرین سخن

بخشش آموزی جهان افروز چون حاجی قوام

هر که این عِشرت نخواهد، عِیشِ خوش بر وِی تَباه

  وان که این مجلس نجوید، زندگی بر وِی حَـرام

9-هر که این عِشرت نخواهد، خوشدلی بر وِی تَباه

  وان که این مجلس نجوید، زندگی بر وِی حَـرام

               ***************

وزن غزل:فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات(بحر رمل مثمن مقصور)

1- عِشقبازی و جَوانـی و شَرابِ لَعــل فــام

  مجلسِ اُنس و حَریفِ هَمدَم و شُربِ مُدام

موضوع بیت:همنشینی (همنشینی یاران موافق )

مضمون بیت: مجلس عيش

معنی واژگان:لعل فام: سرخ رنگ/مجلس انس: محفل ياران موافق/ حريف همدم: دوست هم فکر، کسي که ظرفيت نوشيدن او به اندازه ي طرف مقابل باشد/ شرب مدام: نوشيدن شراب پياپي.

آرایه ها: تناسب در همه کلمات و ترکيبات / شرب مدام: در اينجا مدام ايهامي ندارد چون در مصراع اول شراب لعل فام آمده است

واج آرایی: تکرار حرف «م» و آوای «ــِ»

معنی بیت: عشق بازي و جواني و شراب سرخ رنگ و محفل عيش و شادي صفا و ياري مونس و هم دم و نوشيدن پيوسته ي شراب،

محصول بيت ــ دورانمان، دور محبوب دوستى و جوانى و شراب لعل فام نوشيدن است. مجلسمان هم، مجلس مصاحب مخصوص و حريف همدم و شرب باده است.

مراد از «مدام» در اين بيت «باده» است اگرچه از ايهام «دوام» خالى نيست. حاصل سخن اهل مجلس همگى اشخاص معقول‌اند.

كسى كه شرب مدام، را شراب دائم تعبير نموده. معناى مدام را نمى‌دانسته و نيز آن كه حريف را مصاحب همكار، تفسير كرده او هم از «حريف» اطلاع نداشته.

……………………………………

2-ساقیِ شَکَّـردَهان و مُطرِبِ شیرین سخن

     همنشینی نیک کِردار و نَدیمی نیک نام

موضوع بیت: همنشینی (همنشینی یاران موافق )

مضمون بیت: مجلس عيش

معنی واژگان:شکّر دهان: خوش لهجه/مطرب: رامشگر، خواننده و نوازنده/ نديم: مصاحب، هم صحبت/ نيکنام: خوشنام.

آرایه ها:تناسب درساقي و مطرب و همنشين و همدم /تناسب در  شکر دهان و شيرين سخن و نيک کردار و نيکنام

واج آرایی:تکرار حروف «س» و «ش» در مصراع اول و تکرار حرف «ي» در مصراع دوم و حرف «ن» در بیت

معنی بیت: ساقي شيرين لب و مطرب بذله گو و شيرين گفتار و هم دمي خوش رفتار و هم پياله اي خوش نام،

محصول بيت ــ در اين بيت اهل مجلس را تعريف مى‌نمايد: ساقى مان شكر دهان و مطربمان شيرين سخن و همنشينان اشخاص نيك كردار و مصاحب هم نيك نام است. خلاصه مجلسيان همگى با هم موافق و مناسبند.

……………………………

3-شاهِدی از لُطف و پاکی رَشکِ آبِ زندگی

   دلبری در حُسن و خوبی غِیرَتِ ماهِ تمام

موضوع بیت: اولیای الهی ( وصف حُسن اولیاء)

مضمون بیت: مجلس عيش

معنی واژگان:شاهد: زيباروي، بزم آرا/ لطف: لطافت و ظرافت/ پاکي: صفا و عدم آلودگي/ رشک: حسد/ آب زندگي: آب حيات/ دلبر: معشوق /حسن: زيبايي/ غيرت: مايه ي حسادت/ ماه تمام: ماه شب چهارده.

آرایه ها: تناسب در شاهد و دلبر /تناسب در لطف و پاکي و حسن و خوبي /تناسب در رشک و غيرت /تناسب در لطف و پاکي و آب /تناسب در حسن و خوبي و ماه

معنی بیت: زیبایی که بر پاکیزگی و لطافت او چشمة آب حیات غبطه می خورد، دلستانی که در جمال و نکویی ماه شب چهارده بر او رشک می برد.

…………………………

4- بَزمگاهی دل نِشان، چون قَصرِ فردوسِ بَرین

  گُلشَنی پیرامُـنَش چون روضــة دارُالسَّلام

موضوع بیت: مقام امن (مقام امن نزد محبوب)

مضمون بیت: مجلس عيش

معنی واژگان:بزمگاه: مجلس شادي و عشرت/ دلنشان: آن گونه که هر دلي در آرزوي آن است/ فردوس برين: بهشت/ گلشن: باغ پرگل /پيرامن: اطراف/ روضه ي دارالسلام: باغ بهشت.

آرایه ها:تناسب و ترادف در فردوس برين و روضه ي دارالسلام./ تناسب در قصر و روضه و بزمگاه و گلشن

واج آرایی: تکرار حرف «ن»

معنی بیت: محفل عیشی که آرام بخش دل بود مانند کاخ بهشت برین وگلزاری در پیرامون آن چون باغ مینو (روضة دارالسلام)

……………………………….

5-صــف نشینان نیکخــواه و، پیشکاران باادب

 دوستداران صاحب اسرار و حریفان دوستکام

موضوع بیت: همنشینی با محبوب(توصیف مجلس انس)

مضمون بیت: مجلس عيش

معنی واژگان:صف نشين: مهمان/ نيکخواه: خيرخواه/ پيشکار: خادم/ صاحب اسرار: رازدار، راز نگهدار/حريف: يار، همدم /دوستکام: خوشبخت ،نقیض دشمن کام، به معنی این که کارهایش بر حسب مطلوب و به مراد دل دوستان باشد و به معنی شرابخواری با دوستان و به یاد ایشان هم هست

واج آرایی: تکرار حرف «س» در مصراع دوم

معنی بیت: آنان که در محفل رخصت نشستن داشتند، نیک اندیش بودند و خدمتگزاران ادب آموخته و رسم دان و عاشقان راز دار، هم پیالگان هم به یاد دوستان ساغر می گرفتند.

……………………………

6-بادة گُلرَنگِ تَلخِ تیزِ خوش خوارِ سَبُک

   نَقلَش از لَعلِ نِگار و نُقلَش از یاقوتِ خام

موضوع بیت: همنشینی با محبوب(توصیف مجلس انس)

مضمون بیت: مجلس عيش و شراب

معنی واژگان:باده: شراب /گلرنگ: به رنگ گل، سرخ/ تيز: برنده، مؤثر/ خوشخوار: خوش/ خوراک سبک: خوشگوار، سهل الهضم /نقل: آنچه با شراب مي خورند، مزه ي شراب/لعل نگار: لبان معشوق/ نَقل: وصف، بعضي نَقل را به جام تعبير مي کنند؟/ ياقوت خام: یاقوت خالص، رنگ شراب مانند ياقوت است و بهترين شراب، شراب خام است نه پخته.

آرایه ها: در مصراع اول تنسيق الصفّات است/ جناس در نُقل و نَقل / تناسب در لعل و ياقوت

واج آرایی: تکرار حرف «خ» در مصراع اول و «ق» در مصراع دوم.

معنی بیت: شرابی به سرخی گل تلخ گونه سوزنده خوش طعم آسان گوار که مزة آن لب شیرین یار بود و گویی یاقوت خالص است که به صورت باده درآمده و بدین حال انتقال یافته است.

……………………………

7- غَمـزة ساقی به یَغمایِ خِــرَد آهِختِه تیغ

   زُلفِ جانان از برایِ صیدِ دل گُستَرده دام

موضوع بیت: همنشینی با محبوب(توصیف مجلس انس)

مضمون بیت: غمزه ي ساقي و زلف معشوق

معنی واژگان:غمزه: ناز و کرشمه، به گوشه ي چشم اشاره کردن/يغما: تاراج/ خرد: عقل/ آهخته: کشيده/ تيغ: شمشير /جانان: معشوق/صيد: شکار

آرایه ها: تناسب در آهخته تيغ و گسترده دام / تناسب در يغما و آهخته تيغ /تناسب در صيد و گسترده دام/در کل بیت تشخیص وجود دارد.

واج آرایی: تکرار آوای «Gh» در مصراع اول

معنی بیت: ناز و عشوه ي ساقي زيبا به قصد غارت عقل و خرد شمشير کشيده و گيسوي تابدار معشوق براي شکار دل عاشقان دام گسترده است،

محصول بيت ــ غمزه چشم ساقى براى يغماى عقل شمشير كشيده. يعنى براى ربودن عقل عشاق تيغ را از غلاف بيرون كشيده است. و زلف جانان هم براى صيد دل‌ها دام گسترده: براى ربودن دل عشاق دام نهاده است.

………………………………………..

8-نُکته دانی بَذله گو، چون حافظِ شیرین سخن

بخشش آموزی جهان افروز چون حاجی قوام

موضوع بیت: حافظ و همنشینی با محبوب(توصیف مجلس انس)

مضمون بیت: حافظ و مجلس عشرت حاجي قوام

معنی واژگان:نکته دان: هوشمند، کسي که لطايف سخن را مي داند/ بذله گو: لطيفه گو، نکته گو/ بخشش آموز: کسي که به جهانيان راه و رسم سخاوت را مي آموزد/ جهان افروز: روشن کننده ي گيتي/ حاجي قوام: حاجي حسن تمغاجي بن ناصرالدين مظفر که در دوران فرمانروايي خاندان اينجو در فارس، محصّل ماليات و وزير شاه شيخ ابواسحاق بود. نگاه کنید به غزل 11 بیت (10).

واج آرایی: تکرار آوای «z»  و حرف «ن»

معنی بیت: نکته داني شوخ طبع و بذله گو چون حافظ شيرين گفتار و بخشش آموزي عالم تاب و روشني بخش مانند حاجي قوام،

محصول بيت ــ در مجلس مذكور شخص نكته‌دان و بذله‌گويى چون حافظ شيرين‌سخن و به‌علاوه شخصيت ديگرى مانند حاجى قوام كه به دنيا نور و ضياء و صفا مى‌دهد و به جهانيان بخشش مى‌آموزد شركت كرده است.

خلاصه اسامى مذكور ضمن غزل همگى در آن مجلس حاضراند.

……………………………

9-هر که این عِشرت نخواهد، خوشدلی بر وِی تَباه

  وان که این مجلس نجوید، زندگی بر وِی حَـرام

موضوع بیت:دعا (نفرین به محرومان  از وصل)

مضمون بیت: مجلس عشرت و کج انديشان

معنی واژگان:عشرت: معاشرت و همنشيني و خوشي و طرب/ خوشدلي: شادي و نشاط/ تباه: ضايع.

قواعد: تباه: فعل دعایی بادگاه به قرینة حالی حذف می شود.

آرایه ها: تناسب در ترصیع، عشرت و خوشدلی

واج آرایی: تکرار آوای «ن»

معنی بیت: هرکس که خواهان چنين عيش و عشرتي نباشد، شادي و سرور دل بر او تباه و آن کسي که در طلب چنين مجلس و بزمي نباشد، زندگي بر او حرام باد.

محصول بيت ــ هر كس كه اين مجالست و صحبت را نخواهد، خوش‌دلى بر وى تباه گردد يعنى هرگز صفاى قلب نداشته باشد. نيز كسى كه در پى اين عشرت نباشد: طالب اين عيش و عشرت نباشد زندگى حرامش گردد يعنى هلاك شود.

خواجه اين غزل را در مجلس مذكور بداهة گفته است به همين سبب است كه چاشنى موجود در غزل‌هاى ديگرش در اين غزل ديده نمى‌شود و به مذاق نمى‌خورد.

………………………………..

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا