- *غزل 307*
هر نُكته ای كه گفتم در وَصفِ آن شَمایِل
هر كو شنيد، گفتا: لله دَرُّ قائِل
1 – هر نُكته ای كه گفتم در وَصفِ آن شَمائِل
هر كو شنيد، گفتا: لله دَرُّ قائِل
تَحصيلِ عِشق و رِندي آسان نُمود اول
وآخِر بسوخت جانم در كَسبِ اين فَضایِل
2 – تَحصيلِ عِشق و رِندي آسان نُمود اول
آخِر بسوخت جانم در كَسبِ اين فَضائِل
3 – حَلّاج بر سَرِ دار اين نكته خوش سُرآيد
از شافِعي نپُرسند امثالِ اين مَسائِل
4 – گفتم كه كِي بِبَخشي بر جانِ ناتوانم
گفت : آن زمان كه نَبوَد جان در ميانه حائِل
5 – دل داده ام به ياري شوخي ،كَشي، نِگاري
مَرضيَّهُ السَّجايا مَحمودهُ الخَصائل
در عِينِ گوشه گيري چشمم زِ رَه بیانداخت
واكنون شدم به مَستان چون ابرويِ تو مائل
6 -در عِينِ گوشه گيري بودم چو چشم ِمستت
واكنون شدم به مَستان چون ابرويِ تو مائل
7 – از آبِ ديده صَد ره طوفان ِنوح ديدم
وز لوحِ سينه نَقشَت هرگز نگشت زائِل
8 -اي دوست، دَستِ حافظ تَعويذِ چشم زَخمَست
يا رب ببينم آنرا در گردنت حَمائِل
****************
وزن غزل: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن(بحر مضارع مثمن اخرب)
1 – هر نُكته ای كه گفتم در وَصفِ آن شَمائِل
هر كو شنيد، گفتا: لله دَرُّ قائِل
موضوع بیت:اولیای الهی (وصف صفات اولیاء)
مضمون بیت: سخن لطيف در وصف يار
معنی واژگان:نکته: سخن لطيف و دلکش/ شمائل: (جمع شميله و شمال) خويها، اخلاق، صورت و چهره ي زيبا در سیاق فارسی بیش تر به معنی روی زیبا و شکل مطبوع و در عربی جمع شمیله است به معنی طبع و خوی و خلق/ هرکو: هرکس که او/ لله دَرُّ قائل: خدا خوبي و خوشي را براي گوينده بخواهد، آفرين بر گوينده.
آرایه ها: تناسب در نکته و گفتن و وصف و شنيدن و قائل
واج آرایی: تکرار حرف «ر»
معنی بیت: هر مسئله دقیقی که در توصیف آن شکل مطبوع و چهره ی زیبا بیان کردم، هرکس سخن مرا شنید گفت: گوینده را از خداوند خیر بسیار باد.
……………………………………
2 – تَحصيلِ عِشق و رِندي آسان نُمود اول
آخِر بسوخت جانم در كَسبِ اين فَضائِل
موضوع بیت:مشکلات راه سلوک
مضمون بیت: عشق و رندي
معنی واژگان:تحصيل: به دست آوردن/ رندي: ظاهري بد و باطني نيکو داشتن و از لحظات عمر در راه رسيدن به حق استفاده کردن/ نمود: جلوه کرد/ آخر: عاقبت، در پايان/ بسوخت: گداخته و سوخته شد و صدمه ي زيادي ديد/ کسب: به دست آوردن/فضائل: جمع فضيلت، هنرها، آراستگي ها و برتري ها.
آرایه ها: ترادف و تناسب در تحصيل و کسب /تضاد در اوّل و آخر / عشق و رندي دو فضيلت قلمداد شده اند
واج آرایی: تکرار آواي «s»
معنی بیت: روز نخست عشق ورزی و وارستگی دشوار به نظر نمی آمد، اما سرانجام جان من در به دست آوردن این کمالات در بوته ی محنت گداخت.
……………………………….
3 – حَلّاج بر سَرِ دار اين نكته خوش سُرآيد
از شافِعي نپُرسند امثالِ اين مَسائِل
موضوع بیت:زهد دربرابر عرفان (باخبران و بی خبران)
مضمون بیت: مسأله ي عشق
معنی واژگان:حلّاج: مقصود حسين بن منصورحلّاج عارف مشهور است که به جرم گفتن «اناالحق» در سال 307 هجری او را بردار زدند و او بر سر دار درباره ي عشق و عرفان براي مردم سخنان بسياري گفته است. (اخبار الحلّاج … ل. ماسينيون و پ کراوس. پاريس، 1936) نگاه کنید به غزل 143 بیت (8)/ اين نکته: مقصود نکته ي عشق است/ خوش: دلپذير/ به خوبي سرايد: مي گويد، بيان مي کند/ شافعي: محمد بن ادريس شافعي يکي از ائمه ي چهارگانه ي اهل سنت(150-204)/ مسائل: جمع مسأله، پرسش، مطلب/ مولوي مي فرمايد: عشق آنجائي که مي افزود درد – بوحنيفه و شافعي درسي نکرد
آرایه ها:نوعی جناس در سر و سرآيد / نوعي هماهنگي جناس گونه در امثال و مسائل
واج آرایی: تکرار آواي «س» و «آ»
معنی بیت: حلاج بر بالای دار این لطیفه ی نغز را نیک برخواند که از شافعی فقیه معروف مسائل عاشقانه را نمی توان پرسید، چه وی از عشق خانمانسوز خبری ندارد.
…………………………………….
4 – گفتم كه كِي بِبَخشي بر جانِ ناتوانم
گفت : آن زمان كه نَبوَد جان در ميانه حائِل
موضوع بیت:مقام فنا(ایثار جان در راه محبوب مقدمۀ وصال)
مضمون بیت: (جان عاشق و مانع عشق) (تو خود حجاب خودي…)
معنی واژگان:بخشيدن: رحم کردن/ حائل: مانع، حجاب
آرایه ها: تکرار جان/ صنعت مناظره در این بیت به کا رفته است.
واج آرایی: تکرار حرف «ن» و حروف «ک» و «گ» و نردیکی مخرج آن ها
معنی بیت: از یار پرسیدم که چه زمان بر جان نزار من رحم خواهی آورد؟ پاسخ داد آن گاه که هستی تو در میان حجاب نباشد و به فنای مطلق رسیده باشی.
………………………………………..
5 – دل داده ام به ياري شوخي ،كَشي، نِگاري
مَرضيَّهُ السَّجايا مَحمودهُ الخَصائل
موضوع بیت:عشق (وصف صفات معشوق)
مضمون بیت: يار زيبا و دل انگيز
معنی واژگان:دل دادن: عاشق شدن/ شوخ: بي پروا، شاد و زنده دل/ کش: نازنين، دلربا/ نگار: زيبا، خوش صورت/ مرضية السّجايا: خوش ا خلاق/ محمودة الخصائل: داراي خصلت هاي پسنديده.
آرایه ها: در شعر تنسيق الصّفات است
واج آرایی: تکرار آوای «ای» در مصراع اول
معنی بیت: دل به دلبری گستاخ و شیرین حرکات و زیبا سپرده ام که پسندیده منش و ستوده خوی است.
………………………………….
6 -در عِينِ گوشه گيري بودم چو چشم ِمستت
واكنون شدم به مَستان چون ابرويِ تو مائل
موضوع بیت:خلوت و جلوت
مضمون بیت: چشم و ابروي يار و حال عاشق
معنی واژگان:در عين چيزي بودن: غرق چيزي بودن، سخت مشغول چيزي بودن/ مائل: متمايل کننده، توجه کننده.
آرایه ها: ایهام تناسب درکلمه ي عين با چشم و ابرو / گوشه گيري علاوه بر معني انزوا با چشم و گوشه ي چشم تناسب دارد/ ايهام تناسب در گوش در کلمه ي گوشه با چشم و ابرو /ایهام در به مستان مايل شدن يعني هم به حلقه ي مستان وارد شدن و هم علاقه مند شدن به چشمان مست يار (هم به معني متمايل شدن است هم اشاره به کج بودن ابروست)/
تناسب میان مست و مستان
واج آرایی: تکرار آوای «ش»، حرف «گ» در مصراع اول
معنی بیت: در کمال گوشه نشینی مانند چشم مست تو بودم که گوشه گیریست و زاویه نشین و اینک به عاشقان سرمست تمایل یافتم همان گونه که ابروی تو مایل به چشم مست توست، سعدی گوید:
گوشه گرفتم ز خلق و فایدتی نیست
گوشه ی چشمت بلای گوشه نشین است
……………………………….
7 – از آبِ ديده صَد ره طوفان ِنوح ديدم
وز لوحِ سينه نَقشَت هرگز نگشت زائِل
موضوع بیت:عشق (ثبات عاشقی)
مضمون بیت: اشک عاشق
معنی واژگان:آب ديده: اشک /صد ره: صدبار/ طوفان نوح: طوفاني که در زمان حضرت نوح (ع) و به نفرين او همه ي جهان را به زير آب فرو برد/ لوح: صفحه/ زائل: از ميان رفته، نابود شده
آرایه ها: نوعی جناس در نوح و لوح / نوعی تضاد در آب و نقش / تناسب در آب و لوح و نقش و زائل / تلمیح به داستان حضرت نوح/ اغراق در مصراع اول قابل توجه است.
واج آرایی: تکرار حرف «ن»، تکرار حرف «ز» و آوای «s» و نزدیکی مخرج آن ها
معنی بیت: با آنکه از سیل سرشک خود صدبار طوفان نوح روان کردم، نقش جمال تو همچنان بر لوح سینه ام پاینده است.
………………………..
8 -اي دوست، دَستِ حافظ تَعويذِ چشم زَخمَست
يا رب ببينم آنرا در گردنت حَمائِل
موضوع بیت:عنایت (تمنای وصل)
مضمون بیت: دست حافظ و گردن معشوق
معنی واژگان:تعويذ: حرز،دعايي که مي نويسند و نزد خود نگاه مي دارند، يا به گردن مي آويزند، تا از چشم بد انسان را محافظت کند/ چشم زخم: چشم بد که باعث رنج و درد آدمي مي شود/ يارب: خدا کند که/ حمائل: عربي، جمع حماله: در گردن آويخته، دوال شمشير و آنچه دربراندازند و نوار ابریشمی پهن که در ازای خدمت پادشاه به خدمتگزاران می داد که بر پیکر خود می آویختند.
آرایه ها: تناسب در تعويذ و گردن و حمائل / تناسب در دست
واج آرایی: تکرار آوای «Z» و حرف «س» در مصراع اول
معنی بیت: ای یار دست حافظ حرزی است برای دفع آسیب چشم بد، خدا کند که دستم بر گردن تو حمایل وار آویخته شود.
………………………………….