*غزل 300*

1- هِـزار دُشمَنَم اَر می‌کنند قَصدِ هَلاک

           گَرَم تو دوستی از دُشمنان ندارم باک

2- مَـرا امیـدِ وِصالِ تـو زنـده می‌دارد

           و گر نه هر دَمَم از هَجرِ توست بیمِ هلاک

نَفَـس نَفَـس اگــر از باد نَشنـَوَم بویـَت

           زمان زمان چو گل از غم کنم گریبان چاک

3- نَفَـس نَفَـس اگــر از باد نَشنـَوَم بویـش

           زمان زمان چو گل از غم کنم گریبان چاک

4- رَوَد به خواب دو چَشم از خیالِ تو، هَیهات

            بود صَبور دل انــدر فِــراقِ تــو، حاشاک

اگر تو زَخم زَنی بر دلم به از مرهم

           و گر تو زَهر دهی بِه که دیگران تریاک

5- اگر تو زَخم زَنی بِه که دیگری مَرهَم

           و گر تو زَهر دهی بِه که دیگری تریاک

بِضَربِ سَیفِکَ قَتلــی حیاتُنــا اَبَداً

           لِانَّ روحِی، قَد طابَ اَن یَکونَ فِداک

6- بِضَربِ سَیفِکَ قَتلــی حیاتُنــا اَبَداً

           لِانَّ روحِیَ قَد طابَ اَن یَکونَ فِداک

7- عِنان مَپیچ که گَر می‌زَنی به شَمشیرَم

           سِپَر کنم سَر و، دسـتت ندارم از فِتراک

تو را چُنان که تویـی هر نظر کجا بیند

           به قدرِ بینشِ خود هر کسی کند ادراک

8- تو را چُنان که تویـی هر نظر کجا بیند

           به قدرِ دانشِ خود هر کسی کند ادراک

به چَشـمِ خَلق عَزیزِ آن زمان شود حافظ

          که بر در تو نهد رویِ مَسکنت بر خاک

9- به چَشـمِ خَلق عَزیزِ جهان شود حافظ

          که بر در تو نهد رویِ مَسکنت بر خاک

****************************

وزن غزل:مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات(بحر مجتث مثمن مخبون مقصور )

1- هِـزار دُشمَنَم اَر می‌کنند قَصدِ هَلاک

           گَرَم تو دوستی از دُشمنان ندارم باک

موضوع بیت: دوست و دشمن (با دوستی دوست جایی برای دشمن نمی ماند)

مضمون بیت: توجّه يار و قصد دشمنان

معنی واژگان:ار: اگر/ باک: ترس

آرایه ها: تضاد در دشمن و دوست

معنی بیت: اگر هزار دشمن قصد نابودي مرا داشته باشند، وقتي تو دوست و هم دم من هستي، از دشمنان ترسي ندارم.

دوست گو يار شود، هر دو جهان دشمن باش

بخت گو پشت مکن، رويِ زمين لشکر گير

محصول بيت ــ اگر هزار دشمن قصد هلاك مرا داشته باشند، يعنى تصميم بگيرند كه مرا نابود نمايند اگر تو دوست من باشى از دشمنان هيچ باك ندارم: ترس و واهمه ندارم و ايمنم.

بيت تركى :

اگر يارم بنمله يار اولورسه

       نه غم عالم اگر اغيار اولورسه

ترجمه شعر :

اگر يارم با من يار باشد

       چه غم عالم اگر اغيار باشد

……………………………………..

2- مَـرا امیـدِ وِصالِ تـو زنـده می‌دارد

           و گر نه هر دَمَم از هَجرِ توست بیمِ هلاک

موضوع بیت:وصال (امیدوصال)

مضمون بیت: وصال و فراق يار

معنی واژگان:اميد: آرزو/وصال: رسيدن به معشوق /هر دم: هر لحظه/ هجر: فراق، دوري از يار/ بيم: ترس

آرایه ها: تضاد در وصال و هجر /تضاد در  زنده داشتن و هلاک /تضاد در  اميد و بيم

واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «م»

معنی بیت: اي معشوق، فقط اميد رسيدن به تو مرا زنده نگه مي دارد، وگرنه هر لحظه از دوري و فراقت ترس هلاک و نابودي براي من است.

محصول بيت ــ اميد وصال تو مرا زنده نگه مى‌دارد. و الا صد بار بيم آن مى‌رفت كه از هجرت هلاك گردم: اگر اميد وصالت را نداشتم ترس داشتم كه از فراقت بميرم.

………………………………

3- نَفَـس نَفَـس اگــر از باد نَشنـَوَم بویـش

           زمان زمان چو گل از غم کنم گریبان چاک

موضوع بیت:نفحات ربّانی(سبب دگرگونی عاشق شود)

مضمون بیت: بوي يار

معنی واژگان:نفس نفس: لحظه به لحظه/ زمان زمان: در هر زمان، پشت سر هم/چاک: پاره/ شکفته شدن گل به چاک شدن گريبان گل تعبير شده است.

قواعد: نفس نفس: قید زمان و همچنین است زمان زمان.

آرایه ها: تناسب در نفس و باد و بو و شنيدن و گل / نفس نفس و زمان زمان نوعي ترصيع در بيت ايجاد کرده است.

واج آرایی: تکرار حروف «ن» و «ب» و آواي «s» و «z»

معنی بیت: اگر هردم از باد صبا بوی جان پرور معشوق را نشنوم، لحظه به لحظه مانند گل گریبان خود را از غم دوری می درم.

……………………………

4- رَوَد به خواب دو چَشم از خیالِ تو، هَیهات

            بود صَبور دل انــدر فِــراقِ تــو، حاشاک

موضوع بیت: حدیث فراق (بی تابی در هجر یار)

مضمون بیت: (چشم و دل عاشق) (خواب و صبر عاشق)

معنی واژگان:هيهات: دور است از من، نه چنين است، نیز نگاه کنید به غزل 38 بیت3 / صبور: شکيبا، صابر/ فراق: هجران/ حاشاک: دور است از تو، غير ممکن است/ رود با هيهات نوعي رابطه ي ظريف دارد يعني مقلوب «رود» به صورت دور درمي آيد که با هيهات رابطه دارد/ حاشاک با فراق تو نيز نوعي ارتباط ظريف دارد

قواعد: حاشاک:مخفف حاشا که به معنی هرگز و ابداً و مباد که، نیز نگاه کنید به غزل 78 بیت4

آرایه ها: نوعی آهنگ و تضاد در مقلوب رود با صبور/تناسب در حاشاک و هيهات

معنی بیت: بعید می نماید که دیدگان من با حضور صورت خیالی تو مجال خواب یابند. آیا دل من در جدایی و فراق تو شکیبا می ماند؟ نه هرگز چنین مباد که صبر تواند کرد.

……………………………………

5- اگر تو زَخم زَنی بِه که دیگری مَرهَم

           و گر تو زَهر دهی بِه که دیگری تریاک

موضوع بیت:ولایت (قهر ولی بهتر از لطف دشمن است )

مضمون بیت: بد از سوي معشوق نيکو بود

معنی واژگان:مرهم: داوري شفادهنده ي زخم/ ترياک: داروي ضدّزهر، پادزهر

آرایه ها:تضاد در زخم و مرهم /تضاد در  زهر و ترياک / در شعر نوعي ترصيع وجود دارد

واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ک» و «گ»

معنی بیت: اي معشوق، اگر تو مرا مجروح و آزرده کني، بهتر از مرهم ديگري است و اگر به من زهر دهي، بهتر از پادزهري است که ديگران به من بدهند.

محصول بيت ــ اى جانان اگر تو به من زخم بزنى بهتر است از اين كه غيرى به زخم من مرهم نهد و اگر تو زهرم دهى بهتر است از اين كه ديگرى ترياكم دهد، الحاصل جفاى تو برايم خيلى بهتر از وفاى ديگران است.

……………………………………

6- بِضَربِ سَیفِکَ قَتلــی حیاتُنــا اَبَداً

           لِانَّ روحِیَ قَد طابَ اَن یَکونَ فِداک

موضوع بیت: ولایت (قهر ولی بهتر از لطف دشمن است )

مضمون بیت:کشتۀ راه عشق

معنی بیت: کشتن من به زخم شمشیر تو زندگانی جاوید ماست چه روانم خوش است که برخی و فدای تو شود.

……………………………………

7- عِنان مَپیچ که گَر می‌زَنی به شَمشیرَم

           سِپَر کنم سَر و، دسـتت ندارم از فِتراک

موضوع بیت:مقام رضا

مضمون بیت: عاشق پايدار

معنی واژگان:عنان مپيچ: از من دور مشو، از من رو برمگردان/ فتراک: تسمه هاي اطراف زين اسب، نخجیربند

آرایه ها:تناسب در عنان و پيچيدن و شمشير و زدن و سپر و فتراک

واج آرایی: تکرار حروف «س» و «ت» در مصراع دوم

معنی بیت: اي معشوق، از من روي مگردان و مرا ترک مکن که اگر با شمشير خود مرا بزني، سر خود را سپر شمشيرت مي کنم و از فتراک تو دست برنمي دارم.

محصول بيت ــ عنانت را از من مگردان. يعنى از من اعراض مكن كه اگر مرا به شمشير هم بزنى سرم را سپر مى‌كنم و دست از فتراكت برنمى‌دارم. الحاصل اگر به شمشيرم هم بزنى دست از فتراكت بر نمى‌دارم.

……………………………….

8- تو را چُنان که تویـی هر نظر کجا بیند

           به قدرِ دانشِ خود هر کسی کند ادراک

موضوع بیت:ولایت (شناخت ولی امکان پذیر نیست )

مضمون بیت: شناخت به اندازه ي دانش است

معنی واژگان:ادراک کردن: درک کردن، شناختن/ چنانکه تويي: آنگونه که هستي، مقصود ذات معشوق حقيقي است.

آرایه ها:تناسب در  نظر و ديدن /تناسب در دانش و ادراک

واج آرایی: تکرار حرف «ن» و آواي «آ»

معنی بیت: هر دیده تو را بدانگونه که تویی نمی بیند و نمی شناسد، آری دریافت هرکس بر اندازه ی علم و تجربه ی اوست.

……………………………….

9- به چَشـمِ خَلق عَزیزِ جهان شود حافظ

          که بر در تو نهد رویِ مَسکنت بر خاک

موضوع بیت:پادشاهی و گدایی(گدایی او بهتر از پادشاهی عالم است )

مضمون بیت: حافظ عزيز و چهره بر درگاه معشوق حقيقي نهادن

معنی واژگان: مسکنت: فقر و حاجت یا درویشی و نیاز

 قواعد: روي مسکنت: اضافه ي اقتراني است، يعني چهره ي خود را که توأم با بيچارگي و بينوايي است

آرایه ها: تناسبِ در و خاک و روي نهادن /تناسب در چشم و روي

معنی بیت: آن گاه حافظ در پيش چشم مردم، عزيز و گرامي مي شود که بر خاک درگاه تو، روي نياز و بيچارگي نهد.

محصول بيت ــ حافظ در نظر مردم زمانى عزيز مى‌شود كه بر در تو روى بيچارگى بر خاك نهد. يعنى بر خاك در تو روى نهد و اظهار مسكنت نمايد آن وقت عزيز همه مردم جهان مى‌شود.

………………………………..

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا