*غزل 298*
1- مُقامِ اَمن و مَیِ بیغَش و رَفیقِ شَفیق
گَرَت مُدام مُیَسَّـر شـود، زَهـی توفیق
2- جَهان و کارِ جَهان جُمله هیچ بر هیچ است
هـِـزار بار من این نُکتــه کَــردهام تَحقیق
3- دِریغ و دَرد، که تا این زمان ندانستم
که کیمیایِ سعـادت رفیق بود رفیق
دِریغ و دَرد، که تا این زمان ندانستم
که کیمیایِ مُراد است خاکِ کوی ِرفیق
به هوش باش و غنیمت شِمَر بَقیَتِ وقت
که در کمین گَــه عمــرند قاطعانِ طریق
4- به مَأمَنی رو و فرصت شِمَر غنیمتِ وقت
که در کمین گَــه عمــرند قاطعانِ طریق
بیا که توبـه زِ لَعلِ نِگار و خنــدة جام
تَصَوری است که عقلش نمیکند تصدیق
5- بیا که توبـه زِ لَعلِ نِگار و خنــدة جام
حکایتیست که عقلش نمیکند تصدیق
6- اگر چه مویِ میانـت به چــون مَنـی نرسد
خوش است خاطِرَم از فکرِ این خیالِ دَقیق
7- حَلاوتی که تو را در چَهِ زَنَخدان است
به کُنهِ آن نَـرَسَد، صد هِزار فکرِ عمیق
اگر به رنگِ عقیق است اشکِ من، چه عجب
که مُهــرِ خاتمِ چشمم لبی است همچو عقیق
8- اگر به رنگِ عقیقی شد اشکِ من، چه عجب
که مُهــرِ خاتمِ لعلِ تو هست همچو عقیق
9- به خنده گفت که، حافظ، غُلامِ طَبـعِ توام
ببین که تا به چه حَدَّم هَمیکند تَحمیق
*******************************
وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات (بحر مجتث مثمن مخبون مقصور)
1- مُقامِ اَمن و مَیِ بیغَش و رَفیقِ شَفیق
گَرَت مُدام مُیَسَّـر شـود، زَهـی توفیق
موضوع بیت:فراهم آمدن شرایط وصال
مضمون بیت: عيش و شادي
معنی واژگان: مقام امن: جاي آسوده و توأم با امنيت/ مي بيغش: شراب خالص/ رفيق شفيق: دوست مهربان/ مدام: هميشه/ ميسّر شود: آسان شود، مهيّا و آماده شود/ زهي توفيق: خوش به حالت، چه سعادتي داري، همه چيز مطابق ميل است.
واج آرایی: تکرار حروف «م» و «ق»
معنی بیت: اگر جای آسوده و باده صافی و دوست مهربان دلسوز همیشه دست دهد، چه کامیابی بزرگی است.
………………………………….
2- جَهان و کارِ جَهان جُمله هیچ بر هیچ است
هـِـزار بار من این نُکتــه کَــردهام تَحقیق
موضوع بیت:دنیا و بی اعتباری آن
مضمون بیت: دنيا و کار دنيا
معنی واژگان:هيچ بر هيچ: بي اعتبار، بي ارزش/ هزار بار: بارها، چندين بار/ نکته: موضوع دقيق و باريک/ تحقيق کردن: کوشش کردن براي دست يافتن به حقيقت.
آرایه ها:تناسب در نکته و تحقيق و هيچ بر هيچ / نوعی تضاد در هيچ بر هيچ و هزار
واج آرایی: تکرار حروف «ن و «ه»
معنی بیت: گیتی و شغل و مقام آن همگی ناچیز و در حکم عدم است، من هزار مرتبه حقیقت این مسئله پیچیده را دریافته ام.
………………………………
3- دِریغ و دَرد، که تا این زمان ندانستم
که کیمیایِ سعـادت رفیق بود رفیق
موضوع بیت:همنشینی با خوبان(مقام رفیق در راه سلوک)
مضمون بیت: رفيق و ارزش آن
معنی واژگان:دريغ و درد: افسوس/ کيميا: اکسير، آنچه باعث تبديل بد به خوب مي شود/ سعادت: خوشبختي کيمياي /سعادت: آنچه باعث خوشبختي مي شود. رفيق: دوست موافق
قواعد: دريغ و درد: (شبه جمله)/ کیمیای سعادت: تشبیه صریح
آرایه ها: تناسب در کيميا و ندانستن و تا اين زمان
معنی بیت: جای بسی افسوس و حسرت است که تا این دم پی نبرده بودم که اکسیر نیکبختی آدمی دوست دمساز و یار موافق است.
………………………………….
4- به مَأمَنی رو و فرصت شِمَر غنیمتِ وقت
که در کمین گَــه عمــرند قاطعانِ طریق
موضوع بیت:غنیمت شمردن فرصت
مضمون بیت: اغتنام فرصت
معنی واژگان:مأمن: جايگاه امن/ فرصت شمر: غنيمت بدان، از فرصت استفاده کن/غنيمت: آنچه مي تواني بدست آوري/ قاطعان طريق: راهزنان
آرایه ها:تناسب در فرصت و غنيمت و وقت و عمر / نوعی تضاد در مأمن و قاطعان طريق/تناسب در کمين گاه و قاطعان طريق و فرصت و غنيمت
واج آرایی: تکرار آواي «t»
معنی بیت: به جای امن و آسوده ای روی آور و وقت را که چون کالاییست که از دست رهزن ایام گرفته ای دریاب که غم ها و رویدادهای ناگوار به قصد هجوم بر زندگانی تو دزدانه کمین کرده اند.
…………………………………………
5- بیا که توبـه زِ لَعلِ نِگار و خنــدة جام
حکایتیست که عقلش نمیکند تصدیق
موضوع بیت:بادۀ تجلی(از بادۀ تجلی توبه کردن از کم خردی است )
مضمون بیت: توبه
معنی وا ژگان:بيا: يعني بيا و مجلس عيش و عشرت برپا کن/ لعل نگار: لبان يار زيبارو /خنده ي جام: جلوه ي جام شراب در وقتي که پر از شراب است/ حکايت: داستان، افسانه (در بعضي از نسخ تصوّر «که با تصديق هم آهنگي دارد») چنانکه در صفحه ی 203 دیوان حافظ تصحیح قزوینی در حاشیه آمده است در برخی نسخ تصوریست به جای حکایتیست آمده که بر متن ترجیح دارد/تصديق کردن: درست دانستن، راست دانستن، باور کردن.
آرایه ها: تناسب در حکايت و عقل و تصديق /تناسب در لعل و خنده
معنی بیت: بشتاب که توبه کردن از بوسیدن لعل یار و دیدار دهان خندان جام تصوری است که خرد آن را تصدیق نمی کند و درست نمی شمارد و نمی پسندد.
……………………………….
6- اگر چه مویِ میانـت به چــون مَنـی نرسد
خوش است خاطِرَم از فکرِ این خیالِ دَقیق
موضوع بیت:وصال(وصال دیریاب)
مضمون بیت: کمر معشوق و خيال عاشق
معنی واژگان:موي ميان: کمر باريک/ چون مني: کسي مانند من/ خاطر: دل/ خيال دقيق: خيال باريک و ظريف مقصود همان موي ميان است.
آرایه ها:تناسب در موي ميان و خيال دقيق /تناسب در خاطر و فکر و خيال
واج آرایی:تکرار حرف «م» در مصراع اول و حرف «خ» در مصراع دوم
معنی بیت: اگرچه تهیدستی چون من به کمر تو که در باریکی مانند تار مویی است، نخواهد رسید، با این همه دلم از اندیشه ی این خیال ظریف شادست.
…………………………..
7- حَلاوتی که تو را در چَهِ زَنَخدان است
به کُنهِ آن نَـرَسَد، صد هِزار فکرِ عمیق
موضوع بیت: معرفت (معرفت حقیقی ناممکن است )
مضمون بیت: چاه زنخدان يار
معنی واژگان:حلاوت: شيريني/ چه زنخدان: گودي زيباي چانه/ کنه: عمق/ فکر عميق: انديشه ي ژرف
آرایه ها:تناسب در چه و کنه و رسيدن و عميق
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ن»
معنی بیت: اي معشوق، چانه ي زيبايت چنان حلاوت و جاذبه اي دارد که هزاران فکر عميق هم نمي تواند به عمق و نهايت آن برسد.
محصول بيت ــ ملاحت و لطافتى كه در چه زنخدان تو است صدهزار فكر عميق به كنه و نهايت آن نمىرسد. يعنى ملاحتت بىنهايت و بيش از حد است.
……………………………..
8- اگر به رنگِ عقیقی شد اشکِ من، چه عجب
که مُهــرِ خاتمِ لعلِ تو هست همچو عقیق
موضوع بیت:اشک عاشق
مضمون بیت: اشک عاشق و لبان معشوق
معنی واژگان:عقيق: جواهري سرخ رنگ است (و اشک خونين چنين رنگي دارد)/ مهر: نقش/ خاتم: نگين انگشتري/ لعل: مقصود لبان معشوق است
قواعد: رنگ عقیقی: موصوف صفت، عقیق فام
آرایه ها:تناسب در مهر و خاتم و لعل و عقيق
معنی بیت: اگر سرشک من عقیق فام و سرخ رنگ گشت، جای شگفتی نباشد، چه نقش انگشتری لب لعل تو که در برابر چشم من نهاده شده عقیق گونه سرخ است.
……………………………..
9- به خنده گفت که، حافظ، غُلامِ طَبـعِ توام
ببین که تا به چه حَدَّم هَمیکند تَحمیق
موضوع بیت:طنز(طعنۀ معشوق به عاشق)
مضمون بیت: حافظ فروتن و معشوق طنزپرداز او
معنی واژگان:غلام: بنده/ طبع: مقصود قريحه ي شاعري است/ حدّ: اندازه/ تحميق: نادان شمردن، ساده لوح دانستن
قواعد: تحمیق: مصدر باب تفعیل
معنی بیت: یار خندان به من گفت: ای حافظ، چاکر قریحه ی شاعرانه ی توام، بنگر که تا چه اندازه مرا گول می پندارد که چنین سخنی را باور کنم.
…………………………..