- *غزل 294*
در وَفایِ عشـقِ تـو مشهور جانانم چو شمع
شب نشینِ کویِ سربازان ورندانم چو شمع
در وَفایِ عشـقِ تـو مشهور دورانم چو شمع
شب نشینِ کویِ سربازان ورندانم چو شمع
1-در وَفایِ عشـقِ تـو مشهور خوبانم چو شمع
شب نشینِ کویِ سربازان ورندانم چو شمع
2- روز و شب خوابَم نمیآید به چَشمِ غَم پرست
بـس که در بیماریِ هَجرِتو،گریانم چو شمع
شَب رُوِ خوابَم نمیآید به چَشمِ غَم پرست
بـس که در بیماریِ هَجرِتو،گریانم چو شمع
رِشتـة صبـرم به مِقراضِ غمت بُبریده شد
هَمچُنان در آتَشِ مِهرِ تو خَندانم چو شمع
3- رِشتـة صبـرم به مِقراضِ غمت بُبریده شد
هَمچُنان در آتَشِ مِهرِ تو سوزانم چو شمع
4-گــر کُمِیتِ اشکِ گُلگونـَـم نبـودی گــرم رو
کی شدی روشن به گیتی رازِپنهانم چو شمع؟
5- در میانِ آب و آتش هَمچُنان سَرگَرمِ توست
ایــن دلِ زارِ نـَـزارِ اشک بارانـَـم چـو شمع
در شـَـبِ هجـران مرا پروانه وَصلی فرست
ور نه از آهی جهانی رابسوزانم چو شمع
6- در شـَـبِ هجـران مرا پروانه وَصلی فرست
ور نه از دردت جهانی رابسوزانم چو شمع
بی جمالِ عالم آرایِ تو روزِمن شب است
با کمــالِ عشقِ تو در عین نُقصانم چو شمع
7- بی جمالِ عالم آرایِ تو روزم چون شب است
با کمــالِ عشقِ تو در عین نُقصانم چو شمع
8- کوهِ صَبرَم نرم شد چون موم، دردستِ غمت
تا در آب و آتـشِ عشقت گُدازانم چو شمع
همچو شمعم یک نفس باقیست بادیدارِ تو
چهـره بنما تابه پایت جان برافشانم چو شمع
9- همچو صبحم یک نفس باقیست بادیدارِ تو
چهـره بنما دلبرا،تا جان برافشانم چو شمع
10- سرفرازم کن شبی از وصلِ خود ای نازنین
تا منــوّر گردد از دیدارت ایـوانم چو شمع
*دارم امشب گَرمی ای در سَر که نَنشینَم زِ پا
تا سَر و پایِ وجودِ خود بسوزانم چو شمع
آتشِ مهــرِ تو حافظ را عجب درسر گرفت
آتشِ دل کی به آبِ دیده بنشانم چو شمع؟
11- آتشِ مهــرِ تو را حافظ عجب درسر گرفت
آتشِ دل کی به آبِ دیده بنشانم چو شمع؟
وزن غزل 294 : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
( بحر رمل مثمن مقصور )
1-در وَفایِ عشـقِ تـو مشهور خوبانم چو شمع
شب نشینِ کویِ سربازان ورندانم چو شمع
موضوع بیت:عهدالستی (وفای به عهد)
مضمون بیت: عشق و وفاداري و سربازي و رندي
معنی واژگان:خوبان: زيبارويان/ شب نشين: در محفل شبانه شرکت کننده (و روشن کننده ي محفل)/ سرباز: کسي که در راه عشق سر خود را مي بازد و فداکاري مي کند/رندان: آنان که براي رسيدن به معشوق از لحظات عمر خود با زرنگي و زيرکي استفاده مي کنند.
آرایه ها: تناسب در شمع و شب و سرباختن
واج آرایی: تکرار حرف «ش» در بيت و تکرار حرف «ن» در مصراع دوم
معنی بیت: در بسر بردن پیمان محبت تو در میان نیکان جهان شهره ام و چون شمع میسوزم و میسازم و در کوی عاشقان جانباز و وارستگان قلندر شمع سان شب زنده داری میکنم .
…………………..
2- روز و شب خوابَم نمیآید به چَشمِ غَم پرست
بـس که در بیماریِ هَجرِتو،گریانم چو شمع
موضوع بیت: حدیث فراق(گریه در فراق)
مضمون بیت: فراق و بيداري و گريه
معنی واژگان:غم پرست: دوستدار اندوه قواعد:بيماري هجر: اضافه تشبيهي است يعني دوري از يار به بيماري تشبيه شده است.
آرایه ها:تناسب در چشم و بيماري و گريان / نوعی تضاد در خواب و بيماري / تناسب در گريان و شمع و شب
واج آرایی:تکرار حرف «م»
معنی بیت: چندان در رنجوری فراقت شمع سان میگریم که شبانروز خواب بدیدة غم پرور من راه نمی یابد .
……………………………….
3- رِشتـة صبـرم به مِقراضِ غمت بُبریده شد
هَمچُنان در آتَشِ مِهرِ تو سوزانم چو شمع
موضوع بیت: حدیث فراق(آتش فراق)
مضمون بیت: پايان صبر عاشق و سوختن در آتش عشق
معنی واژگان:رشته: ريسمان، نخ/ با اشاره به فتيله ي شمع/ مقراض: قيچي/ همچنان: مانند سابق، به طور سابق.
قواعد: مقراض غم: اضافه ي تشبيهي است/. آتش مهر: اضافه ي تشبيهي است که عشق به آتش تشبيه شده است/ مقراض غم: تشبیه صریح
آرایه ها: وقتي شمع به خوبي نمي سوزد و روشني نمي بخشد با قيچي فتيله ي آن را مي برند تا درست بسوزد و روشني بخشد و در اين بيت اشاره به همين موضوع است./ تناسب در رشته و مقراض و بريده شدن و آتش و سوزان و شمع
واج آرایی: تکرار حرف «ر»
معنی بیت: بند شکیبائی من به تیغ عشق تو گسیخت و سخت بیقرار شدم و هنوز در آتش محبت تو شمع وار میسوزم .
………………………………..
4-گــر کُمِیتِ اشکِ گُلگونـَـم نبـودی گــرم رو
کی شدی روشن به گیتی رازِپنهانم چو شمع؟
موضوع بیت:کتمان سِرّ(اشک افشای راز عاشق می کند)
مضمون بیت: اشک عاشق
معنی واژگان:کميت: اسب سرخ يال دم سياه/ اشک گلگون: اشک سرخ رنگ (= اشک خونين) /گرم رو: تند رو، (با اشاره به گرمي اشک)/ راز پنهان: مقصود عشق نهان است
قواعد: کمیت اشک : تشبیه صریح
آرایه ها: تناسب در کميت و گلگون (با اشاره به اسب شيرين در داستان خسرو و شيرين) و گرم رو./ تناسب در اشک و روشن شدن راز عشق /تناسب در اشک و گرم و روشن و شمع / ایهام تناسب در کلمه ي روشن
واج آرایی: تکرار حروف «ک» و «گ» و «ن» و «ي»
معنی بیت: اگر توسن سرشک سرخ فام من تند پوی نبود و اشک بر رخسارم نمی دوید ، سر نهان عشق من شمع سان بر همه فاش نمی گشت .
………………………………
5- در میانِ آب و آتش هَمچُنان سَرگَرمِ توست
ایــن دلِ زارِ نـَـزارِ اشک بارانـَـم چـو شمع
موضوع بیت:ذکر(یادمحبوب)
مضمون بیت: اشک و آه عاشق
معنی واژگان:آب و آتش: (نسبت به شمع) اشک شمع و شعله ي آن/ (و نسبت به شاعر عاشق) اشک و آه عاشق/ سرگرم تو: در انديشه ي تو (با اشاره به سرگرمي شمع به جهت شعله ي شمع)/ زار و نزار: ضعيف و نحيف/ اشک باران: گريان
آرایه ها: تناسب در آب و آتش و سرگرم و اشک باران و شمع
واج آرایی: تکرار آواي «آ»
معنی بیت: دل بد حال ناتوان من شمع وار سرشک ریزان در میان دریای غم و آتش بلا همچنان بتو مشغول است و دمی از یادت فارغ نیست .
…………………………………
6- در شـَـبِ هجـران مرا پروانه وَصلی فرست
ور نه از دردت جهانی رابسوزانم چو شمع
موضوع بیت:عنایت (طلب عنایت وصال)-عشق(شعلۀ دل عاشق جهانسوز است)
مضمون بیت: آرزوي وصال
معنی واژگان:پروانه وصل: اجازه ي ديدار
آرایه ها:تناسب در شب و پروانه و شمع و سوزاندن./ ایهام تناسب در کلمه ي پروانه
واج آرایی: تکرار حرف «ر»
معنی بیت: در شام جدائی فرمان وصال و رخصت دیداری بفرست وگرنه از آتش غم تو عالمی را چون شمع افروخته خواهم سوخت .
………………………….
7- بی جمالِ عالم آرایِ تو روزم چون شب است
با کمــالِ عشقِ تو در عین نُقصانم چو شمع
موضوع بیت: حدیث فراق
مضمون بیت: حال عاشق و هجران معشوق
معنی واژگان:جمال: زيبايي/ عالم آرا: آرايش دهنده ي جهان./ در عين نقصان: در حال کم شدن
آرایه ها: نوعی جناس در جمال و کمال / تناسب در عالم آرا و روز / تضاد در روز و شب / تضاد در کمال و نقصان /تناسب در عالم آرا و شب و نقصان و شمع
واج آرایی: تکرار حرف «م» و آواي «آ»
معنی بیت: دور از رخسار جهان افروز تو روز بر من چون شام تاریکست ، با آنکه در عشق ورزی بکمال رسیده ام ، تنم چون شمع در گداختن و کاستن است .
……………………………….
8- کوهِ صَبرَم نرم شد چون موم، دردستِ غمت
تا در آب و آتـشِ عشقت گُدازانم چو شمع
موضوع بیت:قرارو بیقراری(گداز عاشق در غم هجران)
مضمون بیت: صبر پايان پذير عاشق
معنی واژگان: گدازان: در حال آب شدن و از ميان رفتن/ بايد توجه داشت که سابقاً شمع را از موم مي ساخته اند
قواعد: کوه صبر: اضافه ي تشبيهي است/ کوه صبر: تشبیه صریح
آرایه ها: نوعی تضاد در کوه و موم / تناسب در موم و دست / آب و آتش (در مورد عاشق) يعني اشک و آه و (در مورد شمع) يعني اشک شمع و شعله ي آن/تناسب در موم و نرم و دست و آب و آتش و گدازان و شمع
واج آرایی: تکرار حرف «م» در بيت و حرف «ر» در مصراع اول و آواي «آ» در مصراع دوم
معنی بیت: از آن زمان که در آتش محبت تو شمع سان گداختم ، کوه شکیبائی من در پنجة نیرومندی عشق تو نرم و فرسوده گشت .
…………………………..
9- همچو صبحم یک نفس باقیست بادیدارِ تو
چهـره بنما دلبرا،تا جان برافشانم چو شمع
موضوع بیت:مقام فناء فی الله – عنایت (طلب دیدار)
مضمون بیت: ديدار معشوق و جان دادن عاشق
معنی واژگان:صبح: سپيده دم، قبل از طلوع خورشيد/ يک نفس: يک لحظه، با اشاره به معني ديگر نفس يعني دم/ جان برافشاندن: جان نثار کردن و مردن/ با دیدار تو : در صفحة 350 جامع نسخ دیوان حافظ « بی دیدار تو » آمده که بر متن ترجیح دارد
آرایه ها: نوعی تضاد در صبح و شمع / تناسب در ديدار و چهره و نمودن و شمع
واج آرایی: تکرار آواي «آ» و حرف «ب»
معنی بیت: جدا از روی تو مانند صبح که یک دم است ، مرا نیز یکنفس بر جای مانده است ، رخ عیان کن تا شمع سان شعلة حیاتم خاموش شود و جان عاریت تسلیم کنم .
…………………………
10- سرفرازم کن شبی از وصلِ خود ای نازنین
تا منــوّر گردد از دیدارت ایـوانم چو شمع
موضوع بیت:عنایت (تمنای دیدار)
مضمون بیت: وصال يار
معنی واژگان:سرفراز: مفتخر/ وصل: وصال، پيوند عاشق و معشوق/ نازنين: پرناز و کرشمه، ناز پرورده، دوست داشتني/ منوّر: روشن، نوراني/ ديدار: چهره، صورت، طلعت/ايوان: کاخ، منزل
آرایه ها: تناسب در شب و ايوان و شمع و منوّر /تناسب در وصل و ديدار
واج آرایی: تکرار حرف «ن» و آواي «آ»
معنی بیت: اي معشوق نازنين و زيبا، شبي مرا از وصال خود سرافراز کن تا از چهره ي درخشان تو هم چون شمع، خانه ام روشن و نوراني گردد.
محصول بيت ــ اى جوان گردنكش، شبى مرا از وصل خود سرفراز كن يعنى معظم و مفتخرم كن تا كه از ديدارت ايوانم چون شمع روشن گردد. الحاصل با قدومت خانهام را روشن كن.
……………………………
11- آتشِ مهــرِ تو را حافظ عجب درسر گرفت
آتشِ دل کی به آبِ دیده بنشانم چو شمع؟
موضوع بیت:عشق(گریۀ عاشق آتش دلش را دو چندان می کند- عشق آتشی خاموش نشدنی است )
مضمون بیت: عشق و اشک
معنی واژگان: عجب: به گونه اي عجيب و شگفتي/ در سر گرفت: تحت تأثير قرار گرفت با اشاره ي به شعله ي شمع که در سر شمع قرار دارد/ نشاندن: خاموش کردن/ آب ديده: اشک و با اشاره به اشک شمع
قواعد: آتش مهر: اضافه تشبيهي است يعني عشق به آتش تشبيه شده است.
آرایه ها: تضاد در آتش و آب /تضاد در آتش و نشاندن/ تناسب در آتش و شمع و سر
معنی بیت: سوز عشق در سر حافظ افتاد ، آتش درون را با اشک نمی توانم خاموش کرد ، چنانکه شمع هم از فرونشاندن آتش دل خود ناتوان است .
…………………………..