• *غزل 286*

دوش پنهان گفت، بامن، کاردانی تیزهوش

           کَز شما پنهـان نشاید داشت سِرِّ می فروش

1- دوش با من گفت، پنهان، کاردانی تیزهوش

           وز شما پنهـان نشاید کرد سِرِّ می فروش

گفت: کآسان گیر بر خود کارها کز رویِ طَبع

        سخت می‌گردد جهان بر مردمانِ سخت کوش

2- گفت: آسان گیر بر خود کارها کز رویِ طَبع

         سخت می‌گردد جهان بر مردمانِ سخت کوش

 وان گَهَــم درداد جامــی کز فُروغَش در فلک

       زهره در رقص آمد و بَربَط زنان می‌گفت: نوش

3- وان گَهَــم درداد جامــی کز فُروغَش بر فلک

       زهره در رقص آمد و بَربَط زنان می‌گفت: نوش

با دلِ خونیـن لبِ خنـدان بیاور هَمچــو جام

  نی گَرَت زَخمی رسد، چو چنگ آئی در خروش

 4- با دلِ خونیـن لبِ خنـدان بیاور هَمچــو جام

  نی گَرَت زَخمی رسد، آئی چو چنگ اندر خروش

5- تا نگردی آشنا، زین پَرده رمزی نشنوی

           گوشِ نامَحرَم نباشد جایِ پیغام سروش

گــوش کن پند ای پسر وز بَهرِ دُنیا غم مخور

    گفتمت چون دُرّ حدیثی، گر توانی داشت گوش

6- گــوش کن پند ای پسر وز بَهرِ دُنیا غم مخور

    گفتمت چون دُرّ حدیثی، گر توانی داشت هوش

در حَــریمِ عشــق، نتوان دم زد از گفت و شنید

  زان که آن جا جمله اعضا چشم باید بود و گوش

در حَــریمِ عشــق، نتوان دم زد از گفت و شنید

  گرچه آن جا جمله اعضا چشم باید بود و گوش

7-در حَــریمِ عشــق، نتوان زد دم از گفت و شنید

  زان که آن جا جمله اعضا چشم باید بود و گوش

8- بر بَساطِ نُکته دانان خودفُروشی شَرط نیست

      یا سُخَن دانسته گـو ای مَردِ عاقل، یا خَموش

9- ساقیا مَی  ده، که رِندی‌هایِ حافظ فهم کرد

           آصِـفِ صاحب قِـرانِ جُرم بخشِ عیب پوش

وزن غزل: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات ( بحر رمل مثمن مقصور)

1- دوش با من گفت، پنهان، کاردانی تیزهوش

           وز شما پنهـان نشاید کرد سِرِّ می فروش

موضوع بیت: پندپیر

مضمون بیت: راز مي فروش

معنی واژگان:دوش: ديشب/ از وقتهايي که حافظ در اشعار خود زياد به آن توجه دارد/ کاردان: دانا، دل آگاه (از فضاي شعر چنين برمي آيد که کاردان تيزهوش همان مي فروش يعني پير مغان است)/ سرّ مي فروش: راز پير مي فروش که در ابيات دوم و چهارم تا هشتم ذکر شده است

آرایه ها: تناسب در سرّ و پنهان

واج آرایی: تکرار حرف «ش» و آواي «آ معنی بیت: دیشب دل آگاهی کارشناس و هوشمند نهانی با من سخنی در میان نهاد و از شما نیز راز عارف دانا را نتوان نهان داشت.

…………………………….

2- گفت: آسان گیر بر خود کارها کز رویِ طَبع

         سخت می‌گردد جهان بر مردمانِ سخت کوش

موضوع بیت:دنیاو بی اعتباری آن (کار دنیا را برخودآسان گرفتن)

مضمون بیت: آسان گرفتن کارهاي جهان

معنی واژگان:کز روي طبع: زيرا که به طور طبيعي/ سخت مي گردد: سخت مي شود (در بعضي از نسخه هاي حافظ سخت مي گيرد آمده است)/ سخت کوش: يعني کسي که به جزئي ترين امور مادّي جهان توجه و کوشش بي مورد دارد

آرایه ها:تضاد در آسان و سخت

 واج آرایی:تکرار حرف «ر»

معنی بیت: پیر میخانة معرفت گفت: کارهای گیتی را آسان شمار، چه دنیا که بسرشت و نهاد خود سخت گیر و زحمت افزاست، بر کسانی که خویشتن را در طلب جاه و مال برنج افکنند سخت و دشوار خواهد شد و بفرجام هم نامراد و ناکامشان خواهد گذاشت؛ در نسخه بدل « سخت میگیرد» بجای «سخت میگردد» آمده که از لحاظ معنی ترجیحی بر متن ندارد.

……………………………..

3- وان گَهَــم درداد جامــی کز فُروغَش بر فلک

       زهره در رقص آمد و بَربَط زنان می‌گفت: نوش

موضوع بیت:بادۀ تجلی(اعجاز بادۀ تجلی)

مضمون بیت: شراب و پير مي فروش

معنی واژگان:وانگه: سپس/ درداد: داد، عطا کرد/ فروغ: نور، پرتو، درخشش/ زهره: ستاره ي ناهيد که ستاره ي طرب و نشاط و موسيقي و رقص و آواز است/ بربط: عود، رود ،ساز زهی که با مضراب نواخته میشد نیز نگاه کنید بغزل 137 بیت5/نوش: گوارا باد، با شيريني و گوارايي بنوش.

قواعد: بربط زنان: قید حالت یا حال

آرایه ها: تناسب در جام و نوش /تناسب در فلک و زهره /تناسب در  زهره و بربط

واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ن»

معنی بیت: پس از آن پیر ساغری باده به من داد که از پرتو آن بر سپهر ناهید رقصان شد و با نوازش بربط میگفت: می بر شما گوارا باد

……………………………

4- با دلِ خونیـن لبِ خنـدان بیاور هَمچــو جام

  نی گَرَت زَخمی رسد، آئی چو چنگ اندر خروش

موضوع بیت:مقام صبر(استقامت در برابر ناملایمات)

مضمون بیت: ظاهر خندان و تحمّل رنجها

معنی واژگان:دل خونين: دل پر غصّه و اندوه، اشاره است به شراب سرخي که در جام شراب است/ لب خندان: اشاره است به گشادگي لب جام/ زخم: ضربه/ چنگ: نام سازي که داراي تارهاي بلندي است که با ضربه ي ملايمي هم صدايش بلند مي شود و اکنون نام خارجي آن يعني «هارپ» در ميان موسيقي دانان بيشتر مشهور است/ خروش: ناله و فرياد و فغان.

آرایه ها: ایهام تناسب در زخم زيرا معني ديگر آن ضربه ي روحي و جسمي است

 واج آرایی:تکرار حرف «خ»

معنی بیت: پیر می فروش گفت: مانند جام باش که اگرچه دلش خون است خنده از لبش دور نمیشود (باز بودن دهانة جام و لرزش می در آن بدهان خندان تشبیه شده است)، چون چنگ مباش که اگر با زخمه ضربه ای بتو زنند، فریاد برکشی؛ مقصود آنکه باید در برابر مصائب جهان شکیبائی ورزید.

……………………………….

5- تا نگردی آشنا، زین پَرده رمزی نشنوی

           گوشِ نامَحرَم نباشد جایِ پیغام سروش

موضوع بیت:محرم و نامحرم (اسرار الهی نصیب محرمان است)

مضمون بیت: عارف رازدان

معنی واژگان:آشنا: عارف/ پرده: هم اشاره به پرده ي آويخته يعني مانع و رادع و هم با توجه به کلمه ي نشنوي، پرده ي موسيقي مراد است / رمز: سخن کنايه آميز، رازگونه/ نامحرم: نا آشنا/ سروش: فرشته ي پيام آور حق، هاتف غيبي، جبرئيل

آرایه ها: تناسب در گوش و پرده و نشنوي /تناسب درگوش و پيغام / تضاد در آشنا و نامحرم /ایهام در پرده

واج آرایی: تکرار حرف «ش» و آواي «آ»

معنی بیت: تا آنگاه که آشنای عشق و عرفان نشوی، از نوای پردة محبت رازی در نخواهی یافت، بلی گوش آنکه بیگانه از حق و ناپیراسته خوی باشد، جایگاه پیام جبرئیل نتواند بود.

………………………………

6- گــوش کن پند ای پسر وز بَهرِ دُنیا غم مخور

    گفتمت چون دُرّ حدیثی، گر توانی داشت هوش

موضوع بیت:دنیاو بی اعتباری آن (ترک تعلقات دنیایی)

مضمون بیت: تحمّل رنجها و شاد بودن

معنی واژگان:درّ: مرواريد/ حديث: سخن، نکته، پند

معنی بیت: ای فرزند، پند مرا بنیوش و برای مال و مقام این جهانی اندوه مبر، سخنی بگران قدری و ارزندگی مروارید بتو گفتم، اگر هوشیار باشی.

……………………………………

7-در حَــریمِ عشــق، نتوان زد دم از گفت و شنید

  زان که آن جا جمله اعضا چشم باید بود و گوش

موضوع بیت:مقام خاموشی

مضمون بیت: عشق و سکوت

معنی واژگان:حريم عشق: آستانه ي معشوق، عالم شيفتگي/ نتوان زد دم: نمي توان درباره ي … سختي گفت، نمي توان انتظار داشت، به فکر … نمي توان بود/گفت و شنيد: مکالمه.

واج آرایی: تکرار حروف «ش» و آواي «آ»

 معنی بیت: در پیرامون آستان عشق جای گفتگو نیست، چه در آن حرم قدس باید با تمام اندامها و همه توان نگریست و شنود.

…………………………….

8- بر بَساطِ نُکته دانان خودفُروشی شَرط نیست

      یا سُخَن دانسته گـو ای مَردِ عاقل، یا خَموش

موضوع بیت:خاموشی(خاموشی در برابر نکته دانان)

مضمون بیت: سخن گفتن و خاموش بودن

معنی واژگان:بساط: فرش، پهنه، در اينجا در مفهوم محفل و مجلس است/ نکته دان: داننده ي لطائف و ظرائف سخن/ خودفروشي: خودنمايي/ شرط: يکي از شرائط و شايستگيها/ دانسته: از روي دانش و دانايي.

آرایه ها:تناسب در نکته و سخن و گو /تضاد در  سخن … گو و خموش

واج آرایی: تکرار آواي «d» و «t»

معنی بیت: در پیشگاه نکته سنجان و حکیمان فضل فروشی و خودنمائی خلاف رسم و ادب است؛ ای باخرد، یا عالمانه سخن بر زبان آور یا لب از گفتار فروبند و آبروی خویش مریز؛ شاعر گوید:

در محفلی که خورشید اندر شمار ذرّه است

                     خود را بزرگ دیدن شرط ادب نباشد

……………………………….

9- ساقیا مَی  ده، که رِندی‌هایِ حافظ فهم کرد

           آصِـفِ صاحب قِـرانِ جُرم بخشِ عیب پوش

موضوع بیت:رند(رندی حافظ)

مضمون بیت: حافظ و تورانشاه وزير

معنی واژگان:رندي: در اينجا در مفهوم بي ريايي و سرمستي است/ آصف: در اصل نام وزير حضرت سليمان و چون فارس را ملک سليمان مي دانند، وزير پادشاه فارس را به اين نام مي نامند و مقصود خواجه جلال الدين تورانشاه وزير شاه شجاع است/ صاحب قران: خوشبخت، کسي که ستاره اش همواره با ستاره ي مشتري (= سعد اکبر) مقارنه و مقابله دارد آنکه در وقت تولدش زهره و مشتری دو اختر سعد را در یک برج اجتماع باشد/ جرم بخش: گناه بخش، عفو کننده ي گناه/ عيب پوش: چشم پوشي کننده ي از گناه، پنهان کننده ي عيب اشخاص

قواعد: صاحب قران: مجازاً معنی وصفی دارد؛ یگانة روزگار و بزرگ عصر، آصف موصوف

واج آرایی: تکرار آواي «آ»

معنی بیت: ای نوشگر ( ساقی)، باده بده که آصف زمان، وزیر بزرگ روزگار بخشایندة گناهان و درگذرنده از نقص بندگان از قلندری و پای بند نبودن حافظ برسوم ظاهری آگاهی دارد و خرده نخواهد گرفت، مقصود از آصف ظاهراً خواجه جلال الدین تورانشاه وزیر شاه شجاع است.

………………………….

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا