• *غزل 278*

شَرابِ تَلخ می‌خواهم که مردافکن بود زورش

       مگر یک دم بیاسایـم، ز دُنیا و شَر و شورش

 1- شَرابِ تَلخ می‌خواهم که مردافکن بود زورش

       که تا یک دم بیاسایـم، ز دُنیا و شَر و شورش

سِماطِ دَهـــرِ دون پـَـرور ندارد شَهــدِ آسایش

 مَذاقِ حِرص و آز ای دل بِشوی از تلخ و از شورش

سِماطِ دَهـــرِ دون پـَـرور ندارد ذوقِ آسایش

 مَذاقِ حِرص و آز ای دل بِشوی از تلخ و از شورش

2-سِماطِ دَهـــرِ دون پـَـرور ندارد شَهــدِ آسایش

     مَذاقِ حِرص و آز ای دل بِشو از تلخ و از شورش

3- بیاور مَی که نتوان شد ز مَکرِ آسمان ایمِن

           به لَعـب زُهـرة چَنگیّ و، مِریخّ سَلَحشورَش

4-کَمَنـدِ صِیـدِ بهرامـی بیفکـن جام جم بردار

که من پیمودم این صَحرا نه بهرام است و نه گورش

5-بیاتا در مَیِ صافیت رازِ دَهر بنمـایم

     به شَرطِ آن که نَنمایی به کَج طَبعانِ دِل کورش

نَظَـر کردن به درویشان مُنافی با بزرگی نیست

           سلیمان با چنان حِشمت نظرها بود با مورش

نِگَه کردن به درویشان مُنافی با بزرگی نیست

           سلیمان با چنان حِشمت نظرها بود با مورش

6- نَظَـر کردن به درویشان مُنافیِّ بزرگی نیست

           سلیمان با چنان حِشمت نظرها بود با مورش

کَمانِ ابـروی جانان نمی‌پیچَد سَر از حافظ

           ولیکِن خنده می‌آید براین بازوی بی زورش

7-کَمانِ ابـروی جانان نمی‌پیچَد سَر از حافظ

           ولیکِن خنده می‌آید بدین بازوی بی زورش

وزن غزل: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن(بحر هزج مثمن سالم)

1- شَرابِ تَلخ می‌خواهم که مردافکن بود زورش

       که تا یک دم بیاسایـم، ز دُنیا و شَر و شورش

موضوع بیت:موت (نوشیدن بادۀ تجلی سبب موت و اول راحتی سالک است )

مضمون بیت: گله ي شديد از دور روزگار

معنی واژگان:زور: قدرت و تأثير/ يکدم: يک لحظه/ شر و شور: فتنه و غوغا/ اين بيت نمونه اي است از آنچه کلمات در شعر حافظ در استخدام هدف او درمي آيند يعني آنکه مثلاً در اين بيت مقصود شراب نيست بلکه شکايت از فتنه و فساد و غوغاي زمانه است

آرایه ها: ایهام تناسب در تلخ و شور / نوعی جناس در شراب و شر

واج آرایی: تکرار حرف «ش» و آواي «آ»

معنی بیت: خواستار بادۀ تلخ مزه ای که قوت مستی آن پهلوان را از پا می اندازد می باشم تا با نوشیدنش یک نفس از دست دنیا و بدیها و فتنه هایش آسوده و فارغ بمانم .

……………………………

2-سِماطِ دَهـــرِ دون پـَـرور ندارد شَهــدِ آسایش

     مَذاقِ حِرص و آز ای دل بِشو از تلخ و از شورش

موضوع بیت:دنیا و بی اعتباری آن (سالک و دنیا گریزی )

مضمون بیت: نااميدي از روزگار

معنی واژگان:سماط: سفره/ دهر: روزگار/ دون پرور: طرفدار سفلگان/ شهد: شيرين، عسل، انگبين/ مذاق: حسّ چشايي، ذائقه/ آز: طمع

آرایه ها:تناسب در سماط و شهد و مذاق و تلخ و شور / در استعمال کلمه ي دهر صنعت تشخيص هست

واج آرایی: تکرار حرف «د» و آواي «s» و «z»

معنی بیت: سفرۀ روزگار سفله نو از شیرینی آسودگی و خوشی تهی است ، دلا ، کام آزمندی و طمع از تلخ و شور جهان پاک کن و هرگز طمع لقمه ای گوارا مدار.

………………………………

3- بیاور مَی که نتوان شد ز مَکرِ آسمان ایمِن

           به لَعـب زُهـرة چَنگیّ و، مِریخّ سَلَحشورَش

موضوع بیت:دنیا و بی اعتباری آن (ایمن نبودن از مکر دنیا)

مضمون بیت: (شادي و خوش باشي) (مکر آسمان)

معنی واژگان:بياور مي: نشانه ي غنيمت دانستن لحظه هاي زودگذر عمر است که بايد به شادي بگذرد/ ايمن: آسوده خاطر، در امنيت/ لعب: بازي/ زهره ي چنگي: ناهيد چنگ نواز/ ستاره ي زهره يا ناهيد را ستاره ي طرب و موسيقي و شادي مي دانند و چنگ يکي از آلات موسيقي است که زهره را نوازنده ي آن مي دانند/ مرّيخ سلحشور: بهرام جنگاور، ستاره ي مريخ يا بهرام را ستاره ي جنگ مي دانند و صفت سلحشور به معني جنگاور به اين جهت است، يعني بازي زهره ي چنگي باعث شادي و بازي مريخ سلحشور باعث اطمينان خاطر نيست و آسمان اين دو را در استخدام دارد تا با مکر و فريب خود ما را به دام اندازد بنابراين بايد از لحظه هاي شادي و خوش بودن استفاده کرد

آرایه ها: تناسب در آسمان و زهره ي چنگي و مريخ سلحشور و لعب

واج آرایی: تکرار حروف «ن» و «ر»

معنی بیت: باده بده که بر نوازندگی ناهید رامشگر آسمان و بازی بهرام خداوندگار جنگ اعتماد نتوان کرد ، چه هیچ یک از فریب و بد سگالی فلک تو را در امان نتواند داشت.

……………….

   4-کَمَنـدِ صِیـدِ بهرامـی بیفکـن جام جم بردار

که من پیمودم این صَحرا نه بهرام است و نه گورش

موضوع بیت:دنیا و بی اعتباری آن

مضمون بیت: (شادي و خوش باشي) (دوري از کوشش بيش از حد).

معنی واژگان:کمند صيد بهرامي بيفکن: کمندي را که بهرام گور با آن به شکار گور مي رفت از دست بنه، يعني دست از کوشش بيش از حد بردار/ جام جم بردار: جام جم در اينجا به مفهوم جام شراب است و برداشتن جام شراب نشانه ي شادي و طرب و مستي و بي خبري است/ پيمودم: طي کردم (و ضمناً اشاره اي است به پيمودن جام شراب)/ نه بهرام است و نه گورش: نه از بهرام اثري هست نه از قبر او (گويند که بهرام گور به دنبال گورخري اسب تاخت و در مرداب گاوخوني غرق شد).

آرایه ها: تناسب در کمند و صيد و بهرام و صحرا و گور /تناسب در  بهرام و جم /تضاد در  افکندن و برداشتن/ ایهام تناسب در پيمودن

واج آرایی: تکرار حروف «م» و «ن» و «ب» و «ر» معنی بیت: کمندی که بهرام با آن به شکار گور میرفت به کناری رها کن و ساغر جمشیدی را برگیر و بنوش (به کنایه یعنی به اندیشۀ جهانگیری و کسب مال و جاه مباش و دل فارغ دار)که من دشت گیتی را در نوردیدم از بهرام گور و گورش نشانی بر جای نیست.

………………………………….

5-بیاتا در مَیِ صافیت رازِ دَهر بنمـایم

     به شَرطِ آن که نَنمایی به کَج طَبعانِ دِل کورش

موضوع بیت:کتمان سِرّ(کسی که کتمان سِرّ کند در می تجلی راز دهر را می بیند)

مضمون بیت: راز روزگار در جام شراب

معنی واژگان:مي صافي: شراب صاف و زلال و بدون درد/ راز دهر: سرّ روزگار/ بنمايم: نشان دهم/ ننمايي: نشان ندهي/ کج طبعان: انسانهاي بدپسند و ستيزه گر و لجوج و عنود/ دل کور: کم هوش و کودن/ کج طبعان دل کور اشاره است به متظاهران و رياکاران روزگار/ راز دهري که حافظ مي خواهد در شراب زلال به ما بنماياند همان است که در ابيات بالا گفته است يعني شاد بودن و خوش باشي و دوري از کوشش بي حد و اندازه و اعتماد نکردن به روزگار

قواعد: کج طبعان: صفت ترکیبی جانشین موصوف/

دل کور: صفت ترکیبی.

آرایه ها:نوعی تضاد در  صافي و کج / نوعی تضاد در نمودن و کور/(در بعضي از نسخ «کژطبعان» است که اگر از «کژ» نقطه هايش را حذف کنند «کر» مي شود که با کور تناسب دارد.)

واج آرایی: تکرار حرف «ي» و «ن» و آواي «آ»

معنی بیت: قدم رنجه کن تا در آئینۀ روشن می سر روزگار را به تو نشان دهم تا دلت از غم آزاد شود ، با این پیمان و قرار که این راز را بر کج اندیشان نادان فاش نکنی.

…………………………………..

6- نَظَـر کردن به درویشان مُنافیِّ بزرگی نیست

           سلیمان با چنان حِشمت نظرها بود با مورش

موضوع بیت:عنایت (انتظار عنایت از محبوب)

مضمون بیت: توجه به زيردستان و درويشان

معنی واژگان:منافي نيست: منافاتي ندارد، مغايرتي ندارد/ بزرگي: حشمت و جلال و جبروت/ سليمان و مور: اشاره است به داستان برخورد حضرت سليمان (ع) با پادشاه مورچگان که داستان آن در قرآن در سوره ي نمل آمده است که حضرت سليمان (ع) که زبان جانوران را مي دانست با لطف و مهرباني با او سخن گفت/ حشمت: بزرگي و جاه و جلال/

قواعد: منافی: اسم فاعل از منافات ، مصدر باب مفاعله از مجرد نفی به معنی انکار کردن.

آرایه ها: نوعی تناسب در بزرگي و حشمت/نوعی تناسب در سليمان و مور / نوعی تضاد در درويش و بزرگ

واج آرایی: تکرار حرف «ن» و آواي «آ»

معنی بیت: عنایت به فقیران خلاف آئین خواجگی و سروری نیست ، حضرت سلیمان با همه شکوه و جلال عنایتها به موری ناتوان داشت ، نگاه کنید به سورۀ نمل (27)آیۀ 17 و 18 و 19 .

…………………………….

7-کَمانِ ابـروی جانان نمی‌پیچَد سَر از حافظ

           ولیکِن خنده می‌آید بدین بازوی بی زورش

موضوع بیت:خداوند و قدرت مطلقۀ او-مقام عجز

مضمون بیت: حافظ بي زر و زور و ناتوان و نااميد

معنی واژگان: جانان: معشوق/ نمي پيچد سر: سرپيچي نمي کند يعني تسليم اراده است/ بازوي بي زور حافظ نشانه ي عدم قدرت او در داشتن چنين معشوقي است که کشيدن کمال ابروي او براي او مقدور نيست.

قواعد: کمان ابرو: اضافه ي تشبيهي است يعني ابرو به کمان تشبيه شده است و کشيدن هر کماني قدرت بازو مي خواهد/ کمان ابرو: تشبیه صریح

آرایه ها: تناسب درکمان و بازو و زور/تضاد در کمان و بازوي بي زور / تناسب در ابرو و سرپيچيدن

واج آرایی: تکرار حروف «ن» و «ب»

معنی بیت: کمان ابروی یار از حافظ سر پیچی ندارد به کنایه یعنی یار از حافظ در مقام اعراض نیست ، اما بر بازوی ناتوان او که قصد کشیدن کمان عشق را دارد خنده اش می گیرد.

……………………………

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا