- *غزل 270*
1- دَردِ عِشقی کشیدهام که مَپُرس
زهرِ هَجری چَشیدهام که مپرس
2-گشتهام در جهان و آخِرِ کار
دلبری برگُزیدهام که مپرس
3- آن چُنان در هوایِ خاکِ دَرَش
میرود آبِ دیـدهام که مپرس
4- من به گوشِ خود از دَهانَش دوش
سُخَنــانی شَنیـــدهام که مپـرس
5- سویِ من لب چه میگَزی که مگوی
لـــبِ لَعلــی گـَـزیدهام که مپـرس
6- بی تو در کلبة گدایی خویش
رَنجهایی کشیدهام که مپرس
7- همچو حافظ غریب در رهِ عشق
به مَقامــی رسیدهام که مپرس
وزن غزل: فاعلاتن مفاعلن فعلات ( بحر خفیف مسدس مخبون مقصور)
1- دَردِ عِشقی کشیدهام که مَپُرس
زهرِ هَجری چَشیدهام که مپرس
موضوع بیت:وصل و هجران(تلخی هجران)
مضمون بیت: عشق و هجران
معنی واژگان:هجر: دوري از يار/ درد عشق يعني دردي که بخاطر عشق است
قواعد: زهر هجر اضافه ي تشبيهي است يعني هجران يار به زهر تشبيه شده است/ زهر هجر تشبیه صریح
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ش»
معنی بیت: محنت عشقی تحمل کرده ام که از آن سؤال مکن که نمیتوانم پاسخ گفت و زهر جدائی نوشیده ام که از تلخی آن نتوان پرسید یعنی یُدرَک وَلا یوصَف است
………………………………..
2-گشتهام در جهان و آخِرِ کار
دلبری برگُزیدهام که مپرس
موضوع بیت: وصل و هجران(یار بی وفا)
مضمون بیت: معشوق دلبر
معنی واژگان:گشته ام: گردش کرده ام/ دلبر: معشوقي که با زيباييهاي ظاهري و باطني خود از عاشق دل مي برد/ برگزيدن: انتخاب کردن
معنی بیت: همه ي عالم را گشته ام و در پايان معشوق زيبايي را برگزيده ام که مپرس.
محصول بيت ــ در دنيا به همه جا رفتم و همه جا را گشتم آخر الامر دلبرى اختيار كردم كه مپرس يعنى زيبا دلبرى برگزيدهام
…………………………….
3- آن چُنان در هوایِ خاکِ دَرَش
میرود آبِ دیـدهام که مپرس
موضوع بیت: وصل و هجران(گریه در فراق محبوب)
مضمون بیت: اشک عاشق
معنی واژگان:هوي: آرزو/ آب ديده: اشک/
آرایه ها:تضاد و تناسب در خاک و آب
واج آرایی: تکرار حرف «د»
معنی بیت: آن چنان در اشتياق خاک درگاهش اشک مي ريزم که مپرس.
محصول بيت ــ در هواى خاك درش آب ديدهام آن چنان مىرود كه مپرس. يعنى در آرزوى خاك درگاهش اشك چشمم چنان جارى مىشود كه مپرس.
……………………………
4- من به گوشِ خود از دَهانَش دوش
سُخَنــانی شَنیـــدهام که مپـرس
موضوع بیت:وصل و هجران(عتاب معشوق)
مضمون بیت: سخنان عتاب آميز معشوق
معنی واژگان:دوش: ديشب/ سخناني که عاشق از معشوق شنيده است توأم با ناز و عتاب بوده است
آرایه ها:تناسب در گوش و دهان و سخن و شنيدن و پرسيدن
معنی بیت: ديشب من از معشوق با گوش خود سخناني شنيده ام که مپرس.
محصول بيت ــ من با گوش خودم ديشب از دهانش سخنانى شنيدهام كه مپرس. يعنى صحبتهاى عجيب شنيدهام كه سؤال مكن.
……………………………………
5- سویِ من لب چه میگَزی که مگوی
لـــبِ لَعلــی گـَـزیدهام که مپـرس
موضوع بیت:وصل و هجران(به یاد وصال و بوسیدن یار)
مضمون بیت: بوسه ي يار
معنی واژگان:چه: چرا، براي چه/ لب گزيدن: در مصراع اول اشاره به سکوت کردن و در مصراع دوم بوسيدن/ لب لعل: لب گلگون/
آرایه ها:جناس در لب گزيدن با لب گزيدن
واج آرایی: تکرار حرف «ي»
معنی بیت: چرا با دندان بر لب فشردن بمن اشاره میکنی که خاموش باش، من چنان لب نوشین لعل فامی را بوسیده ام که حلاوت آن دریافت میشود و بسخن در نمی آید.
…………………….
6- بی تو در کلبة گدایی خویش
رَنجهایی کشیدهام که مپرس
موضوع بیت: وصل و هجران(تلخی و رنج هجران)
مضمون بیت: فراق يار
معنی واژگان:کلبه ي گدايي: کلبه ي فقيرانه/ بي تو: دور از تو، در هجران تو
معنی بیت: اي معشوق، بي تو در کلبه ي محقّر و فقيرانه ام، رنج هايي کشيده ام که مپرس.
محصول بيت ــ بىتو در كلبه گدايى خود زحمتهاى زياد كشيدهام كه سؤال مكن: خيلى رنجهاى سخت كشيدهام.
……………………………..
7- همچو حافظ غریب در رهِ عشق
به مَقامــی رسیدهام که مپرس
موضوع بیت: حافظ بدون پير و راهنما
مضمون بیت: حافظ بدون پير و راهنما
معنی واژگان:غريب: تنها و بدون راهنما و ياور/ مقام: جايگاه، پايگاه
آرایه ها:تناسب در غريب و ره و رسيدن
واج آرایی:تکرار آواي «gh»
معنی بیت: مانند حافظ غریب وار دور از وطن سالک طریق محبت شدم و بمقامی از مقامات سلوک رسیده ام که پرسیدنی نیست یعنی نه در وصف گنجد و نه در ادراک.
……………………………