*غزل 264*
1- خیــز و در کاســة زَر آبِ طَرَبناک انداز
پیشتر زان که شَوَد کاسة سر خاک انداز
2- عاقبت منزلِ ما وادیِ خاموشان است
حالــیا غُلغُلــه در گُنبَدِ افلاک انداز
چشمِ آلوده نظر، بر رُخِ جانان نه رَواست
بــر رُخِ او نظــر از آینــة پـاک انداز
3- چشمِ آلوده نظر، از رُخِ جانان دور است
بــر رُخِ او نظــر از آینــة پـاک انداز
به سر سَبزِ تو ای سَرو، که چون خاک شوم
ناز از سـَر بِنـِه و سایه بَر این خاک انداز
4-به سر سَبزِ تو ای سَرو، که گر خاک شوم
ناز از سـَر بِنـِه و سایه بَر این خاک انداز
5- دلِ ما را که ز مارِ سرِ زلف تو بِخَست
از لــبِ خود به شفاخانة تَریاک انداز
مُلکِ این مزرعه دانی که ثَباتی نکند
آتشــی از جِگَـرِ جام در اَملاک انداز
6- مُلکِ این مزرعه دانی که ثَباتی ندهد
آتشــی از جِگَـرِ جام در اَملاک انداز
7- غُسـل در اشک زدم ،کَاَهلِ طَریقت گویند
پاک شو اوّل و پس، دیده بر آن پاک انداز
8- یا رب آن زاهِدِ خودبین که به جُز عیب ندید
دودِ آهیــش، در آیـیـنــة اِدراک انـــداز
چون گُل از نَکهَتِ او جامه قَبا کن حافظ
وآن قَــبا در رهِ آن قامَتِ چالاک انداز
9- چون گُل از نَکهَتِ او جامه قَبا کن حافظ
ویــن قَــبا در رهِ آن قامَتِ چالاک انداز
***************************
وزن غزل: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لان ( بحر رمل مثمن مخبون اصلم مسبغ)
1- خیــز و در کاســة زَر آبِ طَرَبناک انداز
پیشتر زان که شَوَد کاسة سر خاک انداز
موضوع بیت:غنیمت شمردن فرصت
مضمون بیت: غنيمت دانستن عمر، خوشباشي و سرمستي
معنی واژگان:کاسه ي زر: جامي که از طلا ساخته شده است/ آب طربناک: شراب/ انداز: بريز/ کاسه ي سر: جمجمه/ پايان مصراع دوم به سه صورت خوانده و توجيه مي شود: اوّل: کاسه ي سر، خاک، انداز – يعني قبل از آن که کاسه ي سر خاک شود، دوّم: کاسه ي سر، خاک انداز به معني آن که کاسه ي سر پر از خاک شود يعني خاک انداز به معني خاک انداخته باشد، سوّم: کاسه ي سر، خاک انداز به معني وسيله اي که خاک و خاکروبه را با آن جابجا مي کنند که اين اخير بعيد مي نمايد
قواعد:خاک انداز (صفت فاعلي بجاي مفعولي مانند ناشناس و سرشناس)/ کاسة سر: تشبیه صریح
آرایه ها: آب طربناک:باستعاره مقصود باده است/ نوعی جناس و نوعی آهنگ موزون در کاسه ي زر و کاسه ي سر / تناسب در کاسه و آب و انداختن /نوعی تضاد و نوعی تناسب در آب و خاک
واج آرایی: تکرار آواي «s» و «z» و آواي «آ»
معنی بیت: ای ساقی، بیا و در کاسة زرین بادة شادی بخش بریز، پیش از آنکه کاسة سر یا جمجمة من بپوسد و خاک شود، لطفی کن و باده بده
انداز: فعل امر بمعنی بریز و بپیما در شعر رودکی نیز بهمین معنی بکار رفته است:
رودکی چنگ برگرفت و نواخت
باده انداز کو سرود انداخت
……………………………
2- عاقبت منزلِ ما وادیِ خاموشان است
حالــیا غُلغُلــه در گُنبَدِ افلاک انداز
موضوع بیت:غنیمت شمردن فرصت
مضمون بیت: غنيمت دانستن عمر و خوشباشي و شادي و سرمستي
معنی واژگان:عاقبت: در پايان کار/ منزل: محلّ نزول/ جايگاه وادي خاموشان: بیابان یا صحرای خاموشان/ حاليا: اکنون/ غلغله: شور و غوغا.
قواعد:گنبد افلاک: اضافه ي تشبيهي است که هفت آسمان به گنبد تشبيه شده است.
آرایه ها: وادی خاموشان: باستعاره مقصود گورستان /نوعی تضاد در خاموشان با غلغله / تناسب در وادي خاموشان با گنبد /تناسب در غلغله با گنبد /تناسب در منزل با وادي
واج آرایی: تکرار آواي «آ»
معنی بیت: سرانجام اقامتگاه ما گورستان است، اکنون که فرصت برجاست، شور و خروش مستی در قبة سپهر بیفکن
…………………………….
3- چشمِ آلوده نظر، از رُخِ جانان دور است
بــر رُخِ او نظــر از آینــة پـاک انداز
موضوع بیت:رؤیت (با پاکی دیدار میّسر می شود)
مضمون بیت: نگاه پاک و چهره ي معشوق
معنی واژگان:آلوده نظر: دیدة ناپاک، صفت چشمي است که نگاهش با گناه آلوده باشد/ جانان: معشوق، محبوب/ آينه: مقصود همان چشم است و ضمناً اشاره دارد به اين که در وقت نگاه کردن در آينه را پاک مي کنند، تعبير چشم به آينه در شعر حافظ باز هم هست (که با دو آينه رويش عيان نمي بينم)
قواعد: چشم آلوده نظر: موصوف و صفت مرکب (نعت سببی)
آرایه ها: تناسب در چشم و نظر /تناسب در نظر انداختن /تناسب در رخ و آينه و پاک
واج آرایی: تکرار حرف «ر» و آواي «آ»
معنی بیت: چشم ناپاک از فیض دیدار چهرة یار دور و بی نصیب است، بر رخسار وی نگاه از آینة پاک دیده بیفکن نه از روی هوای نفس
……………………………
4-به سر سَبزِ تو ای سَرو، که گر خاک شوم
ناز از سـَر بِنـِه و سایه بَر این خاک انداز
موضوع بیت:عنایت (تمنای عنایت)
مضمون بیت: تمنّاي لطف معشوق
معنی واژگان:سرسبز: شادابي، با اشاره به اين که سر سر و همواره سبز است/ اي سرو: اي معشوق سروقامت من/ خاک شوم: بميرم و مرا به خاک بسپارند و به صورت مزاري درآيم، بعضي آن را به معني متواضع شدن گرفته اند/ ناز از سر بنه: غرور و نازش را رها کن.
آرایه ها: سرو: باستعاره یار سرو قد مقصود است/
خاک: باستعاره مقصود عاشق خاکسار /تناسب در سر سبز و سايه انداختن و خاک / نوعی جناس در سر و سرو
واج آرایی: تکرار آواي «s» و «z»
معنی بیت: بخرمی و سرسبزیت، ای دلبر سروقد، ترا سوگند می دهم که اگر بمیرم و خاک شوم، ناز و غرور حسن را کنار بگذار و سایة مهری برین عاشق خاکسار بیفکن.
………………………………
5- دلِ ما را که ز مارِ سرِ زلف تو بِخَست
از لــبِ خود به شفاخانة تَریاک انداز
موضوع بیت:وصال (وصال تدارک غم فراق می کند)
مضمون بیت: تمنّاي سخن لطف آميز معشوق
معنی واژگان: مار سرزلف: مار گیسوی پیچان/ بخست: زخمي شد (از مصدر خستن)/ شفاخانه: بيمارستان/ترياک: داروي ضدّ زهر، ترياق
قواعد: مار سر زلف تو: اضافه ي تشبيهي است/ شفاخانة تریاک: اضافة تخصیصی/ مار سر زلف تو: تشبیه صریح
آرایه ها: نوعی جناس در مار (در «مارا» و مار (در «مار سر زلف) / تناسب در بخست و مار و شفاخانه و ترياک
معنی بیت: دل ما را که از مار گیسوی پیچان تو خسته و مجروح شده است، بمدد بوسه ای از لب نوشین بدرمان خانة عافیت و نوش روانه کن.
………………………………
6- مُلکِ این مزرعه دانی که ثَباتی ندهد
آتشــی از جِگَـرِ جام در اَملاک انداز
موضوع بیت:دنیای و بی اعتباری آن -بادۀ تجلی (بادۀ تجلی تدارک عمر بر باد رفته می کند)
مضمون بیت: تشويق به خوشباشي و مستي
معنی واژگان:ملک: دارا بودن، دارايي/ اين مزرعه: مقصود آب دنياست که مزرعه اي براي آخرت است: «الدّنيا مزرعةُ الآخرة»/ ملک این مزرعه: پادشاهی و فرمانروائی بر این کشتزار/ ثبات دادن: پايدار بودن/ آتش جگر جام: شراب/ املاک: داراييها
آرایه ها: این مزرعه: باستعاره کشتزار دنیا مقصود است/تناسب در ملک و مزرعه و املاک / نوعی تضاد در آتش با مزرعه و ملک
واج آرایی:تکرار حرف «ي» و آواي «آ»
معنی بیت: چون آگاهی که فرمانروائی بر کشتزار دنیا دوام و پایداری ندارد، شعله ای از جگر سوزان جام در ملک و مال گیتی بیفکن یعنی باده گلگون بنوش و غم خواسته و مال دنیا را در آتش می بسوز.
…………………………..
7- غُسـل در اشک زدم ،کَاَهلِ طَریقت گویند
پاک شو اوّل و پس، دیده بر آن پاک انداز
موضوع بیت:رؤیت (پاکی سبب دیدار می شود)
مضمون بیت: گريه ي عاشق حقيقي
معنی واژگان:غسل زدن: غسل کردن، شست و شو کردن/ اهل طريقت: صوفيان راستين/ پاک: محبوب پاک نهاد، پاک شو اوّل و … شايد اشاره باشد به آيه ي 222 از سوره ي بقره: اِنَّ الله يُحِبُّ التّوابين و يُحبُّ المُتَطَهِرَين
قواعد: در مصراع دوم اولين پاک صفت است و دومين پاک صفت جانشين اسم
معنی بیت: گناهان را با سرشک ندامت شستم، چه رهروان طریق معرفت معتقدند که نخست باید از هوای نفس پاک شد و پس از آن نظر بر محبوب پاکیزه نهاد افکند.
…………………………
8- یا رب آن زاهِدِ خودبین که به جُز عیب ندید
دودِ آهیــش، در آیـیـنــة اِدراک انـــداز
موضوع بیت:زهد ریایی (زاهد خشک- دعا در حق زاهدان خشک تا روی به باده آرند)
مضمون بیت: زاهد عيبجو و نفرين به او
معنی واژگان: آئینه ادراک: آینة دریافت و فهم، مصراع دوم بدين مفهوم است که قدرت اين درک نامبارک را از او بگير/ صفت «خودبين» با ظرافت به کار رفته است، زيرا بلافاصله مي گويد «بجز عيب نديد» يعني زاهد مظهر عيب و نقص است، همچنين در آيينه است که انسان «خود» را «مي بيند». مقصود از «آه» آه کساني است که زاهد از آنها عيبجويي مي کند
قواعد:دود آه: اضافه ي تشبيهي است که آه به دود تشبيه شده است و وقتي دود روي آينه را بگيرد آن را تيره مي کند و از حيّز استفاده مي اندازد/ آيينه ي ادراک: اضافه ي تشبيهي است يعني ادراک را به آينه تشبيه کرده است / آيينه ي ادراک: تشبیه صریح
آرایه ها: تناسب در خودبين و نديد و آينه
واج آرایی: تکرار حرف «ي»
معنی بیت: پروردگارا، بآن پارسای خودپسند و خودپرست که در مهرورزی ما جز عیب چیزی دیگر ندید، دود آهی از سینة سوزان عاشقان باده پرست در آینة فهم و دریافت او بیفکن تا شاید از تأثیر آه بیدلان آینة ادراک او روشن شود و بعیبجوئی نپردازد، خیام گوید:
آه سحری ز سینة خماری
از نالة بوسعید و ادهم خوشتر
…………………………………
9- چون گُل از نَکهَتِ او جامه قَبا کن حافظ
ویــن قَــبا در رهِ آن قامَتِ چالاک انداز موضوع بیت:عشق (ایثار در راه معشوق)
مضمون بیت: شادي از آمدن معشوق
معنی واژگان:نکهت: بوي خوش/ جامه قبا کردن: پاره کردن جامه از گريبان به جهت شور و شوق و خوشحالي/ قبا: جامه ي چاک شده، جامه اي که جلوي آن باز باشد/ قامت چالاک: قد و قامت ظريف و متناسب
قواعد: قامت چالاک: موصوف و صفت
آرایه ها: ترکيب «چون گل» طوري به کار رفته است که هم با نکهت مناسب باشد و هم اشاره اي باشد به شکفتن گل که با جامه قبا کردن متناسب باشد/ چنين رسم بوده است که اگر شخص محبوبي از راه مي رسيده است براي نشان دادن شادي زياد از ورود او جامه خود را از تن به در مي کرده اند و در سر راه او مي انداخته اند/ تناسب در جامه و قبا و قامت و چالاک /تناسب در گل و نکهت / در اين بيت تفضيل بوي خوش يار بر روي گل زيبايي شعر را دوچندان کرده است زيرا جامه قبا کردن گل از حسادت است.
واج آرایی: تکرار آواي «آ»
معنی بیت: ای حافظ، از لطف بوی خوش جانان گریبان جامة وجود خود را چاک بزن و از هستی بگذر و این جامة دریده را نثار بالای برازندة یار کن.
………………………………