*غزل 261*

درآ که در دلِ خَسته توان درآید باز

بیا که بَر تـَـنِ مُرده روان گِراید باز

1-درآ که در دلِ خَسته توان درآید باز

بیا که در تـَـنِ مُرده روان درآید باز

2- بیا که فُرقتِ تو چشم من چُنان دَر بست

کــه فتــحِ بابِ وصــالت مگر گشاید باز

3-غمی که چون سِپَهِ زنگ، مُلکِ دل بگرفت

ز خیــلِ شادیِ رومِ رُخَـت زُدایـد باز

4- به پیش آینة دِل هر آن چه می‌دارَم

به جُــز خیالِ جَمالت نمی‌نُماید باز

بدان مَثَل که شب  آبستن است،دور از تو

ستــاره می‌شمرم تا که شب چه زاید باز؟

5- بدان مَثَل که شب آبستن است،روز از تو

ستــاره می‌شمرم تا که شب چه زاید باز؟

6- بیا که بلبـلِ مَطبـوعِ خاطرِحافظ

به بویِ گُلبُنِ وصلِ تو می‌سُرایَد باز

وزن غزل:مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لان(بحر مجتث مثمن مخبون اصلم مسبغ)

1-درآ که در دلِ خَسته توان درآید باز

بیا که در تـَـنِ مُرده روان درآید باز

موضوع بیت:وصال(تمنای وصال)

مضمون بیت: آرزوي بازگشت يار

معنی واژگان:درآ: (برما) وارد شو/ خسته: مجروح/ توان: قدرت، نيرو/ باز: دوباره/ قافيه ي اين مطلع در حقيقت «توان» و «روان» است ولي ابيات ديگر غزل «گشايد» و «زدايد» … است

آرایه ها: نوعی جناس در درآ و درآيد / نوعی تضاد در تن و روان

واج آرایی: تکرار آواي «t» و «d»

معنی بیت: اي معشوق، به سوي من بيا تا بار ديگر به اين دل خسته ي من توانايي بازگردد و تن بي جانم جاني تازه بگيرد و زنده شود.

محصول بيت ــ بيا كه به دل خسته باز نيرو بيايد: به سبب آمدن تو به دل خسته قدرت و نيرو برسد و به تن مرده باز روح آيد.

مضمون دو مصرع متقارب است. قياس اين بوده كه در مصرع اول «بيا» بگويد و در مصرع دوم «درآ» به جهت اين كه عبارت «درآ» را در مقام «داخل شو» به كار مى‌برند. و جمله «داخل شو» و يا «درآ» هميشه بعد از آمدن گفته مى‌شود يعنى اول فعل آمدن صورت مى‌گيرد بعد داخل شدن حاصل كلام اگر چه بين دو مصرع تقديم و تأخير واقع نشده اما بين «درآ» و «بيا» خيلى مناسب بود كه اجرا شود فتأمل.

…………………………………

2- بیا که فُرقتِ تو چشم من چُنان دَر بست

کــه فتــحِ بابِ وصــالت مگر گشاید باز

موضوع بیت:وصل و هجران(ملال از فراق)

مضمون بیت: دوري يار و چشم عاشق

معنی واژگان:فرقت: دوري، فراق/ فتح باب: گشايش/ وصال: رسيدن (به معشوق)/ مگر: شايد/ گشايد باز: دوباره باز کند

آرایه ها: تضاد یا طباق در بستن و گشودن./ تناسب در فتح باب و گشودن و در

واج آرایی: تکرار حروف «ب» و «ت» و آواي «آ»

معنی بیت: بشتاب که جدایی و فراق تو دیدۀ مرا چنان بر دوخت و کور کرد که همانا گشایش در وصال تو آن را باز می کند و روشن میسازد .

……………………………….

3-غمی که چون سِپَهِ زنگ، مُلکِ دل بگرفت

ز خیــلِ شادیِ رومِ رُخَـت زُدایـد باز

موضوع بیت:غم و شادی عشق

مضمون بیت: ديدن چهره ي يار و زدوده شدن غم هاي عاشق

معنی واژگان:سپه زنگ: سپاه زنگبار (حبشه) اشاره به سياهي زنگباريان و تيرگي غم دوري دوست دارد/ ولایت زنگبار در آفریقای شرقی/ زدايد: از ميان ببرد./ خیل شادی:سپاه طرب، خيل: سپاه، لشکر

قواعد:ملک دل: اضافه ي تشبيهي، دل به مملکت تشبيه شده است/ روم رخ: اضافه ي تشبيهي است که چهره ي معشوق به روم که مظهر سفيدي و درخشاني است تشبيه شده است/ روم رخ: تشبیه صریح/ خیل شادی: تشبیه صریح

آرایه ها: روم:مراد از روم آسیای صغیر یا روم شرقی است که پایتخت آن استانبول بود ، چون رومیان سپیده چهره بودند در ادبیات فارسی رخ را به روم  تشبیه کرده اند / سپه زنگ: به استعاره مقصود سپاه ظلمت شب/تضاد یا طباق در غم و شادي /تضاد یا طباق در سپه زنگ و خيل روم / تناسب در زنگ و زدايد /تناسب در سپه و ملک گرفتن و خيل

معنی بیت : اندوهی که مانند لشکر ظلمت شب کشور دل را مسخر کرد از سپاه طرب روم چهرۀ روشن و رخشان تو زدوده خواهد شد.

……………………………………..

4- به پیش آینة دِل هر آن چه می‌دارَم

به جُــز خیالِ جَمالت نمی‌نُماید باز

موضوع بیت:ذکرویاد(خیال دوست وجود عاشق را پر کرده است)

مضمون بیت: عاشق و آينه ي دل او و جمال معشوق

معنی واژگان: جمال: زيبايي/ نمي نمايد: نشان نمي دهد مي دارم: قرار مي دهم.

قواعد:آينه ي دل: اضافه ي تشبيهي يعني دل به آينه تشبيه شده است.

آرایه ها: آينه و مي دارم و جمال و نمي نمايد با هم تناسب دارند.

واج آرایی: تکرار آواي «آ»

معنی بیت: در برابر آینۀ دل هرچه می نهم به جز صورت چهرۀ تو چیزی در آن پدیدار نمی شود، مقصود آنکه در هر چیز نقش رخ تو را می بینم و به صورت تو در آینۀ دلم جلوه می کند.

……………………………………..

5- بدان مَثَل که شب آبستن است،روز از تو

ستــاره می‌شمرم تا که شب چه زاید باز؟

موضوع بیت:حدیث فراق

مضمون بیت: انتظار و اميد

معنی واژگان:مثل: ضرب المثل/ ستاره شمردن: زمان را با ناراحتي و سنگيني طي کردن

آرایه ها: تضاد یا طباق در شب و روز / تناسب در آبستن و زايد / تناسب در شب و ستاره

واج آرایی: تکرار آواي «s» و «z» و «آ»

معنی بیت: روزها در انتظار تو میمانم و اختر اشک می شمارم و میگریم تا بنگرم که شب از پردۀ غیب چه پدید آید که گفته اند شب آبستن است(اَلَّیلَهُ حُبلی) یعنی شاید شب آبستن روز مراد من باشد.

……………………………….

6- بیا که بلبـلِ مَطبـوعِ خاطرِحافظ

به بویِ گُلبُنِ وصلِ تو می‌سُرایَد باز

موضوع بیت:انتظار (نوای عاشقانه برای رسیدن وصال )

مضمون بیت: قريحه ي حافظ و وصال يار

معنی واژگان:مطبوع: پسنديده، دوست داشتني/ خاطر: قريحه / بلبل مطبوع خاطر:عندلیب خوش طبع دل/ بوي: آرزو، خاطر، هوا (با در نظر گرفتن معني اصلي بوي يعني رايحه)/ به بوي: در آرزوي / گلبن: درخت گل، بوته ي گل/ وصل: وصال، رسيدن به معشوق/ مي سرايد: آواز سر مي دهد، شعر مي گويد

 قواعد: (بعضي مطبوع خاطر را به عنوان يک صفت مرکب براي بلبل مي دانند)

آرایه ها: خاطر حافظ يعني قريحه ي او به بلبل تشبيه شده است /بلبل مطبوع خاطر: تشبیه صریح همچنین است گلبن وصال یا نهال وصال/تناسب در بلبل و گلبن و بوي و مي سرايد /ایهام در به بوی

واج آرایی: تکرار حرف «ب» و آواي «آ»

معنی بیت: بيا که بلبل دل نشين خاطر حافظ، در آرزوي وصال تو نغمه سرايي مي کند و شعر مي سرايد.

محصول بيت ــ بيا كه طبع مقبول و مطبوع حافظ به اميد گلشن وصل تو نغمه سرايى مى‌كند، يعنى بلبل طبع حافظ به اميد رسيدن به وصل تو و به شوق وصل تو نغمه مى‌سرايد.

مقطع مذكور در ديوان‌ها و در شرح سرورى همين طور است كه نوشته شد پس كسى كه در اين غزل مقطع غزل عروس گل را نوشته علاوه بر آن كه مخالف نسخه‌ها رفتار نموده است در قافيه هم خطا كرده به جهت اين كه اين غزل مقفا و مردف است و اين بيت هم به همان منوال. عفا الله عنه عجب كور طبع بوده كه اين همه نقصان را تشخيص نداده است.

     رد شمعى

………………………………

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا